موضوعی که در این مقاله به آن خواهم پرداخت مربوط به پیش بینی های هالیوود در فیلم های شیوع و کارتون معروف سمپسون ها و...می باشد که پس از چندین سال به واقعیت تبدیل شد.
به احتمال زیاد در مورد فیلم شیوع که به موضوعی مشابه ویروس کرونا می پردازد که نهایتا" منجر به قرنطینه می شود شنیده اید و یا کارتون سمپسون ها که چندین سال پیش به قدرت رسیدن ترامپ و به ریاست جمهوری رسیدن اورا به تصویر کشانده است .
گذشته از این پیش بینی ها، نحوه تاثیر گذاری این فیلم ها بر روی عادات و فرهنگ مردم نکته قابل توجهی است که شاید از نظرها پنهان مانده باشد.
هالیوود یکی ازبزرگترین مراکز ساخت بسیاری از فیلم های پر هزینه در دنیاست. اکثر فیلم ها براساس اتفاقات و رویدادهایی است که منجر به آخرالزمان و مشکلات پدید آمده می باشد .
در این فیلم ها بطرز هوشمندانه ای اصالت فکر و اندیشه بیننده به چالش کشیده می شود.
مبحث اصلی در بعضی از این فیلم ها « نگاه به آینده بشریت و آخرالزمان » است .
این فیلم ها با ظرافت خاص خود و بکار گیری برترین هنرپیشگان و موضوعات جالب و حیرت انگیز، قطب مهم سرگرمی دنیا را به تسخیر خود درآورده است .
کارگردانان هالیوودی بطرز باورنکردنی فیلمنامه های تخیلی را به واقعیت نزدیک می کنند که تماشاگر را محو و شیفته می سازند .
مشتاقان سینما به پرده سینما چشم می دوزند و عمیقا" تحت تاثیر آنچه که می بینند قرار می گیرند.
چگونه می شود که بعد از چند سال از اکران بعضی از این فیلم ها، به واقعیت تبدیل می شوند. آیا سازندگان این فیلم ها و یا نویسندگان این فیلمنامه ها علم غیب دارند؟!!!
علم غیب داشتن بعید بنظر میرسد . اما دسترسی به آینده و پیش بینی اتفاقات و وقایع غیرممکن هم نیست.
و اما در پس پرده چه می گذرد...
چه کسانی در پس پرده خاموش اذهان مردم دنیا را به بازی می گیرند.
گردانندگان هالیوود، در این شیفتگی خاص، سیاست های مخصوص خود را به بیننده القاء می کند.
وهر چه را که می خواهد در ضمیر ناخودآگاه تماشاگرمی آفریند.
« امروزه با استفاده از الگوریتم های روانشناختی که کارشناسان و متخصصان جامعه شناس و روانشناس بکار می برند وبسادگی یک جامعه را مورد بررسی قرارمی دهند و نحوه پاسخگویی به واکنش های متفاوت را در زمان های مختلف مورد بررسی قرارداده، و با پیش بینی واکنش های احتمالی نحوه رفتارجامعه، اهداف خود را پیش می برند و در واقع آینده را آنطور که می خواهند برنامه ریزی می کنند و رقم می زنند.
با استفاده از فرمول های روانشناختی خاص، ضمیر ناخودآگاه انسان ها را به تسخیر خود درآورده و هر طور که بخواهند و به هر مسیری که فرمان دهند به حرکت در می آورند.
در این بازی وقیح ، انسان ها آدمک هایی خواهند بود که با برنامه از قبل تعیین شده ، در جهت تحقق اهداف آنان به ایفای نقش می پردازند.
عروسک ها را طوری برنامه ریزی می کنند که مهره های آنان را بر مسند قدرت بنشانند و بر آنان تعظیم کنند.
این جالب نیست ؟!!! ساخت بت ها و پرستش آنان ... شما چه فکر می کنید؟
و این چنین است که بازیچه های خاموش در «هزارراه » گرفتار خشم و نفرت می چرخند ومی چرخند ...و به دیوارهایی میرسند که خود ساخته اند.
بدینسانست که قدرت ها پایدار می مانند.
و اما خداوندگان زمین را هرگز نخواهید دید، زیرا آنان در قصرهای امن خود می مانند وبرای تمامی دنیا تصمیم می گیرند و سرمست از بازی های کثیف خود به شیطان پوزخند می زنند.
مزدوران را به بهای اندک می خرند و مرگ انسان ها را رقم می زنند.
تا ناهنجاری ها را پوشش دهند.