مینوفر
مینوفر
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

مفهوم اجتماعی شدن یا جامعه پذیری

در جامعه‌شناسی این مفهوم به فرایندی اطلاق می‌شود که به موجب آن افراد ویژگی‌هایی را که شایسته عضویت آن‌ها در جامعه است را کسب می‌کنند به‌عبارت دیگر جامعه‌پذیری نوعی فرایند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن فرد هنجارها، ارزش‌‌ها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا گرفته، درونی کرده و آن را با شخصیت خود یگانه می‌سازد. (سلیمی و داوری، 1385) در مورد ماهیت این فرایند نیز، اختلافاتی وجود دارد.

برخی آنرا نوعی فرایند یادگیری می‌دانند که از طریق آن افراد می‌آموزند که در شرایط معین چگونه باید رفتار کنند و هر نقشی یا منزلت اجتماعی چه توقعات و انتظاراتی با خود می‌آورد.گروهی هم جامعه‌پذیری را عبارت از آموزش می‌دانند که در ضمن آن هنجارها و ارزشهای جا افتاده از طریق دادن پاداش و کیفر برای انواع گوناگون رفتارها، آموزش داده می‌شوند .(مک کوایل، 1385)اگرچه در فارسی مفاهیم جامعه‌پذیری و اجتماعی شدن معادل یکدیگر به‌کار می‌روند لکن از نظر هربرت بلومر اجتماعی شدن به‌معنی ذوب شدن و یکی شدن و جا افتادن در جامعه کلان است و تنها بعد از جامعه‌پذیری است که فرایند اجتماعی شدن می‌تواند رخ دهد.(تنهایی، 1379)

اجتماعی شدن
اجتماعی شدن


2-2-2 تعریف اجتماعی شدن:

از نظر لغوی به‌معنای انطباق با جامعه و آشناسازی با جامعه است. (حق‌شناس، 1387) یک فرایند مادام‌العمر جامعه‌شناسی و روان‌شناسی، که طی آن هر فرد، هنجارها، ارزش‌ها و الگوهای رفتاری را که جامعه وی بر آنها تأکید دارد، بصورت جزئی از وجود خویش در می‌آورد. (بلیک و هارولدسن، 1378) جامعه‌پذیری فرایندی است که به دنبال آموزشهای عام (اعم از آموزش رسمی و غیر رسمی) به افراد بدست آمده و موجب حلول قوانین رفتاری هر جامعه و همۀ انتظارات فرهنگی آن، در کل شخصیت روانی افراد، با(توجه به مشارکت آنها در نظام آن اجتماع)، می‌گردد و این قوانین و انتظارات را بر شخصیت فرد حک می‌کند. (دفلور و دنیس، 1383)
«ویلسون»[1] که جامعه‌پذیری را فرایند ورود به گروه انسانی یا در آمدن به حلقۀ اسرار جامعه می‌داند، در این باره می‌گوید «جامعه‌پذیری فرایندی است، که شماری از معجزات کوچک در آن رخ می‌دهد؛ حیوان انسان می‌شود، رفتار صرف، مبدل به شیوۀ برخورد خوب و بد می‌گردد، فرد به منزلۀ یک واحد ارگانیک، بصورت یک شخص، شخصی آگاه از وجود خویشتن در می‌آید و از لحاظ اشارات پیچیده‌ای که بطور فزاینده از انتظارات دیگران خبر می‌دهد، قادر به کنترل برخوردهایش می‌شود» (بلیک و هارولدسن؛ ص89) مراد از اجتماعی شدن تقریبا" آن یادگیری است که با تصویب گروهی سروکار دارد .(ویلیام، 1376) از نظر فروید: اجتماعی شدن فرایندی است که برطبق آن کودک هنجارهای والدین را در خود نهادی می کند و یک فراخود بدست می آورد .(تنهایی، 1379)

منظور از اجتماعی شدن یا جامعه پذیری آن است که یک انسان از بدو تولدش چگونه با جامعه و فرهنگ( ارزشها و هنجارهای آن) انطباق می یابد .(رفیع پور، 1387)فرایندی است که به انسان، راه های زندگی کردن در جامعه را می آموزد، شخصیت می دهد و ظرفیتهای او را در جهت انجام وظایف فردی و به عنوان عضو جامعه توسعه می بخشد .(کوئن، 1387)

جامعه شناسان فرآیند اجتماعی شدن را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می دهند:

الف) دیدگاه فردی: از دیدگاه فردی، فرآیند اجتماعی شدن به معنای گسترش «من اجتماعی» است .از طریق آموزش، پیش بینی، ارزیابی و بسط تجربه آگاه در اختیار خویشتن .مید(G.H.mead) و همچنین کولیC.H.cooley) (صاحبنظرانی هستند که اجتماعی شدن را از این دیدگاه مورد بررسی قرار داده اند..» (ساروخانی، 1370) از نظر فردی، اجتماعی کردن استعدادهای بالقوه فرد را شکوفا می‌کند و امکانات رشد شخصیت و تبدیل فرد به شخصی اجتماعی را فراهم می‌آورد.(قنادان، 1375)

ب) دیدگاه اجتماعی: از این دید گاه، اجتماعی شدن فرآیند انتقال میراث فرهنگی و تداوم آن از این طریق است .جامعه باقی نمی ماند مگرآنکه بین اعضاء نوعی وفاق در شیوه های اصلی عمل و اندیشه به وجود آید و در خلال قرون تداوم یابد.(ساروخانی، 1370)

از نظر جامعه اجتماعی کردن فرآیندی است برای انتقال ویژگی‌های فرهنگی یک جامعه از نسلی به نسل دیگر و فراهم آوردن امکان تعامل و استمرار فرهنگ و نیز تربیت افراد برای ایفای نقش‌ها و احراز پایگاه‌های مختلف اجتماعی.(قنادان،1375)
عناصر اساسی جامعه‌پذیری جامعه‌پذیری افراد مستلزم سه عنصر اساسی است:

الف) کنش متقابل انسانی؛ فرد تنها در جریان کنش متقابل با دیگر انسان‌ها الگو‌های ‌رفتاری را یاد گرفته و درونی می‌کند.

ب) زبان؛ زبان به انسان‌ها اجازه می‌دهد که فرهنگ را بیافرینند، تجربه‌ها ‌را انباشته کنند و شیوه‌های ‌رفتاری‌شان را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند

ج) تجربه‌پذیری عاطفی؛

درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

یادگیری شیوه ابراز احساسات و روابط عواطفی عنصری لازم برای یادگیری و انتقال ارزش‌های ‌فرهنگی است.(ستوده، 1376)

2-2-3 انواع اجتماعی شدن:

1- رسمی: نهادهای آموزشی و ارتشی، نمونه هایی از عوامل رسمی و ساختارمند انتقال شیوه های عملکرد و اندیشیدن مقبول جامعه به فرد به شمار می آیند

2- غیر رسمی: اجتماعی شدن می تواند از طریق روابط متقابل با همسالان و عضویت در گروه ها و باشگاه های غیررسمی نیزتحقق می پذیرد.(کوئن، 1387)

2-2-4 مراحل اجتماعی شدن:

- جامعه‌پذیری در دو مرحله کلی صورت می‌پذیرد:

الف) جامعه‌پذیری نخستینPrimary Socialization): ) فرایندی است که میان فرد و گروهی که با وی در تماس نزدیک و صمیمی هستند و غالبا در سال‌‌های اولیه زندگی، رخ می‌دهد.عوامل اصلی این مرحله خانواده و گروه همسالان هستند

ب) جامعه‌پذیری ثانوی یا مجدد(Secondary Socialization): این فرایند در وضعیت‌های رسمی‌تر روی می‌دهد ولی هیچ‌یک از این وضعیت‌ها شخصی نیست.در این مرحله عوامل جامعه‌پذیری بخشی از مسولیت‌های خانواده را به‌عهده می‌گیرند.عوامل اصلی در این مرحله مدرسه و رسانه‌های ارتباط جمعی هستند .(ستوده، 1376)
- این فرایند که حاصل ارتباط است، عوامل مختلفی دارد که عبارتند از: پدر و مادر، سایر اعضای خانواده، دوستان، همکاران، مدرسه، کلیسا و رسانه‌های جمعی.این عوامل ارزشها و باورها و قراردادهای جامعه را از طریق ارتباط به فرد عرضه می‌کنند و با جامعه‌پذیر کردن فرد، او را به مشارکت فعال اجتماع تبدیل می‌کنند.(گیل، 1384)

- عوامل جامعه‌پذیری گروه‌‌ها همان زمینه‌های اجتماعی می‌باشند که فرایندهای مهم جامعه‌پذیری در آن‌‌ها به وقوع می‌پیوندد.(گیدنز، 1386)

مهم‌ترین این عوامل عبارتند از:

1- خانواده:

فرایند اجتماعی شدن کودک از خانواده شروع می شود .خانواده برای کودک معرف همه دنیایی است که او را احاطه کرده است .بنابراین ارزشهایی که در جامعه مهم است بدلیل رعایت اعضای خانواده، کودک از آنها یاد گرفته و اجرا می کند .(کوئن، 1387) در واقع فرزند آدم همانی می شود که خودش هست نه آنگونه که می خواهد .خانواده مسولیت جامعه‌پذیری کودکان را در سال‌‌های اولیه و حیاتی زندگی به‌عهده دارد.ارزش‌‌هایی که فرد می‌پذیرد و نقش‌‌‌های گوناگونی که از او انتظار می‌رود انجامشان دهد، نخست در چارچوب محیط خانواده آموخته می‌شود.(کوئن، 1373)

نوزاد از بدو تولد نیاز به مادر دارد و مادر نیاز به رسیدگی به او( هر دو طالب و مطلوب یکدیگر) .مادر از شیر خوردن فرزند لذت می برد و همزمان تاثیر خود را بر رشد فکری و جسمی فرزند ایفا می کند .به مرور زمان، طرز غذا خوردن توالت رفتن، بازی کردن، صحبت کردن و ...به همراه تشویق و تنبیهاتی به او یاد می دهد .(رفیع پور، 1387)

بعضی از خانواده ها برای اجتماعی کردن فرزندان خود آنها را وادار می کنند که از منابع اطلاعاتی بهره برداری کنند, دسته ای دیگر ازطریق آموزش کلامی وارد می شوند و عده ای دیگر بر لزوم کسب تجربه تأکید می کنند.(سیف،1368)
کوئن[2] در تحقیقاتی درسال 1969 به این نتیجه رسید که در نحوه رفتار والدین و ارزش های اجتماعی که به وسیله آنان به کودکان آموزش داده می شود اختلافاتی وجود دارد که ناشی ازاختلافات طبقاتی است و در نتیجه تجربیاتی که افراد در حرفه های مختلف به دست می آورند, به وجود آمده است.آنگاه نتیجه می گیرد پدرانی که حرفه های مختلفی دارند دارای تجربیات مختلفی هستند و در نتیجه فرزندان آنها ارزش های اجتماعی مختلفی را تجربه می کنند.مشاغل خانواده, نه تنها در ارزش های اجتماعی و حتی در صلاحیت تحصیلی فرزندان مؤثر است بلکه در کارایی پدر در انجام وظایف حرفه ای خود در کسب موفقیت های اجتماعی فرزندان نیز تأثیر بسزایی دارد.به طوری که هرقدر پدر دراجرای وظایف حرفه ای خود موفق تر باشد, ارزش های اجتماعی بیشتری را به فرزندان عرضه می کند.کهن معتقد است که کودکان به خاطر شرایط حرفه ای و تحصیلی پدران, یا با ادامه تحصیلات درجات عالی تری را احراز می کنند یا به زودی ترک تحصیل می کنند و وارد بازار کار می شوند.والدینی که از سطح تحصیلات پایین تری برخوردارند, در کمک رسانی به دروس فرزندان احساس ناتوانی می کنند و از وارد کردن فشار به فرزندان خود در راه کسب دانش و ادامه تحصیل می کاهند.فرزندان نیز درنتیجه عدم آموزش حرفه ای و یا ادامه ندادن تحصیلات در سطوح بالاتر, احتمالاً به حرفه ای مشابه حرفه پدر خود بسنده می کنند.بنابراین ارزش های اجتماعی تربیت فرزند تحت تأثیر دو عامل حرفه و معلومات والدین قرار دارد .(سیف،1368)

بنابراین میزان دستمزد و امکانات مالی خانواده, سطح سواد و تحصیلات و آگاهی و به علاوه نوع رابطه والدین و به طور کلی پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده در چگونگی تکوین و نوع شخصیت اجتماعی فرزندان تأثیر غیر قابل انکاری دارد.(نقش خانواده درتکوین شخصیت اجتماعی دانش آموزان،پژوهش نامه فرهنگی، شماره 6)

2- مدرسه:

مدرسه عاملی است که به‌طور رسمی توسط جامعه موظف به اجتماعی کردن نوجوانان در زمینه مهارت‌ها و ارزش‌‌های خاصی گردیده است.(رابرتسون، 1377)

اجتماعی شدن
به دنبال تجربه های بهتر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید