این چند سال اخیر، با ریشه دوانيدن رسانههای بینالقاره ای بین فردْ فرد جامعه، اطلاعات ریز و درشتی در اختیار عُموم قرار گرفته.
از نظر همین عُموم، چون داخلِ خارج، خوبه پس حتما هر آنچه در اون جوامع مطرح میشه، خوبه! هر عرفی که جا افتاده خوبه! هر خوراک و رژیمی از اون سمت خوبه! هر فکری که به نگاه از ذهن یکی از عزیزانِ داخلِ خارجی عبور میکنه هم خوبه! و این باعث میشه ما به راحتی هر آنچه که تاکنون به اون پایبند و باورمند بودیم رو به راحتی کنار بگذاریم! (اینجا صرفا صحبت از فرهنگ و باورهای فرهنگی هست)
اینجا به نقطه ای میرسیم که این فرارِ سریع عُموم از گذشته به آینده ی جذابِ خروجی از رسانه های نو، ذوق زننده و گاهی مشمئز کننده میشه!
عبارات و مفاهیمی رو به صورت رایج در بین افرادی میبینیم که مطمئنا هیچ عمقی از اون مطلب رو نمیدانند، عباراتی و واژه های خلاصه شده ای (abbreviation) رو از زبان هایی شنویم که حداقلي از عبارت گسترده اون واژه ها نمي دانند!
و دلقك وار ترين اين موارد، كاربرد مفاهيم و عبارت در مكان هاي غيرصحيح هست.
براي مضحكه نبودن، بايد و بايد هوش رسانه اي داشته باشيم، بايد !