.
این روزها وقتی از دوستان، آشنایان و تمام کسانی که به سوگ شهید سلیمانی نشستهاند از چرایی اندوهشان میپرسم، پاسخی مشترک میشنوم که: (او با همه فرق میکرد)
و به راستی چرا او با همه فرق میکرد؟ مگر نه این است که او مانند بقیه، سرباز وطنی بود که به وظیفهاش عمل میکرد. پس چرا با همه فرق میکرد!
پاسخ این سوال در حدیثی از امیرمونان است که:(انسان مقهور، انسانی است که دشمن بر او چیره شده است.) امام موسی صدر (سلمه الله) در تفسیر این حدیث میفرماید: انسان مقهور انسانی است که اراده ندارد. و نه تنها دشمن که هرآنچه در اطراف اوست در او اثر میگذارد. او تسلیم است. جرئت حقگویی و راستگویی ندارد. شجاعت امر به معروف و نهی از منکر ندارد و از محیط خود میترسد.
آری سلیمانی مقهور نبود. او انسان زندهای بود که مرگ پایان حیاتش نیست. او مغلوب محیط نبود و هیچ تاثیری از محیط نمیپذیرفت. بلکه بر محیط تاثیر میگذاشت و سازنده جامعه خویش بود.او آزادانه میاندیشید. آزادانه سخن میگفت و آزادانه عمل میکرد. او جناحی فکر نمیکرد. از گفتن حق هیچ ابایی نداشت. سوت و کف گروهی او را خشنود نمیکرد و تحقیر و تمسخر گروهی دیگر ناامیدش نمیساخت. او برای مردم و کسب رضای خدا کار میکرد. حق میگفت حتی اگر به ضررش تمام شود. در میان خموشان بیدار و جلودار بیداران بود.
باری؛ چنین انسانی نمیمیرد حتی با موشکهای آمریکایی. او زنده است و بر جامعه خود اثر میگذارد و آن را دگرگون میسازد همچنان که ملت ایران را دگرگون کرد .
منتظر حماسههای بعدیاش باشیم..