پس از پایان جنگ دوم قره باغ کوهستانی و آتش بس میان ارمنستان و جمهوری باکو که با میانجی گری روسیه امضا شد، تنش ها در منطقه قفقاز جنوبی پایان نیافت. پاشینیان که به دنبال صلح و پایان کامل جنگ بود، آمادگی خود را برای حل مناقشات مرزی اعلام کرد.
ابتدا همه چیز خوب پیش رفت. مذاکرات آغاز شد و در مناطقی از لاچین و کلبجر، بخشی های تعیین مرز شدند. اما این خواسته باکو نبود. باکو به دنبال فرصتی برای تصرف کامل قره باغ کوهستانی بود ولی با مانعی روبرو بود. انتخابات زودهنگام پارلمانی ارمنستان که نامزد های مهمی از جمله روبرت کوچاریان، ژیرایر سفیلیان و خود پاشینیان در آن شرکت داشتند.
با پیروزی نیکول پاشینیان در انتخابات زودهنگام، باکو فرصت اجرای سناریوی خود را پیدا کرد. طرف حسابش مشخص شده بود و به راحتی می توانست پیمان نامه ای دیگر را به ارمنستان تحمیل کند.
باکو تصمیم به آغاز سناریوی خود کرد. اما این سناریو چیست؟
باکو کشوری نیست که در منطقه ی مهمی به نام قفقاز جنوبی به تنهایی برنامه ریزی کند و آن را اجرا کند. هر تصمیمی در منطقه ی قفقاز جنوبی، بر اوراسیا تاثیر خواهد داشت. بیایید به شرکای ثابت جنگ های اول و دوم قره باغ کوهستانی نگاهی بیندازیم. ترکیه به عنوان کشوری با فرهنگ و زبان نزدیک به این کشور، پاکستان به عنوان کشوری مسلمان که از نظر پرچم قرابت نزدیکی با پرچم باکو دارد و افغانستان به دلیل وجود گروه های افراطی که همیشه به دنبال راهی برای جهاد هستند و خصوصا گلبدین حکمتیار که رفاقت دیرینه ای با شخص اردوغان دارد. در جنگ دوم قره باغ هم شرکای جدیدی به جنگ آمدند و حمایت های خود از این جمهوری را آغاز کردند. رژیم صهیونیستی و اوکراین
یک همکاری بین میان ارتش و سرویس های اطلاعاتی ترکیه، پاکستان، باکو، اسرائیل و اوکراین برای اهداف خودشان.
ترکیه برای پیش برد اهداف پان ترکیسم و تشکیل ترکستان بزرگ، پاکستان به دلیل عقاید اخوانی، باکو برای تصرف قره باغ کوهستانی و اتصال مستقیم به نخجوان، اسرائیل برای بهره برداری از سرمایه های نفت و خصوصا تسلط برای بر ایران از منطقه ی شمال و اوکراین به دلیل حمایت باکو و ترکیه از برگشت کریمه به این کشور. البته باید به شرکای غیر مستقیم و البته مهم باکو اشاره کرد. یعنی بریتانیا و گرجستان. بریتانیا سهم مهمی در تاسیسات و مجتمع های پتروشیمی و نفتی باکو دارد. انتقال ساده و بی دردسر نفت باکو به بریتانیا، سود بسیاری برای شرکت های نفتی انگلیسی به همراه خواهد داشت. گرجستان هم به دلیل اختلافات خود با روسیه بر سر اوستیای جنوبی، با ارمنستان که به باور خود حیاط خلوت روس ها محسوب می شود نیز اختلافاتی دارد.
جنگ سوم به این دلیل آغاز می شود که جنگ دوم اهداف را عملی نکرده یا به صورت کامل به اهدافشان نرسیدند. باکو در جدیدترین ادعا های خود، خواهان تعیین مرز شده و می خواهد با برون بوم هایش ارتباط زمینی داشته باشد و حتی ارمنستان از حق حاکمیت بر برون بوم هایش صرف نظر کرده و تحویل باکو دهد! یعنی چیزی فراتر از قره باغ کوهستانی.
باکو دو هدف برای خود دارد. اینکه مطمئن شود ارمنی ها در آینده باز هم می توانند با او مذاکره کنند تا از آن ها حق امتیاز بگیرد. دیگری اتصال نخجوان به خاک اصلی خود. اما فقط باکو نیست که می خواهد از جنگ سوم نفع ببرد. ترکیه برای انتقال نفت باکو به اروپا می خواهد با روسیه و ایران جنگ انرژی راه بیندازد. "جاده ابریشم" را بی اهمیت جلوه داده و مسیر ترانزیتی ترکستان را به دنیا معرفی کند. ترکیه که در سوریه و لیبی آشوب به پا کرده به طمع نفت کرکوک وارد عراق هم شده. در صورتی که ترکیه موفق بشود، با جهشی بلند می تواند به همانند قدرت های جهانی برای دنیا تصمیم گیری کند. ترس از ارمنستان غربی را هم به عوامل جنگ سوم اضافه کنید. قرارداد قارص قراردادی بی اعتبار از دید جوامع بین المللیست؛ این را نباید نادیده گرفت.
اسرائیل که به دنبال نفوذ خود در شمال غرب ایران است. همانطور که پیشتر دیدیم باکو کانون جاسوسان جهان از جمله اسرائیل بوده. اسرائیل بار ها از پایگاه خود در نخجوان اقدام به خرابکاری در منطقه علیه منافع ایران و جبهه مقاومت کرده است. ترور دانشمندان هسته ای و حمله به پایگاه حشد الشعبی در عراق از نخجوان. رابطه اسرائیل و باکو رابطه اسلحه و نفت است. باکو مشتری خوبی برای تسلیحات اسرائیلی و اسرائیل از خریداران ثابت نفت باکو ست.
مورد بعدی منابعی است که در مرز های ارمنستان و باکو قرار گرفته. برای مثال معدن طلایی که پس از جنگ دوم قره باغ بخشی از آن در خاک باکو قرار گرفته که این بخش طلای کمتری نسبت به بخش ارمنی این معدن دارد. منابع مختلف دیگری هم هستند از جمله آب دریاچه سیاه که می تواند بحران کم آبی منطقه قبادلی را حل کند.
مناقشه جدید باید زمانی صورت می گرفت که انتخابات انجام شده، داغ آن خوابیده و فرصت مناسبش بدست می آمد. المپیک زمان مناسبی برای انجام این حرکت بود. با آغاز المپیک، مناقشه جدید هم آغاز شد. شروع مناقشه از منطقه گغارکونیک (که برون بوم باکو و ارمنستان در همین محدوده هستند) انجام گرفت. باکو نخجوان را هم وارد مناقشه کرد. در منطقه یراسخ تحرکاتی صورت داد و اینگونه پیامش را منتقل کرد. که اتصال نخجوان به باکو خواسته دولتمردان این جمهوریست. این سناریو حاصل همکاری های اطلاعاتی مشترک ISI، میت و موساد است. دو کشور مسلمان مدعی مبارزه با اسرائیل در باکو دست برادری در دست یهودیان گذاشتند تا به قول بعضی ها، از خاک اسلام حراست کنند.
باکو از اقدام ایران نگران بود. ولی با انفعال ایران در جنگ دوم قره باغ کوهستانی، باکو خیالش از بابت ایران کمی راحت شده و می تواند راحت تر اقدام به ایجاد تنش بکند.
باکو پیش از حملات خود، متن توافق نامه را هم آماده کرده! توافق نامه ای که ارمنستان باید بپذیرد تا صلح بیافریند. ننگین تر از آتش بسی که سال پیش امضا شد. باکو می داند اگر آتش بس بیشتر از 10 ماه ادامه پیدا کند، دیگر نمی تواند از ارمنستان طلب کار باشد. یا آتش بس جدید یا پیمان صلح که خواسته های باکو را عملی کند.
هنوز افسران ترکیه، اسرائیل و پاکستان در باکو مانده اند و پس از جنگ دوم از باکو خارج نشده اند. حدود 20 نفر از مزدوران سوری و لیبیایی که ترکیه به باکو آورده پیش از برگشت فرار کرده اند و در باکو هستند. رابطه اردوغان با بایدن و دولتش بهتر از رابطه با ترامپ بوده و روابط ترکیه و ایالات متحده بهبود پیدا کرده است. برای مثال تشویق آمریکا به حضور نیرو های ترکیه برای حفاظت از فرودگاه بین المللی کابل. به همین جهت ترکیه فضای کنونی را برای انجام هر عملی در قفقاز جنوبی بهتر می داند.
پر رنگ شدن تجزیه طلبی در چین و ایران، کاهش هژمونی روسیه در اوراسیا، موانع بزرگ بر سر راه جبهه مقاومت، نفوذ اسرائیل به مرز های ایران، نا امنی در داخل کشور، قطع شدن مرز کشور با ارمنستان، جنگی بزرگ میان قرقیزستان و تاجیکستان، عربستان دوم در دریای کاسپین و موارد بسیار دیگر از عواقب موفقیت باکو در این طرح است.
علی اف و اردوغان می دانند هر اقدامی که می شود باید پیش از جایگزینی کامالا هریس به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده باشد. قبل از اینکه از آتش بس ده ماه بگذرد. قبل از اینکه عربستان به توافق با ایران برسد و حمایت های مالی عربستان از پاکستان برای آشوب در ایران متوقف شود. قره باغ کوهستانی منطقه ای کوچک در قفقاز جنوبی در پنج هزار کیلومتر اطراف خود تاثیر می گذارد. طرح خاورمیانه جدید نه از عراق، نه از لبنان و سوریه بلکه از این منطقه کوچک شروع خواهد شد.