خوبهای بد، بدهای خوب نام کتابی به نویسندگی سومان چینانی هست. کتابی که انتشارات پرتقال چاپش کرده و ژانرش هم فانتزیه. به تازگی هم قراره که نتفلیکس از این کتاب یک اقتباس سینمایی هم بسازه، پس همراه من باشید تا بیشتر درباره این کتاب با هم صحبت کنیم.
داستان کتاب این جوری شروع میشه که اگه قرار باشه از شما شخصیتی برای قصهها بسازن، به نظرتون در دسته خوبها قرار میگیرین یا شرورها؟! سوفی و آگاتا به مدرسهای فرستاده میشن که آدم بدها و آدم خوبهای قصهها را رو آونجا میسازن! اونها گمان میکنن که میدونن تو کدام دسته قرار میگیرن! امّا آیا واقعاً خوبی و بدی آدمها رو میشه به همین راحتی تشخیص داد؟!
گاهی آدمها اون جوری که بنظر میان نیستن. همهی آدمها وجوه خوب و بدی دارن که در هر شرایط و موقعیتی ممکن یکی از اونها را عیان کنن. برای همین هم شاید نشه اونها رو صرفا تو دو دستهی خوب و شرور تقسیم کرد.
گاهی آدمها اون جوری که بنظر میان نیستن.
کتاب خوبهای بد، بدهای خوب با اقتباس از داستانهای معروفی مثل سیندرلا، سفید برفی، شاه آرتور و کلی داستانهای فانتزی دیگه نوشته شده. کتاب در واقع یه سه گانه معروفه که تو ایران با اسم مدرسه افسانهای به چاپ رسیده و نشر باژ اون رو منتشر کرده. اما نشر پرتقال هم اومده و تک تک این داستان رو منتشر کرده تا علاقمندها برن و بخوننش.
کتاب و داستانش درباره دنیای جادو و افسانههاست، دنیایی که قبلتر اون رو تو آثاری مثل هری پاتر دیدیم. البته کتاب دنیایی خلق کرده و ادعا میکنه که همه داستانهای قدیمی معروف از این دنیا نشات گرفته شدن. در واقع کتاب و آدمهای داخل داستانش وارث قصههای پریان و نوادگان جادوگرها هستن. همه این افراد جمع شدن تا دوباره دنیای افسانهای جدیدی خلق کنن.
آدمهای داخل داستان طبق افسانهها باید به دو دسته تقسیم بشن، خوبهای مطلق و بدهای ابدی. حین این تقسیمبندی باید خودشون کشف کنن. در واقع قراره اونها نشون بدن که ظاهر زیبا قرار نیست درون زیبا هم به وجود بیاره یا بلعکس.
آدمهای داخل داستان طبق افسانهها باید به دو دسته تقسیم بشن، خوبهای مطلق و بدهای ابدی.
کتاب خوبهای بد، بدهای خوب میخواد مثل افسانههای کهن بگه که داخل وجود هر انسانی دو گرگ وجود داره. گرگی که ساکت و آرومه و به کسی صدمه نمیزنه و گرگی که همیشه عصبانی و به دنبال آسیب زدن به بقیه است. این دو تا گرگ همیشه در درون انسان در حال جنگ هستن و اونی برنده میشه که ما بیشتر بهش غذا بدیم.
داستان کتاب درباره سوفی و آگاتاست، دو نوجوانی که به مدرسهای میرن که افراد برای حضور در دنیای افسانهها تربیت میکنه. دخترها و پسرهای نوجوان به این مدرسه میان و بعد از گروهبندی به فراگیری مهارت و پرورش استعدادهاشون مشغول میشن.
از سمتی این مدرسه رازهای عجیبی هم داره که کمتر کسی ازشون خبر داره. مثلا مدیر مدرسه که هیچ کس اون رو ندیده یا دانش آموزانی که بعد از اتمام درس هیچ وقت به خونه خودشون برنمیگردن. حالا دو شخصیت اصلی داستان باید ماجراجویی خودشون در این مدرسه عجیب شروع کنن. ماجراجویی که سوفی رو به سمت گروه بدیها میفرسته و آگاتا رو به سمت خوبیها. دو تا دوست حالا تبدیل به دو تا دشمن میشن.
ماجرای کتاب هم بین اتفاقات این دو شخصیت تقسیم شده و خواننده همراه هر دو نفرات در دل داستان جلو میره. سوفی دلبسته جهان افسانهها و زندگی پرنسس گونه است برعکس آگاتا که اعتقادی به دنیای افسانهها نداره. تقابل این دو شخصیت و دیدگاهشون نسبت به جهان فانتزی و جادو یکی از نکات جالب درون داستان.
برای همین شخصیتپردازی هوشمندانه شکل گرفته و مخاطب میتونه با انتخاب یکی از شخصیتها وارد این دنیای فانتزی بشه. در واقع آنکه فکر میکنم هستم به آنکه واقعا هستم بدنهی اصلی داستان را تشکیل میده.
کتاب خوبهای بد، بدهای خوب نامزد جایزه کتاب کودکان Waterstones تو سال 2014 شده و نقدهای خوبی هم از منتقدان دریافت کرده که از نکات مثبت این کتاب.
اگر کتاب خوبهای بد، بدهای خوب رو خوندی حتما نظرت رو تو کامنت بگو تا به نوشتهام اضافه کنم. اگر هم نقدی که نوشتم رو دوست داشتی یا نظری داشتی حتما برام بنویس و اینکه خوشحال میشم نقدهای دیگهای رو که نوشتم هم از طریق لینک زیر بخونی.
لینک پروفایل که همه نوشتهها هستش : https://virgool.io/@mirbaha