سید محمدعلی میری
سید محمدعلی میری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

کمترین فاصله با صفحه چهار(2)

داد زد: بالاخره موفق شدیمممم

گفتم: آروم باش تازه توی مراحل ابتدایی قرار داریم.

ولی نمی توانستم این دستاورد بزرگ را انکار کنم هر چند که کامل نشده بود.

- استاد؟

برگشتم: بله؟

- چرا جونتو به خطر انداختی؟

اندکی صبر کردم: چون می خواستم دستگاه رو امتحان کنم.

- خوب چرا داوطلبی رو انتخاب نکردی؟

+ چون مسئله سرّیه

- خب چرا نذاشتی من برم؟

+ چون نمی تونم جون یک نفر رو به خطر بندازم.

با خودم جمله را تصحیح کردم: جون یک نفر نه، جون یک نفر دیگه رو نمی تونم به خطر بندازم...

دستگاهبه زودی
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما..........جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید