ویرگول
ورودثبت نام
عرفان میرکمالی
عرفان میرکمالی
خواندن ۸ دقیقه·۶ سال پیش

بلاکچین در حاکمیت: از انتظارات تا واقعیت

رابطه‌ی بین تکنولوژی و جامعه نمی تواند در حد یک فرمول علت و معلولی ساده شود، بلکه این رابطه‌‍ای در هم پیچیده است. تکنولوژی‌ها به تنهایی تعیین‌کننده نیستند، بلکه در بستر پیچیده‌ی جامعه، کار می‌کنند و به کار گرفته می‌شوند. مورفی و پاتز، کتاب فرهنگ و تکنولوژی

این اولین نوشته‌ی من در ویرگول هست و خوشحالم که به جمع کاربران این‌جا پیوستم.

اخیرا بحث درمورد بلاکچین به محافل دوستداران تکنولوژی و توسعه‌دهندگانش کشیده شده و چیزی که توی این مدت توجه من رو جلب کرده اینه که انتظاراتی که از اثر تکنولوژی‌های جدید در جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داریم می‌تونه غیرواقعی باشه. پس تصمیم گرفتم در این مقاله به بررسی یکی از انتظاراتی که از کاربرد بلاکچین در حاکمیت شنیدم بپردازم.

البته که کاربردهای بلاکچین تازه در مرحله‌ی تعریف‌شدن هستن و تحولات با سرعت زیادی در این زمینه رخ می‌دن. هنوز اجماع نظر در خیلی از موارد در حوزه‌ی بلاکچین وجود نداره و جواب‌های قطعی نداریم، پس تحلیل رو با این دید بخونید که هنوز در مرحله‌ی نوزادی این تکنولوژی هستیم و قراره راجع بهش شروع به بحث کنیم.

مطالب به طور عمده برگرفته شده است از مقاله‌ی Marcella Atzori در University College London به نام: Blockchain Technology and Decentralized Governance: Is the State Still Necessary?

بلاکچین چی هست؟

برای شروع بحث لازمه که یک تعریف از بلاکچین داشته باشیم. بلاکچین یک دفتر اسناد دائمی و دیجیتالِ توزیع‌شده و مقاوم به دستکاری است که یکپارچگی محتوای اون توسط اعضای خود شبکه تامین می شه. تراکنش‌های الکترونیکی در بلاکچین به وسیله‌ی الگوریتم‌های رمزنگاری (کریپتوگرافی) تایید و ثبت می‌شن بنابراین در یک بلاکچین نیازی نیست که افراد رو شخصا بشناسیم تا بتونیم بهشون اعتماد کنیم، اساسا نیازی به هیچ مرجع قدرت، تداخل انسانی و شخص ثالثی برای اعتماد نیست، سیستم بلاکچین خودش از دستکاری شدن خودش به وسیله ی مکانیزم اثبات کار (proof-of-work) از طریق ماینینگ، جلوگیری می‌کنه: ماینرها با استفاده از توان محاسباتیشون، محاسبات مربوط به proof-of-work رو انجام می‌دن و به ازای این زحمت، رمزارز (Cryptocurrency) دریافت می‌کنن.

اطلاعات بیشتر در صفحه‌ی بلاکچین ویکیپدیا

مثال‌های بارز کاربرد بلاکچین، رمزارزهایی مثل بیتکوین (Bitcoin) هستن که باهاشون می شه مثل پول عادی، خرید ‌و‌ فروش انجام داد. تفاوتشون با پول عادی اینه که چیزی مثل بانک به عنوان پشتوانه وجود نداره و صحت تراکنش‌ها به وسیله‌ی همون proof-of-work که گفتم، انجام می شه.

اهمیت بلاکچین به قدری زیاده که اون رو جزو فناوری های انقلاب صنعتی چهارم (Fourth Industrial Revolution یا Industry 4.0) به حساب میارن. برخی اون رو انقلاب دوم بعد از اینترنت می‌دونن. به اندازه‌ی کافی مطلب در مورد انقلابی بودن و مهم بودن این فناوری وجود داره که در این جا من بیشتر از این بهش نمی‌پردازم و می‌تونید با یک سرچ کوچیک، کوهی از مطالب رو پیدا کنید مثل این.

از بلاکچین در حاکمیت چه انتظاراتی داریم؟

این بحثی بود که من رو به بحث حاکمیت بلاکچین (Blockchain Governance) علاقه‌مند کرد. با دوستان گیک و اهل آیتی صحبت می‌کردم و می‌دیدم بر این باورن که چون بلاکچین می‌تونه تصمیم‌گیری‌ها رو به صورت غیرمتمرکز دربیاره و نیاز به یک مرجع قدرت به عنوان پشتوانه‌ی تصمیم‌های کلان رو از بین می‌بره، می‌تونه به عنوان جایگزینی برای تصمیم‌گیری‌های مرکزی باشه. مردم با سیستم‌های بلاکچین-محور در مورد مسائل بزرگ و کوچیک به صورت غیرمتمرکز تصمیم‌گیری خواهند کرد و از اون‌جایی که همه‌ی مردم در پروسه‌ی تصمیم‌گیری مشارکت می‌کنن، کسی نمی‌تونه به جاشون تصمیم بگیره. عملا یک مدل حاکمیت غیرمتمرکز مردم بر اساس اعتماد غیرمتمرکز و قوانین بازار شکل می‌گیره.

مدلی که بر اساس غیاب حکومت شکل بگیره آنارشیسم نام داره و مدلی که در اون تصمیم‌گیری‌ها به طور مستقیم توسط مردم گرفته بشن و همگی به اکثریت آرا احترام بذارن، دموکراسی مستقیم. در ادامه خواهیم دید که آیا اگر با کمک بلاکچین، فرضا به هر کدوم از این مدل‌ها برسیم، وضعیت مطلوب خواهد بود یا نه؟

چرا در ابتدا چیزی به اسم حکومت به وجود اومد؟

در مورد این مسئله فیلسوف‌ها، اقتصاددانان و دانشمندان علوم‌سیاسی سالیان سال بحث کردن و دلایل زیادی آوردن. در این جا پس از یک مقدمه، 2 مورد از دلایل رو توضیح می‌دم:

مقدمه: به طور کلی، دیده شده که اگه تصمیم‌گیری در مورد مکانیزم‌های پیچیده‌ی بازار به بازیگرانش (خریداران و فروشندگان) سپرده بشه، کارایی خیلی بهتر از حالتیه که کسی بخواد به صورت دستوری دخالت کنه و متغیرها رو تعیین کنه. دلایل متعددن، مثلا اگه ما بخوایم به صورت دستوری قیمت تک‌تک کالاها رو ابلاغ کنیم، آزادی عمل بازیگران بازار رو ازشون می‌گیریم، باعث می‌شیم سودشون بیاد پایین، تولیدشون کاهش پیدا کنه و مشکلات متعدد براشون به وجود بیاد. پس به این نتیجه می‌رسیم که مکانیزم‌هایی در جامعه وجود دارن که باید تا جای ممکن به بخش خصوصی واگذار بشن و با حداقل دخالت دولت می‌تونن به وضعیت بهینه در کارایی برسن.

پریکلیس (495-429 قبل از میلاد) در سخنرانی معروفش به بزرگی آتن و حکومتش اشاره می‌کند
پریکلیس (495-429 قبل از میلاد) در سخنرانی معروفش به بزرگی آتن و حکومتش اشاره می‌کند


درکنار این مکانیزم‌ها که می‌تونن خودشون رو با حداقل دخالت مراجع قدرت بهینه کنن، یک سری مسائل هستن که بخش خصوصی و مردم عادی نمی‌تونن حلشون کنن.

چرا؟

دلیل اول وجود حکومت: ‌موضوع عدالت. بازار آزاد و مکانیزم‌هایی که سوددهی و بهینگی رو حداکثر می‌کنن، کاری به کار رفاه اقلیت‌ها و افراد کم ثروت‌تر ندارن. کافیه منافع عده‌ای از ما همسو بشه تا حق بقیه رو پایمال کنیم. این جا سوال به وجود میاد که پس نقش خیرخواهی چی می‌شه؟ خیرخواهی همواره وجود خواهد داشت و عده‌ای ازخودگذشتگی می‌کنن، اما نمی‌شه روش به عنوان یک مکانیزم قدرتمند، پایدار و قابل اطمینان حساب باز کرد.

مثال: اگه سیستم آموزش و پرورش بازاری اداره باشه، قطعا سود بیشتری نسیب صاحبانش می‌شه و افرادی هم که پول خرج تحصیلشون می‌کنن، محصّل‌های پرتلاش‌تری خواهند بود چون دلشون به حال پولی که خرج کردن می سوزه. به عبارتی، سیستم بهینه‌تری از نظر اقتصادی ایجاد خواهد شد. اما از یک قدم دورتر اگه به کل مردم نگاه کنیم، حالا اون افرادی که به دلیل فقر نتونستن درس بخونن، بدبخت می‌شن. فرصتی که اگه در اختیارشون قرار می‌گرفت ممکن بود زندگیشون رو عوض کنه. حتما افرادی رو توی ایران دیدین که دانشگاه دولتی درس خوندن و به این دلیل تونستن موفق بشن و در غیر این صورت، هیچ راهی برای پیشرفت نداشتن.

دلیل دوم وجود حکومت: موضوع کالاهای عمومی. برخی از امور، هزینشون بالاست و منفعتشون برای همه هست. نمی‌صرفه من به عنوان یک فرد روشون هزینه کنم. همه باید هزینه کنن و همه با هم استفاده می‌کنیم، مثل امنیت (در ابعاد مختلف فیزیکی، سرمایه‌گذاری، قضایی و غذایی). من به عنوان یک فرد نهایتا می‌تونم برای خودم بادی‌گارد استخدام کنم، اما کاری به کار امنیت همه‌ی مردم نخواهم داشت. اگه همه همین طور فکر کنن و مرجعی نباشه که در سطح بالا امنیت رو رعایت کنه، ما هیچ موقع نمی‌تونیم مطمئن باشیم وقتی توی خیابون داریم راه می‌ریم کسی به بهونه‌ای جان ما رو تهدید نکنه.

اطلاعات بیشتر در صفحه‌ی کالای عمومی ویکیپدیا

خب… پس دلایلی داشتیم که نهادی رو به وجود آوردیم به اسم حکومت. اساسا حکومت، راه‌حلی برای این بوده که در سطح اجتماعی بتونیم به اجماع نظر برسیم و هماهنگی ایجاد کنیم، برخلاف آنارشیسم که اساسا مفهوم حکومت رو زیر سوال می‌بره. نیاز به امنیت و نیاز به حفظ یکپارچگی تلاش‌های اجتماعی، ما را وادار کرد تا یک مرجع متمرکز برای کنترل به وجود بیاریم، یک third-party خنثی که مشروعیت داشته باشه و بر اساس قوانین بازار و منفعت شخصی افراد تصمیم نگیره.

آیا چون ساید-افکت‌هایی وجود دارن، اساسا مفهوم حکومت اشتباهه؟ نه.

بنابراین طبق استدلال بالا، وجود حکومت رو به غیاب حکومت (آنارشیسم) ترجیح می‌دیم.

حکمرانی با رای‌گیری

می‌شه یک طیف تعریف کرد، در یک انتهای این طیف، تمامی تصمیم‌گیری‌های سیاسی به صورت متمرکز و توسط حکومت گرفته می‌شن (دیکتاتوری) و در انتهای دیگه‌ی این طیف، هر فرد در غیاب حکومت، خودش تصمیم‌گیری می‌کنه (آنارشیسم).

به طور ساده حالت میانی این طیف می‌شه دموکراسی. دموکراسی به زبان ساده یعنی تصمیم‌گیری‌ها بر اساس رای‌گیری انجام بشن و به رای اکثریت احترام گذاشته بشه. معمولا یک نماینده از طریق رای‌گیری انتخاب می‌شه و اون به جای ما برامون تصمیم‌گیری می‌کنه. به این حالت از دموکراسی می‌گیم دموکراسی نیابتی (Representative Democracy)

اگه نماینده‌ای انتخاب نکنیم و همگی برای هر تصمیمی رای‌گیری کنیم و به نتیجه احترام بذاریم، می‌شه دموکراسی مستقیم (Direct Democracy)

تفاوت دموکراسی مستقیم و نیابتی
تفاوت دموکراسی مستقیم و نیابتی

سوال: ایراد دموکراسی مستقیم چیه؟

دانش، تخصص، زمان، توجه و مسئولیت‌پذیری محدود مردم. مردم ذاتا در تصمیم‌گیری‌ها خطا می‌کنن و این خطاها در علوم‌رفتاری (Cognitive Science) به طور مفصل مورد مطالعه قرار گرفتن (مفاهیم سوگیری‌های‌رفتاری، Irrationality و رفتارگله‌ای رو بررسی کنید).

در شرایط رای‌گیری نیز احتمال رای دادن احساسی یا رای دادن با اطلاعات غلط بالاست. نمی‌شه مطمئن بود که اکثر مردم در مورد اکثر موضوعات اطلاعات صحیح داشته باشن و تصمیم درست رو بگیرن، بلکه معمولا برعکس این مورد اتفاق میوفته. جمع‌آوری اطلاعات برای تصمیم‌گیری، بسیار هزینه‌بر و زمان‌بره. ما وقت کافی نداریم که بخوایم راجع به هر چیزی مطالعه کنیم. کارشناسان هم در خارج از حوزه‌ی مطالعشون معمولا اطلاعات قابل اعتمادی ندارن. ضمن این که خیلی از اطلاعات برای ما مهم نیستن: تصمیم‌گیری راجع به یک کلیسا در یک روستای کوچک در فلان کشور اروپایی، چه فرقی به حال من ایجاد می کنه؟ و البته یک‌سری از اطلاعات برای مردم مهم هستن اما مردم بی‌توجهی می‌کنن.

آیا بر فرض رفع تمامی موانع تکنولوژیک و استفاده‌ی گسترده و بی‌اشکال از بلاکچین در تمامی تصمیم‌گیری‌ها، آنارشیسم یا دموکراسی مستقیم روش مناسبی برای اداره‌ی جامعه است؟ خیر.

طرح سوال: از بلاکچین چگونه در حاکمیت می‌تونیم استفاده کنیم؟

تا این جا متوجه شدیم که اساسا خودمون تصمیم گرفتیم که نهادی به اسم حکومت وجود داشته باشه و نمایندگانی داشته باشیم تا جامعه رو اداره کنن.

این جا وارد طرح یک مسئله می‌شیم و راه برای تحقیق، بحث و تحلیل بازه.

به نظر من کاربرد بلاکچین در حاکمیت به نظرم به شکلی خواهد بود که از بلاکچین برای حذف هزینه‌ها استفاده بشه. یعنی در مواردی که شهروندان برای انجام کارهاشون وارد پروسه‌های اداری، کاغذ‌بازی و رفت‌و‌آمد می‌شن.

برای مثال می‌شه از بلاکچین در حوزه‌های زیر استفاده کرد: کارت‌های شناسایی و ملی، گواهی‌نامه‌ها، اسناد مربوط به دارایی افراد، اسناد تحصیلی، پیشینه‌ی وضعیت سلامت افراد، گواهی‌های مربوط به تولد، ازدواج و فوت، سیستم‌های رای‌گیری مطمئن الکترونیکی، جمع‌آوری مالیات و غیره.

تفاوت این کاربردها با چیزی که در بالا بحث کردیم اینه که در این حالت، حکومت از بلاکچین به عنوان ابزار استفاده می‌کنه تا امور رو کم هزینه‌تر، سریع‌تر و مطمئن‌تر اداره کنه.

بعدا به مثال‌های واقعی حاکمیت بلاک‌چین در شکل‌های مختلف خواهم پرداخت.

خوشحال می‌شم نظرتون رو در مورد موضوع رابطه‌ی بلاکچین و حاکمیت بدونم.

بلاک‌چینحاکمیت بلاکچینblockchainblockchain governanceبیت‌کوین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید