ویرگول
ورودثبت نام
mirneshaneh
mirneshaneh
خواندن ۱۲ دقیقه·۲ سال پیش

به فراخور پنجم اسفندماه و جشن سپندارمذگان *

امیرحسین ایزدپناه


سپندارمذ، پاسبان تو باد

خرد، جایِ روشن‌روان تو باد

(شاهنامه)


شادی در ایران باستان

بر اساس شواهدی که از گزارش‌های باستانی و تاریخی به ما رسیده، به نظر می‌رسد یکی از کلیدواژه‌های مهم ایرانیان باستان، «شادی» بوده است. (آن چه امروز، شوربختانه، یکی از ده‌ها گمشده‌ی جامعه است.) آن‌ها به بهانه‌های مختلف، بزم جشن و شادی برپا می‌داشتند و روزگار خود را با چنین جشن‌هایی، نیکوتر سپری می‌کردند. اگر «شاهنامه» را شناسنامه فرهنگ و هویت خود بدانیم، احتمالاً گزاف نباشد اگر بگوییم در تمام داستان‌های شاهنامه، اشاراتی به جشن‌ها و آیین‌های کوچک و بزرگ ایرانیان باستان، رفته است.

فردوسی می‌گوید: «چو شادی بکاهی، بکاهد روان / خرد، گردد اندر میان ناتوان».

به بیان دکتر سیروس شمیسا: «]فرد[ ایرانی که معمولاً در طی تاریخ، سرنوشت و سرگذشت محزونی داشته است، با خواندن شاهنامه وارد یک دنیای آرمانی زیبا می‌شود که بر مبنای شرافت، صداقت، شادی، نیکی و بی‌آزاری بنا نهاده شده است. ابیات فردوسی معمولاً بدون سوء استفاده از شگردهای مصنوعی ادبی، به صرف توصیف این صحنه‌های دلربا، خواننده را غرق در لذّت می‌کند. ]فرد[ ایرانی خود را در آداب و رسوم پدران فرّخش هنوز زنده می‌بیند.»

یا به عنوان نمونه‌ای دیگر می‌توان به «سنگ‌نوشته خشایارشا» اشاره کرد که در آن آمده است: «اهورامزدا خدایی است بزرگ / بزرگ‌ترین خدایان / که زمین را آفرید / که آسمان را آفرید / که مردم را آفرید / که شادی را برای مردم آفرید».

جشن‌های ویژه

یک نمونه از جشن‌های باستانی ویژه، جشن همزمانی «روز» و «ماه» بوده است. می‌دانیم که در گاهشمار باستانی ایران (گاهشمار اوستایی)، ما «هفته» نداشته‌ایم ولی «ماه» داشته‌ایم؛ ماه‌ها همگی 30 روزه بوده‌اند و هر روز به نام یکی از «ایزدان» اسطوره‌ای نام می‌گرفته‌اند.

به عنوان نمونه روز نخست هر ماه، به نام خدای یکتای آیین زرتشتی یعنی «اهورا مزدا» (یا اورمَزد یا هرمَزد یا هرمَز)، روز دوم به نام «بهمن»، روز سوم به نام «اردیبهشت» و... خوانده می‌شده‌اند. دوازده عدد از این نام‌ها، نام ِ ماه هم بوده است و هرگاه نام روز با نام ماه، همزمان می‌شده است، آن روز را جشن می‌گرفته‌اند. مثلاً روز دوم ماه به نام «بهمن» و ماه یازدهم هم به نام «بهمن» بوده است؛ بنابراین روز دوم ماه بهمن را جشن می‌گرفته‌اند (جشن بهمنگان) یا روز سیزدهم هر ماه را «تیر» نامیده بودند و بنابراین، روز سیزدهم ماه تیر را جشن می‌گرفته‌اند (جشن تیرگان).

بر این اساس، نیاکان ما، در طول یک سال، دست کم دوازده جشن ویژه داشته‌اند. هرکدام از این جشن‌ها، فلسفه‌ای داشته است و آیین و رسوم خاصی؛ که به باورهای آیین مهری (میترائی) و یا زرتشتی برمی‌گردد. هرکدام از نام‌های روز یا ماه، به نام یک ایزد یا ایزدبانو یا اسطوره‌ای میترایی و یا زرتشتی نامیده میشده. این نام‌ها در زبان اوستایی، به شکلی دیگر تلفظ می‌شده‌اند و دگرگونی‌ها و گشتگی‌های زبانی، آن را به فارسی پهلوی (میانه) و سپس‌تر به فارسی امروزین رسانده است.


سپندارمذ

در گاهشمار باستانی ایران، روز پنجم هرماه، «سپندارمذ» نام داشته است. سپندارمذ، یکی از ایزدبانوهای اسطوره‌ای، دختر اهورامزدا، مادر آذر (آتش) و به معنی «فروتنی مقدس» است. بر اساس آن‌چه «ابوریحان بیرونی» و «محمود گَردیزی» و دیگر پژوهشگران و تاریخ‌نگاران ایران باستان، نوشته‌اند، سپندارمذ، فرشته‌ی نگهبان بر زمین و همچنین فرشته‌ی زنان نیکوکار، پاک‌دامن و شوهردوست بوده است.

همچنین بنا بر نظر دکتر شمیسا: «در متون پهلوی آمده است که افراسیاب آب را از ایرانشهر دور کرد. سپندارمذ که ایزدبانوی زمین است دخالت کرد، افراسیاب عاشق او شد. سپندارمذ، افراسیاب را مجبور کرد که آب را دوباره به ایرانشهر بیاورد و سپس خود در زمین فرو رفت».

در بیتی که در آغاز این یادداشت آمده است به اسطوره «سپندارمذ» اشاره شده است. (این بیت - بر اساس نسخه خالقی مطلق - از زبان «رستم» در ستایش «کیخسرو» گفته شده و در میانه‌های داستان «بیژن و منیژه» قرار دارد. پیش و پس از آن، از دیگر نام‌های ایزدان اسطوره‌ای نیز نام برده شده است.)

این اسطوره همچنین با «الهه مادر» ارتباط دارد. زیرا در اسفند، که سبزه‌ها و درختان به درون زمین خزیده‌اند، گویی زمین باردار است و در بهار، وضع حمل می‌کند و انواع سبزه‌ها، گل‌ها و درختان را می‌زاید.

همچنین دوازدهمین ماه نیز، «سپندارمذ» نام داشته است که کم‌کم به سپند، اسپند و اکنون اسفند، گشتگی یافته است. فردوسی در مورد روز پایان سرایش شاهنامه گفته است: «سرآمد کنون قصه‌ی یزدگرد / به ماه سپندارمذ، روز ارد». روز «ارد»، نام بیست و پنجمین روز هر ماه بوده است. فردوسی در این بیت می‌گوید که قصه‌ی یزدگرد (که داستان پایانی شاهنامه است،) را در روز 25 اُم ماه اسفند تمام کردم. (این بیت همچنین به ما نشان می‌دهد که گاهشمار ایرانیان در سده 4 و 5 هجری، به احتمال زیاد، همچنان گاهشمار اوستایی بوده است.)

بنابراین، و بر اساس آنچه در بند پیشین آمد، نیاکان ما روز پنجم ماه اسفند، را جشن می‌گرفته‌اند و نام آن «جشن سپندارمذگان» بوده است.


این جشن، ویژه‌ی زنان بوده و در این روز، مردان به زنان هدیه می‌داده‌اند. به احتمال زیاد، آنچه امروز به هدیه‌ی «اسفندی» موسوم است و به ویژه به نوعروس‌ها داده می‌شود، بازمانده‌ی همان جشن سپندارمذگان است. بر اساس آنچه در گزارش‌های قدیمی از جمله در آثار بیرونی و گردیزی آمده است، زنان در این روز، جامه‌های زیبا به تن کرده و به کلی از کار در منزل یا بیرون معاف بوده و تمام وقت به استراحت، تفرّج و شادی مشغول بوده‌اند.

دکتر کزازی درباره‌ی جشن سپندارمذگان می‌گوید: «در این روز، زن، پادشاه بوده و بر تخت می‌نشسته و شوی و فرزندان، به فرمان او بوده‌اند. در این روز، مردان می‌کوشیدند تا به زنانشان ارمغانی دهند که به هر کسی نمی‌توان داد. برای مثال، در یکی از روزهای اسفند، شوهر به کوه می‌رفت تا برفی از فصل زمستان را به سرای خود آورده تا برفاب بسازد و به بانوی خود پیشکش کند؛ ارمغانی که با رنج و تلاش به دست می آمده و صدها بار ارزشمندتر از ارمغان سیمین و زر است. شوهر و فرزندان به نام مادر و بانوی خانه، درختی در خانه می‌کاشتند و زمین، امشاسپند و سپندارمز را گرامی می‌داشتند. این درخت سرسبزترین درخت خانه می‌شد زیرا آن را با مهر و باور بسیار می‌کاشتند.»

دکتر فریدون جنیدی نیز می‌گوید: «این جشن، جشن زن بود. در این جشن، مردان و پسرهای خانواده در جلو درب خانه دست به سینه می‌ایستادند و از زنان و دختران خانه پذیرایی می‌کردند. این‌طور دست به سینه ایستادن در ذهن مردان برای مدت‌ها ثبت می‌شد و همین باعث می‌شد که برای مادر و دختران احترام زیادی قائل شوند. جشن سپندارمذگان، بعد از جشن نوروز، بزرگ‌ترین جشن سال بوده که جشن احترام به زن و مادر بوده است.»

مُژدگیران یا مُزدگیران / مَردگیران

در منابع تاریخی کهن، از این روز، یعنی پنجم اسفند، به نام «مُژدگیران» یا «مُزدگیران» و در برخی به نام «مَردگیران» یاد شده است. مانند همه‌ی گزارش‌های تاریخی کهن، دیدگاه‌ها در مورد این جشن و این عنوان‌ها هم متفاوت است و هر پژوهشگری، تلاش دارد از دل ِ گزارش‌های مختلف، آنچه را دقیق‌تر می‌یابد، بپذیرد.

اگر «مژدگیران یا مزدگیران» را بپذیریم، می توان آن را به گرفتن دستمزد تعبیر کرد. بر این اساس، مردان به زنان، به عنوان سپاسگزاری، دستمزد می‌داده‌اند یا اینکه دهقانان (دهقان در معنای قدیم به معنی زمین‌دار) به کشاورزان، دستمزد سالیانه‌ی خود را می‌داده‌اند که می‌تواند با نام «جشن برزیگران» که در برخی منابع آمده است هم مرتبط باشد.

ولی پژوهشگران معاصر به ما گفته‌اند که برای این روز، نام «مردگیران» نام دقیق‌تر و مناسب‌تری است. این معنا نیز دو تعبیر می‌تواند داشته باشد. یکی به این معنا که زنان در این روز از مردان، هدیه می‌گرفته‌اند و به این دلیل مردگیران گفته‌اند و تعبیر دوم به این معنا که زنان در این روز می‌توانسته‌اند مردان دلخواه خود را به عنوان شوهر انتخاب کنند. دکتر ابوالفضل خطیبی، با استناد به روایت‌های بیرونی و گردیزی، معنای اخیر را دقیق‌ترین می‌داند. گردیزی در این باره می‌گوید: «اندر روزگار پیشین، این عید، خاصّه مر زنان را بودی و این روز را مردگیران گفتندی که به مراد خویش، مرد گرفتندی».

بنابراین در این روز که روز جشن ویژه‌ی زنان بوده است، دختران و زنان به دشت و دمن می‌رفتند و پسران جوان هم به دشت و صحرا می‌رفتند و دختران این حق را داشتند که همسر دلخواه و مناسب خود را برگزینند. اگر این روایت درست باشد، نشان می‌دهد که نگاه جامعه ایران باستان به زن، چقدر باز و مثبت بوده و زن، در جامعه موضوعیت داشته و در پستوی خانه پنهان نبوده است.

دکتر جلال خالقی مطلق در این‌باره می‌گوید: «در ايران كهن، يک جشن بهاری [ویژه‌ی] زنان بوده كه در آن روز، زنان از آزادی بيشتری برخوردار بودند و به ويژه دخترانِ دمِ بخت، به همسرگزينی تشويق مي‌شدند و از اين رو، اين جشن را «مردگيران» می‌ناميدند. سپس‌تر، با نفوذ بيشتر مذهب، اين جشن نخست تغيير ماهيت داده و جشن زنان شوهردار شده و اين دسته زنان، در آن روز از شوهران خود به پاس يكسال پارسايی و خانه‌داری و شوهردوستی «مزد» مي‌گرفتند، تا اينكه همين نيز رفته رفته فراموش شده است. روز اين جشن، پنجم اسفند بود. پر بيراه نيست اگر بانوان روشنفكر ايرانی، دست‌كم كنگره‌ها و جلسات ويژه‌ی مسائل زنان را در اين روز برگزار كنند تا ياد آن جشن دوباره زنده گردد.»


اختلاف گاهشمارها

چند سالی است که نگاه (دست‌کم بخشی از) جامعه به سپندارمذگان، بهتر و بیشتر شده و تلاش‌هایی (هرچند ناکافی) برای زنده‌کردن دوباره‌ی این سنت باستانی در حال شکل‌گیری است. این موضوع، به ویژه در شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی، پررنگ‌تر به چشم می‌خورد. اختلاف گاهشمار هجری خورشیدی با گاهشمار باستانی ایران، باعث شده که برخی، 29 بهمن ماه را روز جشن سپندارمذگان بدانند. امّا این اختلاف، ناشی از چیست؟ آنچنان که پیش از این هم آمد، در ایران باستان، (دست‌کم در یکی از گاهشمارها)، هر ماه 30 روز بوده است و ماهِ 31 روزه نداشته‌ایم، بنابراین یک سال 360 روز بوده است. در حالی که در گاهشمار هجری خورشیدی، 6 ماه نخست سال، 31 روزه است. این امر موجب آن شده است که برخی، از روز 5 اسفند، 6 روز به عقب برگردند و تاریخ 29 بهمن را زمان مناسب‌تری برای روز سپندارمذگان بدانند. به نظر می‌رسد که اگر همان روز 5 اسفند را برای این جشن در نظر بگیریم، انتخاب بهتری انجام داده‌ایم؛ به دو دلیل: نخست آن‌که ایزدبانوی «سپندارمذ» نام روز پنجم هر ماه است و جالب نخواهد بود اگر به روز 29 اُم اختصاص یابد؛ دوم آن‌که اگر بخواهیم به دلیل اختلاف گاهشمارها، روز ویژه‌ی هر جشن را جابجا کنیم، باید از ماه دوم سال به بعد، تمام جشن‌های باستانی از جمله تیرگان، مهرگان، بهمنگان، سده و... را جابجا کنیم! که چندان منطقی به نظر نمی‌رسد.

دکتر جلال خالقی مطلق، نیز، 5 اسفند را روز شایسته‌تری برای جشن سپندارمذگان می‌داند.

دکتر فریدون جنیدی پیشنهاد جالبی می‌دهد و می‌گوید: «با احترام به گاهشماری خيامي و گاهشماری ايران باستان و اهميت جشن اسفندگان (سپندارمذگان) بهتر است 6 روز، ]یعنی از[ 29 بهمن تا 5 اسفند را به عنوان «هفته عشق و مهرورزی» بناميم.»

جالب است بدانید که پیش از انقلاب 1357، این روز، یعنی 5 اسفند، به پیشنهاد «استاد ابراهیم پورداوود» به نام «روز پرستار» در تقویم ثبت بوده است ولی پس از انقلاب، روز پرستار تغییر کرده است.

سپندارمذگان و ولنتاین

پوشیده نیست که روز عشق در فرهنگ غربی‌ها، روز «ولنتاین» نام دارد. برای ولنتاین هم روایت‌های مختلفی آمده است. بر اساس آنچه «ویکی پدیا» آورده، اگر کهن‌ترین روایت را هم بپذیریم، به قرن 3 میلادی می‌رسیم در حالی که سپندارمذگان ِ ایرانی، دست‌کم برای دوره هخامنشی (حدود 5 قرن پیش از میلاد) است؛ البته که قدمت آن بیش از این‌هاست و دکتر فریدون جنیدی، آن را مربوط به دست‌کم پنج‌هزار سال پیش می‌داند.

دکتر جلال‌الدین کزازی در این‌باره می‌گوید: «در فرهنگ‌هایی که من می‌شناسم، جشنی هم‌پایه جشن سپندارمزگان و بزرگداشت زن پدید نیامده است. گاهی کسانی که با فرهنگ ایرانی بیگانه‌اند را می‌بینم که خام‌اندیش، این جشن را با ولنتاین می‌سنجند. اگر این دو جشن، هم‌مانندی با یکدیگر داشته باشند در گرامیداشت زن است اما ولنتاین جشنی است که پیشینه دیرینه ندارد و از یک رخداد تاریخی مایه گرفته است اما اسپندارمز جشنی کهن، آیینی و باور شناختی است. اگرجهانیان اندکی درباره جشن سپندارمزگان ما می‌دانستند، هرگز به ولنتاین دل خوش نمی‌کردند و سپندارمزگان، جشن بزرگداشت زن می‌شد.»

مراد از این مقایسه، کم‌ارزش‌کردن ولنتاین نیست. اساساً هر روزی و هر بهانه‌ای که برای مهر ورزیدن و هدیه دادن، در نظر گرفته شود، با ارزش است. مهم نیست که این روز مربوط به فرهنگ ایرانی باشد، یا فرهنگ عربی یا فرهنگ غربی. هر فرهنگی که در آن «انسان» (و به ویژه «زن») و «زندگی» ارزش دارد، قابل احترام است. ولی بهرحال می‌توان به دیرینگی سپندارمذگان افتخار کرد و شاید بتوان با تکیه بر پیشینه‌ی این جشن و دیگر آیین‌های باستانی اصیل و بامعنا، هویت و غرور از دست‌رفته‌ی ملّی را بازیابی کرد. ایدون باد!

پی‌نوشت:

*: واژه‌ی «سپندارمذ» در «فرهنگ دهخدا» و «فرهنگ معین» به همین شکل، یعنی با «ذ» آمده است ولی در سال‌های اخیر و گاهی از سوی ادب‌پژوهان با «ز» هم نوشته می‌شود. به نظر می‌رسد چون این واژه از «زبان اوستایی» گرفته شده، نوشتن آن با «ذ» یا «ز» تفاوتی ندارد.

برگرفته از:

1- کتاب «شاهِ نامه‌ها»، نوشته «دکتر سیروس شمیسا»، نشر هرمس.

2- کتاب «جشن‌ها و آیین‌های شادمانی در ایران»، نوشته «ابوالقاسم آخته»، نشر اطلاعات.

3- سخنرانی زنده یاد «دکتر ابوالفضل خطیبی» پیرامون سپندارمذگان، در تاریخ 5 اسفند 1399، بارگذاری شده در کانال تلگرامی ایشان.

4- یادداشت «دکتر جلال خالقی مطلق» با عنوان «مردگیران»، بارگذاری شده در کانال تلگرامی دکتر ابوالفضل خطیبی.

5- سخنرانی «دکتر میرجلال‌الدین کزازی» در تاریخ 5 اسفند 1396 در خانه اندیشمندان علوم انسانی، به استناد خبرگزاری ایسنا، کد خبر: 96120602383.

6- گفتگوی «دکتر فریدون جنیدی» با روزنامه آفتاب یزد در تاریخ 29 آذر 1397.

7- گفت و گوی «دکتر فریدون جنیدی» با خبرگزاری میراث فرهنگی در تاریخ 25 بهمن 1390.

8- سخنرانی «دکتر بتول فخر اسلام» پیرامون سپندارمذگان، بارگذاری شده در کانال تلگرامی بنیاد فردوسی شاخه توس.

9- یادداشت زنده یاد «استاد ابراهیم پورداوود» در مورد سپندارمذ، به نقل از کتاب «آناهیتا» نوشته ایشان، بارگذاری شده در سایت «مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی».

10- دانش‌نامه اینترنتی «ویکی‌پدیا» با جستجوهای: «گاهشمار باستانی – کتیبه خشایارشا – ولنتاین».

جشنجشن سپندارمذگانایران باستانسپندارمذگانکانون فرهنگی
کانون فرهنگی هنری امام حسین (ع) - میرنشانه / کاشان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید