فکر میکنم که روایت مسائل به صورت زنجیرهای از داستانها بهتر مطلب رو جا میندازه! حالا که در قرنطینه هستیم به خاطر ویروس کرونا(کرونا ویروس) سعی میکنم مفهوم پول رو که حتی ریئس جمهور ونزوئلا هم ظاهرا ازش بی خبر هست رو بگم تا چیزی که هر روز باهاش در ارتباطیم و همواره تلاش میکنیم در بعضی مواقع به هر طریقی بدستش بیاریم و بهمون قدرت میده رو بشناسیم!
در ماقبل تاریخ بشر خوراک جو بود به این معنی که تیر و کمان و یا وسیله شکار به همراه داشت و در گروههای غالباً کم جمعیت کوچ میکرد، هر جا که نیاز به رفع گرسنگی داشت به شکار مشغول میشد. این عمل ریسکهایی رو به همراه داشت چرا که ممکن بود غذا به راحتی بدست نیاد و نوسانات مطلوب انسان نبود لذا یکجا نشینی روندی بود که در تاریخ بشری آغاز شد.
یک کجا نشینی سبک زندگی بود که به ادعای بسیاری از تاریخ نگاران نقطه عطفی در تاریخ بشر بود چرا که تعادل اکو سیستم طبیعی زمین رو به نفع انسان تغییر داد. با گسترش یکجا نشینی و افزایش جمعیت هر فردی از عضو جامعه، اقدام به تولید محصول یا محصولات میکرد. حال اینکه تنوع محصولی باعث شد تا هر فرد نتونه همهی محصولات و خدمات مورد نیازش رو تولید کنه پس راه حل عاقلانه این بود که محصول خود رو با خدمت یا محصول دیگران تبادل کند. در ابتدا معامله کالا با کالا شکل گرفته بود اما هر چقدر تنوع محصولات و حجم تبادلات بیشتر میشد و تجارت رونق میگرفت این تبادل سخت و سخت تر میشد. باز هم بشر خلاق راه حلی پیدا کرد و اون این بود که بعضی از کالاها که طرفدار بیشتری داشتند را به عنوان واسط با بقیه کالاها انتخاب کرد برای مثال گندم و جو. جالب این که در بابِل که یکی از قدیمیترین تمدنها است، جو به عنوان واحد پولی در کتیبهها ثبت شده و بدهی و مالیات افراد بر اساس جو محاسبه میشده. اما جو کالایی خوراکی بود و بعد از مدتی ممکن بود فاسد بشه و قابل نگهدرای به صورت کلان نبود. بشر به دنبال واسطهای بین کالایی رفت که دوام بیشتری داشته باشند.
انواع این واسطها مانند: صدف، چارپایان، چرم، نمک، غلات، مهره، پارچه و سفته و... بودند. صدف سپیدمهرگان حدود ۴۰۰۰ سال در سر تا سر آفریقا و جنوب شرقی آسیا به عنوان پول مورد استفاده قرار میگرفته.
این در حالیه که سکه رو به عنوان کالایی که بیشتر از همه به عنوان پول رایج استفاده میشده میشناسیم. سکه که غالبا از جنس طلا و یا نقره بود. ویژگی این نوع از فلزات این است که و دوام بالایی دارند و زنگ نمیزنند در عین حال کار با آنها راحتتر بود(به خاطر نرمی فلز). هرچقدر که میزان تبادل بین جامعه بشری در دنیا بیشتر میشد سکههای مختلف که توسط حکومتهای مختلف ضرب میشد نیز بیشتر میشد. در بیت المقدس که زیارتگاهی برای ادیان مختلف بود، زائرین از نقاط مختلف دنیا به بیت المقدس میآمدن و پولهای گوناگونی را با خود به همراه داشتند تا برای قربانی کردن و نذورات خود از آنها استفاده کنند. این قضیه منجر به این شد که اولین صرافیها در بیتالمقدس شکل بگیرند تا پول زائرین رو به پول رایج آن منطقه تبدیل کنند و زائرین بتوانند مایحتاج خود رو در بیت المقدس تهیه کنند. این اتفاق هرچند دلیلی دینی داشت اما در کنارش اقتصاد، قدمی هرچند کوچک به سمت جهانی شدن برداشت.
صرافیها با گرفتن پولهای مختلف آن را با کارمزد به تاجرین میفروختن و تاجرین با این پولها کالای خودشون رو از کشور ضرب کننده پول، خریداری میکردند. نکته جالب این بود که تقاضا برای بعضی از سکهها بیشتر بود و همانطور که میدانید یکی از عوامل دخیل در قیمت(ارزش) جنس تقاضا است. چرا باید تقاضا برای بعضی از سکهها بیشتر از بقیه باشد؟ این در حالی است که هر دو از جنس طلا هستند و تقریبا همعیار! تفاوت دو سکه در نقش کسی است که بر روی دو سکه حک شده! کوروش کبیر یا سزار یونان! فرق دو سکه در اینجاست! اعتباری که تصویر پادشاهان به سکهها میداد منجر به ایجاد اعتماد در دارندگان سکه میشد.
معنای اعتبار سکه که از حکومت نشات میگیرد در طول زمان تغییر کرده. شاید در اون دوران این اعتبار را اگر خُرد کنیم به مواردی همچون امنیت و توانایی داشتن مایحتاج و دارا بودن حداقلی از سیستم عدالت برای گرفتن حق بشه خلاصه کرد. اما امروزه این اعتبار به جزیئات بیشتری تبدیل میشه چرا که بشر نیازهای پیچیدهتری پیدا کرده و سطح توقعات بالاتر رفته. این در حالیه که تصور عامه مردم مبنی بر اینه که طلا به ذات ارزشمنده. تاریخ به ما ثابت میکنه که چنین نیست!
قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی پادشاهی اسپانیا یکی از قدرتمندترین پادشاهیهای جهان بود. اسپانیاییها سرزمین جدیدی کشف کرده بودند که از دیگر رقبای اروپایی خود در سیطره بر اون سرزمین جلوتر بودند. اونها فکر میکردند که دیگه هیچ قدرتی در دنیا توانایی شکست اسپانیا را نداره چرا که به منابع عظیمی از طلا و نقره دست پیدا کرده بودند. به لطف کریستف کلمب کاشف قاره جدید آمریکا با کمک کشتیهای اسپانیایی، اسپانیاییها به آمریکای مرکزی که معادن عظیمی از طلا و نقره داشت دست پیدا کرده بودند. بومیان ساکن در آمریکای مرکزی به طلا فقط به عنوان فلزی که زیبایی منحصر به فردی دارد و نماینده خورشید بر زمین(نقره نماینده مهتاب) نگاه میکردند ولی از اینکه طلا قابلیت تبدیل به هر کالای دیگری را دارد، بی اطلاع بودند( چرا که این سیستم در بقیه قارهها وجود داشت)! اسپانیاییها عطش تموم ناشدنی نسبت به طلا داشتند و هر چقدر که میتونستند طلا به اسپانیا از طریق کشتیهای خود حمل کردند و از این قضیه غافل بودند که داشتند به اصطلاح تیشه به ریشهی خود میزدند. مقدار زیادی طلا به اسپانیا منتقل شد اما نه تنها با خود خوشبختی به همراه نداشت، بلکه بحران هم ایجاد کرد! مقدار خیلی زیاد طلا یا همان پول نتونست کالا به اندازه کافی تهیه کنه. در واقع چون کالا به اندازه کافی وجود نداشت و در عوض طلا زیاد بود تنها اتفاقی که افتاد این بود که قیمت کالا بالاتر رفت و قیمت جنسی که قبلا مثلا ۱۰۰ سکه بود الان ۱۵۰ سکه شده بود و کمتر کسی در اسپانیا به این قضیه فکر کرده بود! چرا؟! چون سکه زیاد بود ولی آن کالا زیاد نشده بود. کسی نبود که بفکر تولید کالا باشه و همه به فکر این بودن که طلای بیشتری بدست بیارن غافل از اینکه طلا یا پول انعکاسی از ارزش تولید شده است که در ذات کالا یا خدمت ارائه شده نهفته است و چون طلا پایداری زیادی دارد و زنگ نمیزنه، برای نمایندگی اون ارزش تولید شد که اتفاقا واقعیتر و قابل لمس هم هست.
از دو بُعد میتونیم به پول نگاه کنیم از دیدگاه خُرد و کلان. ابتدا کلان: در بالا اشاره شد که سکه یا پول ارزش خود را از کسی که آن را چاپ کرده میگیره و در اغلب کشورهای جهان این کار توسط بانک مرکزی یا حداقل با اجازه بانک مرکزی صورت میگیره. ارزش اعتبار پول چیست؟ واقعیت اینه که پارامترهایی که این ارزش را تعیین میکنند خیلی متنوع هستند و سخن گزافی نیست اگر گفته بشه ارزش پول کشور میتونه نشون بده که اوضاع کشور چطوره. بنظر میرسه ارزش پول کشور رو میتوان به عناصر زیر تقسیم کرد:
امنیت جاری در کشور(داخلی و خارجی) و توانایی کشور در پاسخ به مسائل امنیتی+توانایی مردم اون کشور در تهیه ما یحتاج(ضروری و غیر ضروری)+احساس رضایت افراد از زندگی در اون کشور + و ... = ارزش پول
موارد زیادی را میتونیم در معادلهی بالا قرار بدیم و عبارتی که استفاده شده کلی هستند اما ایده کلی را میشه اینطور مطرح کرد که وضعیت هر کدام از این عناصر خود رو در ارزش پول نمایان خواهد کرد. دولت برای پرورش نسل جدید هزینه کردهایی داشته مانند بهداشت و درمان، آموزش، یارانه(در صورتی که در اون کشور یارانه پرداخت بشه) و... . این هزینهها در واقع سرمایه گذارییهایی هستند که دولت انجام میده تا در آینده با کار و ارزش افزوده این هزینهها به دولت یا جامعه برگرده. یا اگر کسی احساس کنه که در زمینهی سرمایه گذاری و کسب و کار عدالت یا پیشبینی پذیری وجود نداره پولش رو از کشور خارج خواهد کرد تا در جای دیگری سرمایه گذاری کند و خود به خود با عرضهی پول آن کشور و تقاضا برای پول کشور دیگر ارزش پول کاهش پیدا میکنه. راه حلی که بعضی از کشورها به ویژه در خاورمیانه برای خنثی کردن کم ارزشی پول استفاده به کار میگیرند این است که از ذخیره ارزش گذشته استفاده میکنند. نفت! نفت یا معادن و هر چیزی که ارزشاش بر میگردد به گذشته در واقع یک ذخیره ارزش هست و با استفاده از این ذخیره، میتونیم به جبران تولید کم ارزش پاسخ بدیم هرجند واقعیت اینه که این جبران کوتاه مدته.
از منظر دوم یعنی اقتصاد خُرد اگر به ارزش پول نگاه کنیم باید گفت که پولی که افراد دریافت میکنند قاعدتا باید معادل ارزشی باشه که تولید میکنند. حقوق دریافتی معادل ارزش تولیدی افراده و مقدار اون قاعدتا باید متناسب با ارزش تولیدی باشه! خیلی از اوقات این ارزشها محاسبهی سختی دارند. خیلی وقتها شده دست مزد بازیکنان فوتبال همه رو متعجب بکنه. رقمهای میلیون دلاری هستند، در حالی که عملا تولید کالایی صورت نمیگیره و صرفا فوتبال بازی هست که ۲۲ نفر به علاوه داور دنبال توپ میدووند! جواب این سوال در محل قرار گیری فوتبالیست در زنجیره ارزش صنعت فوتبال نهفته است. صنعتی با حاشیه سود بالا.
در نتیجه پول حاصل از حقوق دریافتی را جایزهای برای کسب ارزش باید تلقی کرد و اگر دغدغه دریافت پول بیشتری رو دارید باید حجم بیشتری از ارزش رو در زنجیره ارزش از آن خود کنید.
اگر امروز میبینیم که ریال ایران در مقابل دلار آمریکا کم ارزش شده باید به این نکته توجه کرد که یک ایالت آمریکا از ۵۰ ایالت این کشور معادل ایران تولید ناخالص داخلی(درآمد – هزینههایی که برای درآمد شده ) دارد. پس انتظار بیجاییست که دلار را هم ارزش با ریال تصور کنیم و استفاده از ذخیرهای مانند نفت هم هر چند برای بالا بردن ارزش پول موثره اما باید قبول کرد که راه حلی است موقتی و در بلند مدت اثرات منفی زیادی داره چرا که نمیشه از جامعه انتظار داشت که یک شبه به تولید ارزش روی بیاره در حالی که ارزش ذخایری مانند نفت جامعه را سُست و تنبل بار آورده.
در عین حال اگر حقوق دریافتی کم بنظر میرسد این انتظار که دولت باید به من پول(ارزش) بدهد تا جبران کم ارزشی کار بشود انتظار باطلی به نظر میرسه. اگر انتقادی به دولت وارد باشه باید از این جنس باشد که چرا با سیاستهای غلط موانع تولید ارزش را کاهش نمیده. این جنس از انتقادها متاسفانه در کشور ما کمیابه.
پول در طول تاریخ تحولات زیادی به خود دید است. اولین پول کاغذی در چین چاپ شد که در واقع رسیدی بود که دولت در مقابل سکه طلای دریافتی از مردم به آنها داده بود! در ایران اولین تلاش برای چاپ پول شکست خورد چون مردم شورش کردند و اعتمادی به دولت نداشتند. امروزه از ۶۰ تریلیون دلاری که در سراسر دنیا وجود داره فقط ۶ تریلیون دلار وجه نقد در جریانه و مابقی غالبا در دیتابیسها در قالب دادههای دیجیتال ذخیره شدهاند. پولهای مجازی تحول دیگریه که خود نشون دهنده این امره که اعتبار پول به اعتماده نه شکل و جنس اون!