کتابها هر کدام همچون جهانی هستند که خوانندگانشان به مانند مسافری در آن سیر میکنند و البته سوغات هر سفری هم تجربهای است. تجربههایی که گاه نگاه ما را به خود و دنیای پیرامونمان و دیگران تغییر می دهند.
برخی از کتابها دارای 《آنی》 هستند که ما را تکان می دهند و متحول می کنند. تحولی که پیش از آن به نظر می رسید پیدایشش به سالها زمان احتیاج داشته باشد.
در ابتدا قصدم بر معرفی کتبی بود که پدیدآورنده انقلابی این چنینی در من بودند، اما دیدم هر کتابی که معرفی کنم، همگی چنان مشهور هستند که خوانندگان این سیاهه بیش از من به مضمون آن کتب آشنا هستند و نوشتن دوباره درباره آنها تکرار مکررات است. در نتیجه تصمیم گرفتم کتابهای دیگری را معرفی کنم که شاید کمتر شناخته یا خواندهشدهاند و همینطور دید من را به ظرفیتهای زبان فارسی عوض کردهاند.
واقعیت آن است که از میراث سترگی که بزرگان ما به بهای زندگی خویش به دست ما سپردهاند، پیکر نزاری مانده است.
دیگر نه تنها آثار بزرگان ادبیات فارسی خوانده نمی شود، بلکه ما حتی با آثار نویسندگان معاصر فارسی هم بیگانه هستیم. هر چند ترجمهخوانی و خواندن آثار نویسندگان بزرگ دنیا ارزشمند است، اما عموما ترجمه ناتوان از برگردان ظرایف زبانی است و توجه یکسر به ترجمه داشتن ما را از ویژگی و ظرفیتهای ادبیات خود غافل می کند. در نتیجه سعی کردهام در ادامه سه کتاب از آثار ادبیات معاصر معرفی کنم که مرا با این ویژگیها آشنا کردهاند.
قلتشن دیوان
از محمد علی جمالزاده به عنوان پدر داستان نویسی مدرن ایران یاد میشود. ویژگی روایت او این است که حکایات فارسی را در قالب داستان مدرن بازآفرینی کردهاست. هرچند که داستانهای او سرشار از ضرب المثل و ابیات و توصیفهای رنگارنگ است که همگی ما را به یاد حکایتهای کلیله و دمنه می اندازد اما او در عین باز آفرینی حکایات قدیمی، شخصیت می سازد، شخصیتهایی که با زمانه او و جامعه ایرانی پیوند خوردهاند. قلتشن دیوان نیز دارای همین ویژگیهاست داستان این کتاب در دوره مشروطه رخ می دهد زمانی که یک مزدور حکومتی و بوقلمون صفت یک مبارز سیاسی را به بازی می گیرد.
کتاب قلتشن دیوان مقدمهای هم به فلم محمدعلی همایون کاتوریان دارد که بسیار خواندنی است.
شب هزار و یکم
استاد بهرام بیضایی علاوه بر فیلمنامه نویسی و کارگردانی در زمینه ادبیات کهن ایران و اساطیر صاحب نظر است. او این دانش خود را در نوشتههای داستانی خود به کار می گیرد. بهرام بیضایی در نمایشنامههای خود تاریخ و اساطیر را در جامهای نو بازمی خواند و با توجه به تسلط او به زبان، گویی آنها خود حکایت خویش را روایت میکنند.
نمایشنامه شب هزار و یکم نیز روایت انتقال کتاب هزار و یک شب از نسلی به نسل دیگر است.
از این اوستا
مهدی اخوان ثالث از جمله شاعران شعر نو در دوره طلایی دهه ۳۰ و ۴۰ است.
مهدی اخوان ثالث زبان سبک خراسانی، زبان شعرای قرن چهارم و پنجم هجری را در قالبی نو احیا می کند و البته این بازخوانی تنها در زبان خلاصه می شود او با تکیه بر ناامیدی و محتوم بودن شکست گویی با تاریخ مردم دردمند ایران مواجهه میکند. پیشنهاد می کنم حتما از کتاب از این اوستا شعر کتیبه را بخوانید.
جمالزاده، اخوان، بیضایی به ما می آموزند که چگونه باید نوشت، چگونه باید دغدغهمند بود و هم چگونه به جامعه متعهد.