من در این متن سعی دارم دو فیلم یکی به کارگردانی کوبریک و دیگری به کارگردانی نولان را با یک دیگر از نظر استفاده از تکنولوژی در روایت خود مقایسه کنم. دو فیلمی که من در این متن به آنها خواهم پرداخت عبارت اند از میان ستارهای به کارگردانی کریستوفر نولان محصول سال ۲۰۱۴ و دیگری فیلم ادیسه فضایی ۲۰۰۱ ساخته کوبریک که در سال ۱۹۶۸ ساخته شده است.
نقطه اشتراک هر دوی این فیلمها این است که پیرامون سفرهای کیهانی ساخته شدهاند، البته با فاصلهای قریب به ۵۰ سال اما این دو فیلم به ظاهر بسیار شبیه، تفاوت بسیار عمیقی هم با یک دیگر دارند، تفاوتی که به طرز تلقی آن دو از تکنولوژی بر می گردد.
فیلم ادیسه فضایی سه قسمت دارد که هر قسمت به استفاده و دستیابی انسان از تکنولوژی می بردازد زمانی که انسان در بدوی ترین حالت خود بوده و توانسته توسط استخوان حیوانات دشمن خود را از قلمرو خویش براند و قسمت سوم هم سفر انسان به نزدیکی مشتری است البته موضوع به همین سادگی که گفتم نیست و در ادامه درباره فیلم کوبریک بیشتر خواهم گفت و فیلم نولان، میان ستارهای، درباره مردی فضانورد است که به خاطر تعطیلی ناسا خانه نشین شده است اما پس از اطلاع از نابودی تقریبی زمین بر آن می شود که فضاپیماهای ناسای تعطیل شده رو به کار بیاندازد و سرزمین دیگری برای زیستن آدمیان بیابد که البته این همه داستان نیست و پیچیدگیهای خود را دارد.
نخست به شباهتها بپردازیم و از فیلم ادیسه فضایی شروع کنیم. اعجاز کوبریک در ساخت صحنههای مختلف حیرت آور است، شاید برایتان جالب باشد که این فیلم حتی یک سال پیش از سفر انسان به ماه ساخته شده است. اما جزئیات به شکل خارق العادهای دقیق هستند. اگر فیلم را ببینید متوجه میشوید که بسیاری از فیلمهای علمی تخیلی امروزی هنوز از فیلم کوبریک تاثیر میگیرند. جزئیاتی مربوط به ارتباط تصویری، استفاده از وسایلی شبیه به تبلت امروزی و محفظهایی که در سفرهای طولانی مدت با کاهش نیاز انسان به اکسیژن و غذا به او در انجام ماموریتهایش یاری می رسانند و رایانهای فوق هوشمند که وظیفه راهبری فضاپیماهای غول پیکر را در فضا دارند. در زیر تصاویری درباره این تکنولوژیها در فیلم میبینید.
نولان نیز در فیلم خود تکنولوژیهای فضایی را البته با داشتن اطلاعاتی قریب به نیم قرن بیشتر از کوبریک بازسازی کرده است در ادامه هم تصاویری مربوط صحنههایی از بین ستارهای میبینید.
همانطور که پیشتر نیز اشاره کردم، تفاوت بین این دو فیلم در نوع نگاه به تکنولوژی است، کوبریک از همان ابتدای فیلم و در صحنهای که آن استخوان وسیله دفاع بشر بدوی را به فضاپیمای سال ۲۰۰۱ تبدیل می کند. نشان می دهد که برای او هر دوی این ابزارها از سادهترین حالت گرفته تا پیچیدهترینشان ماهیتی یکسان دارند و آن پاسخ گفتن به نیازهای انسان است.
اما موضوعی که در فیلم به مانند یک راز می ماند، مکعبی است که در هر سه قسمت فیلم پدیدار می شود.
مکعبی رازآلود که انسان های پیرامونش را متحیر می کند و به مانند یک هدف انسان را به پیشرفت وامی دارد گویی بشر همواره به دنبال پاسخ به چیستی این راز است اما هر چه قدر کیهان را تسخیر می کند به پاسخ این پرسش هراس آور دست نمی یابد. در قسمت سوم فیلم درست جایی که در صحنهای فضانوردان مدعی میشوند که هوشمندی رایانه و مغز اصلی فضاپیما از انسان هم فراتر رفته است. رایانه بر علیه انسان طغیان می کند و در لحظهای که فضانورد قسمت سوم فیلم بر این رایانه چیره میشود در سفری شهودمانند به راز اصلی این مکعب آگاه میشود، این رازی که او کیهان را برای آن میکاود خود انسان و زندگی اوست و این موضوع در تصویر انتهایی فیلم یعنی تصویر جنین نوزاد و کره زمین مشخص است.
اما در فیلمهای نولان نظیر inception و interstellar فناوری و علم هیچ گاه خود موضوع واقع نمی شوند و وارد کنش با شخصیتها قرار نمی گیرند تنها به مانند حقایق لایزال در نظر گرفته میشوند که استفاده از آن باعث قدرتی به نفع جامعه بشری میشود.
به عنوان مثال در فیلم میان ستارهای به جای آن که به چرایی تبدیل شدن زمین به مخروبهای و ربط آن به استفاده نادرست انسان از فناوری پرداخته شود، دغدغه فیلم تنها به یافتن سیارهای برای مصرف منابعش محدود میشود. در فیلم فناوری با آسیبی که درباره آن ذکر شد دیده نمی شود بلکه در فیلم فناوری و روباتها قهرمان داستان و انسانها مقصر اصلی هستند. در فیلم روباتی در صحنهای دراماتیک خودرا برای انسان فدا میکند، اما این خود انسانها هستند که برای رسیدن به جای بهتر یک دیگر را می درند. حتی اشارههای ابتدایی فیلم به شکلی است که گمان می شود این وضع غیر قابل تحمل بشر به خاطر تعطیلی ناسا و عقب افتادن پروژههای تحقیقاتی آن است و هدف فیلم ترغیب دولت به افزایش بودجه ناسا است.
از نظر من هیاهوی فیلمهای نولان و به خصوص میان ستارهای زرق و برقی است که از مستندهای علمی مخصوص عموم مردم وام گرفته است و هیچگاه از آن عمیقتر نمی شود، در حالی که کوبریک در فیلمهایی چون دکتر استرنجلاو و ادیسه فضایی تکنولوژی را خنثی نمی بیند بلکه فناوری را هم در کنشی دراماتیک با انسان به تصویر می کشد و به انسان هشدار می دهد، ابزاری که روزگاری در دست او بود ممکن است روزی دستاویزش بشود.