میرستوده
میرستوده
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

معرفی مستند The social dilemma

مستند the social dilemma یا به فارسی معضل اجتماعی یکی از مستندهای امسال است که با استقبال بالایی بین بییندگان و منتقدین رو به رو شده است تا به امروز که متن را می‌نویسم از سایت imdb امتیاز 7 را گرفته است و منقدان سایت روتن تومیتوز هم به این مستند امتیاز 87 از 100 را داده‌اند. موضوع مستند شبیه به دیگر سریال‌ها و مستدهای دیگر نتفلیکس درباره تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی است. پیشتر موضوعاتی مشابه این مستند را در مستند هک بزرگ دیدیم که من این مستند را هم در ویرگول معرفی کرده بودم.

مستند هک بزرگ درباره یکی از متخصصین رسانه است که از فیسبوک برای استفاده بدون اجازه از داده‌هایش شکایت می‌کند و ما در زمان رسیدگی به این شکایت است که می‌فهمیم پشت سر استفاده از داده‌های شبکه‌ها اجتماعی مثل فیسبوک چه نهادها و شرکت‌هایی پنهان شده‌اند. از این صفحه می‌توانید این متن را به طور کامل از این صفحه بخوانید.

معرفیمستندthegreathackمستندهکبزرگساختهنتفلیکسدربارهیکیازمهم‌ترینپرونده‌هایقضاییسال‌هایاخیراستپرونده‌ایکهصحتانتخاباترادرآمریکابهچالشکشیدو…virgool.io


درباره فرم و شیوه مستند

مستند بر اساس مصاحبه‌هایی از کارکنان ارشد شرکت‌هایی مثل توییتر، فیسبوک و اینستاگرام ساخته شده است. همه این افراد کسانی بوده‌اند که در شکل گیری شبکه‌های اجتماعی نقش موثری داشته‌اند اما با گذشت زمان نسبت به آینده آن نگران شده‌اند و به منتقدانشان تبدیل شده‌اند. لا به لای مصاحبه‌ها هم فیلمی پخش می‌شود که نکات مصاحبه شونده‌ها را به شکل ملموس‌تری نشان می‌دهند.

از نظر من نقد اساسی که می‌توان به مستند در محتوا وارد کرد، این است که نویسنده یا پژوهشگران این مستند نقد خود را به شبکه‌های اجتماعی به طور دقیق مشخص نکرده‌اند و ما در طول مستند بمبارانی از نقدهای مختلف را می‌بینیم که انسجام کافی ندارند. به عنوان مثال یکی از نقدها ممکن است با یک تغییر قانونی کوچک بر طرف شوند اما برخی دیگر از نقدها به گونه‌ای هستند که ماهیت شبکه‌ها اجتماعی را زیر سوال می‌برند و این حس را در فرد ایجاد می‌کنند که شبکه اجتماعی ذاتا مشکل زا است و کاری هم نمی‌شود برای درست کردنش انجام داد و مشخص است که منتقدی که تنها به نقد اول معتقد است با نقد دومی موافق نیست و بالعکس. در ادامه سعی می‌کنم. نقدهایی که در مستند به صورت نامنسجم و پراکنده‌ای مطرح می‌شوند، به صورت موردی بیان کنم و درباره هر کدام از آن‌ها توضیح بدهم.


تحلیل مستند معضل اجتماعی

پیش از این که جزئیات مستند را بررسی کنیم، بهتر است از تصویر کلی شروع کنیم که مستند سعی دارد به ما منتقل می‌کند و تصویر بسیار ترسناکی است! اگر ادیسه فضایی کوبریک را دیده باشید، در یک سوم پایانی آن بشر برای پیدا کردن شیئی عجیب سفری کهکشانی را آغاز می‌کند. از آن جایی که این سفر باید با کمترین اشتباه انجام شود. همه سفر را یک هوش مصنوعی فراانسانی کنترل می‌کند، رایانه‌ای که مثل انسان از عواطف انسانی نیز برخوردار است. در میانه سفر هوش مصنوعی سعی می‌کند، انسان را از سفینه خارج کند و به این شکل خود را جاودانه کند که در مبارزه میان هوش مصنوعی و انسان، انسان پیروز می‌شود.

تقریبا درک ما هم از هوش مصنوعی تقریبا چنین تصویری است. رایانه‌ای که حرف می‌زند، دارای عواطف است و به ما کمک می‌کند که در سیاره‌ها سفر کنیم و ... اما مستند معضل اجتماعی به ما نشان می‌دهد که تصور ما بسیار غلط است. هوش مصنوعی شاید به همان شکل اودیسه فضایی در زندگی روزمره ما حضور دارد و به جای این که سفر ما را به درون کهکشان کنترل کند، خودمان، زندگیمان و تصمیم‌هایمان را کنترل می‌کند. پشت سر تمامی شبکه‌های مجازی که شما استفاده می‌کنید، الگوریتم‌های هوش مصنوعی بسیار قوی وجود دارد که داده‌های شما را بررسی می‌کند و با کمک این داده‌ها به شما پیشنهادات جدیدی می‌دهد تا به این سادگی‌ها نتوانید خود را از دست گوشی خود نجات دهید. حالا این که کسی می‌تواند شخصیت ما را مدلسازی کند و تصمیماتمان را پیش بینی کند، چه ایرادی دارد؟ این جا، جایی است که باید مستند را به طور دقیق بررسی کنیم تا بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم.

اعتیاد به شبکه‌های مجازی

شاید در بین آثار عجیب و غریبی که شبکه‌های مجازی بر روی ما می‌گذارند، از پیش و پا افتاده‌ترین آن‌ها بتوان به اعتیاد به شبکه‌های مجازی اشاره کرد. همان طور که گفتم شبکه‌های مجازی با داده‌هایی که ما خودمان به آن می‌دهیم. هویت و علاقه مندی‌هایمان را مدل می‌کنند و به ما چیزهایی را نشان می‌دهند که دوست داریم، به این طریق ما هم دوست داریم مدت زمان زیادی از شبکه اجتماعی استفاده کنیم که این کار هم موجب می‌شود که کم کم به شبکه‌های اجتماعی اعتیاد پیدا کنیم. طبق مصاحبه‌های مستند، شبکه‌های اجتماعی باید فکری به حال این مشکل بکنند. البته از آن جایی که شبکه‌های اجتماعی از این طریق پول در می‌آورند، فکر نمی‌کنم به این سادگی و با خواهش و تمنا این مشکل را حل کنند.

شبکه‌های اجتماعی توجه ما را به مزایده می‌گذارند!

یکی دیگر از مشکلات شبکه‌های مجازی که بعد از کمی دقت مشخص می‌شوند و عمیق‌تر از مشکل اول است، این است که شبکه‌های اجتماعی توجه و هویت ما را به مزایده شرکت‌های مختلف می‌گذارند. فرض کنید، در حال عبور از یک خیابان هستید و شخصی به شما بگوید که می‌خواهم هویت شما را بخرم و پولش را هم به شرکت ساخت محصولات آرایشی بدهم، احتمالا با او با ملاطفت برخورد نخواهید کرد. هر چند که این درخواست جز از یک دیوانه بر نمی‌آید اما حقیقت امر این است که شبکه‌های مجازی که ما از آن‌ها استفاده می‌کنیم، به صورت مستمر این پیشنهاد را در خیابان و خانه و مترو به ما می‌دهند و ما با آغوشی باز درخواست آن‌ها را می‌پذیریم، بدون این که بهره‌ای از آن ببریم. مدل درآمدی شبکه‌های اجتماعی این است که مدل شخصیتیمان را در ازای مبلغ مشخصی به شرکت‌ها می‌فروشند و ما بدون این که متوجه این مزایده باشیم به شخص ثالثی فروخته می‌شویم.

این مشکل هم معضل اخلاقی بسیار مهمی است و از آن جایی که این موضوع به منابع مالی شرکت‌های این چنینی مربوط می‌شود، تنها با اراده دولت یا مردم تغییر می‌کند. راه حل یکی از مصاحبه شونده‌های مستند برای این مشکل بسیار جالب بود. او گفت که باید برای شرکت‌های این چنینی و مبتنی بر داده باید مالیاتی در ازای مصرف داده بسته شود. مثل مالیات سوخت، برق، آب و منابع این چنینی. حداقل با این کار می‌توان از این که شبکه‌های اجتماعی حجم عظیمی از داده را ببلعند، جلوگیری کرد.

شبکه‌های اجتماعی دو دستگی‌های اجتماعی ایجاد می‌کنند!

یکی از نقدهایی که بررسی آن به بحثی طولانی و در حوزه‌های مختلف تاریخی و اجتماعی نیاز دارد، تاثیرگذاری‌های شبکه‌های اجتماعی بر سیاست کشورها است. در مستند از این اتفاق به عنوان دو دستگی‌های اجتماعی یاد می‌شد و منتقد بر آن بود که این دو دستگی‌ها پایه‌های دموکراسی را خواهد لرزاند و در نهایت به یک هرج و مرج بدل خواهد شد اما این نتیجه گیری کار چندان آسانی نیست و پذیرفتنش می‌تواند تبعات ناگواری داشته باشد.

هر چند که ما در جامعه آمریکا شاهد حضور پدیده ریاست جمهوری ترامپ و همین طور پر رنگ شدن تئوری‌های توطئه عجیب و غریب با کمک شبکه‌های اجتماعی بوده‌ایم اما همین شبکه‌های اجتماعی در اعتراضات مدنی و مردمی در بهار عربی یا پدیده‌های این چنینی تاثیر زیادی داشته‌اند و به طور کلی وسیله‌ای بوده‌اند که مردم می‌توانستند بدون این که سانسور شوند، حرف‌های خود را بزنند.

البته من این موضوع را کتمان نمی‌کنم که شبکه‌های اجتماعی گفت و گو را در میان افراد را سخت‌تر کرده است و به ایده‌های نژادپرستانه میدان داده است و اصولا منطق جدیدی را برای اقناع ایجاد کرده است اما میدانی را فراهم برای اقشار مختلف و دیدن برخی از تصاویر فراهم کرده است که پیشتر امکان انتقالشان با رسانه‌های جریان اصلی ممکن نبود. حداقل به نظرم این موضوع از مزایای شبکه‌های اجتماعی است که اتفاقا می‌تواند به دموکراسی به معنای واقعی کلمه کمک کند تا این که تضعیفش کند اما در مستند دیده نمی‌شود. هر چند که تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر تحولات اجتماعی کار بسیار تخصصی و پیچیده‌ای است اما به نظر من این مشکل به جای آن که به ماهیت شبکه‌های اجتماعی بر گردد به فرم و ساختار شبکه‌های اجتماعی مربوط می‌شود.

کنترل شبکه‌های اجتماعی دست انسان نیست!

از نظر من مهمترین نقد به شبکه‌های اجتماعی که در طول مستند به آن پرداخته می‌شود و شاید خیلی از ما آن را ندانیم، این است که شبکه‌های اجتماعی و حتی گوگل و یوتیوب توسط انسان هدایت نمی‌شوند و مثل همان تصویری که در اول متن و در فیلم اودیسه فضایی از آن حرف زدم، مدیر اصلی این شبکه‌ها هم الگوریتمی یادگیرنده است که با هدف جذب شما به شبکه اجتماعی کار می‌کند، مشخص است که اگر شما نژادپرست باشید، محتوای نژادپرستانه شما را به شبکه اجتماعی جذب خواهد کرد و اگر معتقد باشید، زمین صاف است، ویدئوهایی می‌بینید که در آن استدلال می‌کنند، زمین صاف است.

در واقع ما کنترل احساسات و باورهای خود را به دست روباتی سپرده‌ایم که هیچ درکی از مناسباتی اجتماعی ندارد و حتی واقعیت بیرون از خودش ندارد.از نظر من این معضل اصلی‌ترین موضوعی است که باید در آینده با آن دست گریبان باشیم و ببینیم که آیا ما هم می‌توانیم مثل فضانورد فیلم ادیسه این هوش مصنوعی را خاموش کنیم و کنترل فضاپیما را به دست بگیریم یا این که او ما را سفینه بیرون خواهد انداخت!

سخن آخر

نکته آخری که باید به آن توجه کرد، این است که به قدری نوآوری‌هایی مثل شبکه‌های اجتماعی و گوگل در اقتصاد کشورها نفوذ کرده است که دیگر نمی‌توان از بیرون نشست درباره خوبی یا بدی آن‌ها حرف زد. شاید مثل رفع آلودگی هوا که راهکارش در خود فناوری و سوخت‌های تجدیدپذیر یافت می‌شود. معضلات شبکه‌های اجتماعی هم با ابداع یک شبکه اجتماعی مبتنی با مناسبات انسانی حل شود.






مستندمعرفی مستند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید