یکی از رفقا ازم خواست یه cms فروشگاهی براش با لاراول بنویسم که تقریبا شبیه وردپرس باشه ، ولی با امکانات اختصاصی تر.
منم قبول کردم و بعد مدتها باز برگشتم به کدزنی ،البته قبلش کامل کدزنی رو رها نکرده بودم و تفریحی واسه خودم کار میکردم.
خلاصه اینکه اول بنظر خیلی راحت میومد ، یکم که پروژه رو پیش بردم و به جزییات رسیدم دیدم نه یه چیزایی رو باید خیلی خیلی حرفه ای باشی تا بتونی به کد تبدیلش کنی، مثلا به قسمت مدیریت فهرست هاش رسیدم که باید شبیه وردپرس میساختمش،
باید با drag & drop کردن value بعضی از فیلد ها خودکار عوض میشد . و باید به جاوا اسکریپ خیلی مسلط میبودم که بتونم درستش کنم ، خلاصه خودم نتونستم واز کدهای وردپرس کش رفتم :)
خلاصه به هر بدبختی بود پروژه رو تموم کردم و تحویلش دادم و ایشونم فقط یه دمت گرم به من تحویل داد و بس :|
هراز گاهی هم میومدمیگفت ای بابا فلان جاش فلان ایرادو داره ،فلان چیز خطامیده و... ، دو هفته ای فقط باگ هاش مشخص میشد و من رفعشون میکردم و دمت گرم بعضا با چاشنی نیش و کنایه تحویل میگرفتم :)))
حالا من تمام مدت به این فکر میکنم که واقعا اون حالیش نیست که واسه یه بخش کوچیک توی سایت صدها خط کد نوشته میشه و به این سادگی که کاربر میبینه نیست ، واسه هر یه المنتش ساعت ها وقت صرف شده و ...
حالا شما تصور کن این دنیا با همه دم و تشکیلاتش و با میلیونها قوانین ریز و درشتش و api هایی که واسش تعیین شده و در بستراون از قوانینش استفاده میشه و علومش کشف میشه ، دنیایی که میلیارد چیز داره که حتی هنوز کشف نشده ، این دنیا توسط کی میتونه درست شده باشه؟
من چقدر احمق باشم که بگم با یه بیگ بنگ همه این عالم هستی درست شده :| بخدا مغز ادم سوت میکشه بخوای فقط به نحوه سازو کار این دنیا فکر کنی ، بعد اونوقت بیای بگی همش اتفاقی و با یه بیگ بنگ ساده درست شده :|
و در آخر :
يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم...
اى انسان، چه چيز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟
