mirzaeizohre75
mirzaeizohre75
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

« 10 وسیله مهم برای شروع یک زندگی جدید در ناکجاآباد »

کوله پشتی من برای شروع زندگی در یک مکان جدید
کوله پشتی من برای شروع زندگی در یک مکان جدید

اگر شما عازم یک کره جدید و ناشناخته شوید چه چیزهایی را با خود می‌برید؟ شروع یک زندگی جدید در ناکجاآبادچالش‌های خاص خود را خواهد داشت. این‌ که نمی‌دانیم در دنیای دیگر برای ادامه زندگی به اکسیژن نیاز داریم یا کربن‌دی‌اکسید؟ روی دستانمان راه می‌رویم یا پرواز می‌کنیم؟ اصلاَ برای زنده ماندن نیازی به غذا داریم؟ روی درخت زندگی می‌کنیم یا زیر آب؟ چگونه صبح‌ها آغاز و شب‌ها به پایان می‌رسد؟ چه چیزی در انتظار ماست؟ اتفاقات ترسناکی در راه است یا قدم در یک دنیای شیرین و پاستیلی خواهیم گذاشت؟

پس برای این سفر عجیب و غریب باید دست به گریبان یک کوله جادویی شده و بار و بندیل سفر را ببندیم. ابزاری که در مواجه با تمامی رخدادهای ناشناخته دنیا جدید، همراه من باشد. امّا چگونه این 10 وسیله مهم را باید انتخاب کنم؟

1. شجاعت، لازمه قدم نهادن در یک زندگی جدید

قدم گذاشتن در یک مکان نامعلوم و ناشناخته یک چالش بسیار ترسناک در زندگی هر شخص می‌تواند باشد و دست به گریبان شدن با آن نیاز به شجاعتی مضاعف دارد. پس شجاعت را با خود خواهم برد تا اولین همراه من در دنیای جدید باشد. شجاعت من راا مجاب خواهد کرد تا در مسیر خود پیش بروم و ادامه بدهم.

شجاعت، راهنمای مسیر جدید
شجاعت، راهنمای مسیر جدید

2. خانواده، نقطه امنیت و آرامش

شاید ابتدا کمی مردد بودم، چون نمی‌دانستم که چه چیزی در انتطار من خواهد بود، امّا تصمیم گرفتم جمع بزرگ خانواده‌ام را هم در کوله‌پشتیم قرار دهم. من در یک خانواده 7 نفره به‌دنیا آمده‌ام. اگر بخواهم همه آن‌ها را با خود ببرم به یک کوله‌پشتی خیلی بزرگ نیاز دارم، مخصوصاَ با اضافه شدن دو خواهرزاده آتش پاره (به معنای واقعی کلمه!) که بالا رفتن از دیوار صاف هم برایشان مثل آب خوردن است. گذراندن تمامی روزهای آینده، چه خوب چه بد، تنها در کنار این عزیزان معقول بنظر می‌رسد. در تمام سختی‌ها و کاستی‌ها، جایی که دیگر روزنه امیدی وجود ندارد، خانوده معقول‌ترین پناهگاه مورداعتماد هر شخصی است و هر طور که شده همه آن‌ها را با خود خواهم برد.

کانون گرم خانواده
کانون گرم خانواده

3. ابو، پناهگاه محبت و عشق

آوردن ابو (ابوالفضل) کمی سخت است زیرا فقط چند سانتی از تیر چراغ برق سره کوچمان کوتاه‌تر است، با این اوصاف یا باید او را تا کنم یا سرش از در کوله بیرون خواهد زد. زندگی با عشق و محبت در هر کجای کهکشان هم که باشد بی‌همتاست، پس هر طوری که شده او را با خود خواهم برد.

عشق در کره‌ای دیگر هم مزه دارد
عشق در کره‌ای دیگر هم مزه دارد

4. تکنولوژی هم مثل عسل شیرین است

ترجیحاَ در دنیایی که تکنولوژی وجود نداشته باشد آفتابی نخواهم شد. حتی تصور عدم حضور اینترنت، برق و چیزهای این‌چنینی موهای تنم که چه عرض کنم موهای سرم را هم سیخ ‌می‌کند. حضور درخشان تکنولوژی و راحت شدن تمامی امور در این روزها آنقدری زندگی را برای همه ما شیرین کرده است که زندگی بدون آن حتی در مخیله‌ام هم نمی‌گنجد.

آسایش و آرامش در کنار تکنولوژی
آسایش و آرامش در کنار تکنولوژی

5. جوهر جوانی

روزی که قرار است با موهای سفید از خواب بیدار شده و قرص‌های رنگارنگم را بخورم و بعد با کلی کمردرد و پا درد و هزار غر و لعنت کارهایم را انجام بدهم بدون شک یکی از عذاب‌آورترین روزهای زندگی من خواهد بود. اگر بتوانم جوانیم را با خودخواهم برد تا از شور و شوق آن نهایت لذت را ببرم. می‌خواهم وجب به وجب کره جدید را بگردم و از آن لذت ببرم.

دوست دارم جوان بمانم
دوست دارم جوان بمانم

6. لپ‌تاپ، جعبه جادویی فرهیخته

خدا پدر و مادر مخترع لپ‌تاب را بیامرزد و به خودش عمر با عزت بدهد. تمام زندگی من از جمله فیلم‌ها، مباحث آموزشی و درسی، سریال‌ها و آهنگ‌ها، عکس‌ها و خاطراتم از سفر‌ها گرفته تا خاطرات عید و مدرسه و دانشگاه و ازدواج در این جعبه دو وجبی خلاصه شده است. با لپ‌تاب ساعتی را به یادگیری و پژوهش سپری خواهم کرد، چند دقیقه‌ای بازی و سپس چرخی هم در میان عکس‌ها و خاطراتم خواهم زد، پس حتماَ یکی از همراهان من در این سفر بی سر و ته لپ‌تاپ شخصی با تمامی محتویات داخل آن خواهم بود.

لپ‌تاپ شخصی من
لپ‌تاپ شخصی من

7. خنده بر هر درد بی درمانی دواست

دوست دارم وقتی از کنار مردم می‌گذرم با دندان‌های کمی بزرگ و خرگوشیم به آن‌ها لبخند بزنم و از مشاهده لبخندشان انرژی مضاعف بگیرم. این روزها با حضور افتخاری ماسک، رنگ وبوی خنده‌ها در خیابان‌ها کمی کمتر شده است. پس حتماَ خنده یکی از مسافران من خواهد بود چون حتی در ناکجاآباد هم نیاز داریم که بخندیم.

در سیاره‌ای دیگر هم باید خندید
در سیاره‌ای دیگر هم باید خندید

8. پیتزا، مزه‌ای تکرار نشدنی

نمی‌دانم در دنیای جدید مزه غذاها هم قرار است تغییر کند یا نه؟ اصلاَ به غذا نیاز داریم یا با جلبک‌ها خود را سیر خواهیم کرد؟ از نظر من پیتزا محبوب‌ترین غذایی است که بدون آن ادامه زندگی کمی برفکی و خش‌دار خواهد شد. اصلاَ تصور روزی ‌که بعد از سفارش پیتزا با یک کاسه پر از سس، شلغم، ماست و کمی ماهی بخارپز مواجه شوم را هم ندارم، پس حتما یک عالمه پیتزا خیلی بزرگ را با خود خواهم برد تا هر از چند گاهی از خجالت شکمم هم در بیایم.

مزه به یاد ماندنی پیتزا
مزه به یاد ماندنی پیتزا

9. کتاب قصه‌های امیرعلی، تکرار نشدنی‌ترین

چند سال پیش برای رهایی از دست عینک و عمل چشمانم مدتی را در تاریکی گذراندم. در آن روزها چپ ‌و چوله اگر کسی چند قصه‌ای از این کتاب را برایم می‌خواند حسابی سرحال می‌شدم. در اوج بی‌حوصلگی‌های روزمره مطالعه بخشی از کتاب قصه‌های امیرعلی نوشته امیرعلی نبوییان بسیار لذت‌بخش است. پس حتماَ گوشه‌ای از کوله پشتی‌ام را، جایی که دست خواهرزاده‌هایم هم به آن‌ها نرسد، برای این کتاب 4جلدی اختصاص خواهم داد.

مجموعه کتاب‌ قصه‌های امیرعلی
مجموعه کتاب‌ قصه‌های امیرعلی

10. وسیله‌ای برای بازگشت

10 تا که سهل است، اگر 100 چیز را هم با خود بخواهم ببرم شاید روزی دلتنگ زمین و زندگی در آن بشوم. دلتنگ طلوع و غروب خوشید، دلتنگ باران و آتش در کنار دریا، بوی خوب گل مریم، مهربانی و محبت هم سیاره‌ای‌هایم، حتی شاید دلتنگ شب‌های سخت امتحان، آلودگی تهران، صدای بوق ماشین‌ها و ترافیک هم شدم. پس حتماَ راهی، وسیله‌ای یا هرچیز دیگری برای برگشت را با خود خواهم برد تا باز هم شانس تجربه زندگی در این زمین خاکی با تمام کمی و کاستی‌هایش داشته باشم.

دلتنگی برای زمین
دلتنگی برای زمین

من آماده سفر هستم

اکنون من آماده شروع سفر خود هستم، راه درازی که نمی‌دانم چه چیزی در انتظار من است، چه اتفاقاتی قرار است بیافتد و اصلاَ وسایل درستی را انتخاب کرده‌ام یا نه. فقط دوست دارم که زودتر آن را شروع کنم و از مسیری که در آن قرار می‌گیرم لذت ببرم.

شما چه چیزهایی را با خود خواهید برد؟

به نظر شما چه چیز مهمی را جا گذاشته‌ام؟












شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید