مهندس کوچولو
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

استراتژی های مختلف بازاریابی

این استراتژی بازاریابی معمولاً زمانی اجرا می شود که برند فقط یک بخش از مشتری را هدف قرار دهد. همچنین گاهی اوقات به عنوان یک استراتژی تمرکز یا تخصص نیز شناخته می شود. تمام تلاش های انجام شده برای متقاعد کردن و حفظ مشتریان بسیار هدفمند است.

این رویکرد به بازار مستلزم داشتن مزیت رقابتی واقعی است که به ویژه با هزینه یا ویژگی های محصول مرتبط است، که حفظ و تقویت آن در طول زمان مهم است.

این یک استراتژی بازاریابی است که اغلب توسط بازیگران صنعت لوکس و همچنین توسط بسیاری از شرکت‌های کوچک و متوسط ​​که با یک محصول واحد یا محدوده نسبتاً محدود عرضه می‌شوند، اتخاذ می‌شود.

نمونه های زیادی از شرکت هایی وجود دارد که از استراتژی تمرکز استفاده می کنند. این به ویژه زمانی اتفاق می‌افتد که یک برند مد تصمیم می‌گیرد روی مشتریان بسیار خاصی مانند زنان سنگین‌تر تمرکز کند. این نیز استراتژی است که اغلب توسط یک فروشگاه متخصص در یک محصول، مانند چای یا شکلات، با تمایل به مخاطب قرار دادن عاشقان چای یا شکلات به عنوان اولویت مورد علاقه قرار می گیرد.

مزیت یک استراتژی تخصصی در دانش عمیقی است که شرکت از محصول، مشتری و بازار دارد. اغلب به شما امکان می دهد یک قدم جلوتر بمانید، روندها را از نزدیک دنبال کنید و حتی گاهی اوقات آنها را تعریف کنید. همچنین می تواند به راحتی مشتریانی را که عمدتاً از طرفداران واقعی تشکیل شده اند، حفظ کند. این استراتژی کاهش هزینه‌ها را برای مثال با مدیریت موجودی و عرضه آسان‌تر یا سفارش‌های بزرگ‌تر محصولات خاص که موجب تخفیف می‌شود، ممکن می‌سازد.

اشکال عمده چنین رویکردی در تحول احتمالی بازاری است که شرکت به شدت به آن وابسته است.

استراتژی تمایز

برخلاف اولی، شرکتی که استراتژی تمایز را اتخاذ می‌کند، به بخش‌های مختلف بازار می‌پردازد، و به دنبال متمایز کردن خود از رقبای خود است و نه هدف خاصی.

با این استراتژی بازاریابی میل به کار بر روی کیفیت محصولات و خدمات ارائه شده برای متمایز شدن از رقبا است.

به عنوان مثال، یک سوپرمارکت زنجیره ای می تواند بر ادغام طیف وسیعی از محصولات سالم در قلب قفسه های خود تأکید کند و از سوی دیگر، برنامه وفاداری جذاب تری نسبت به برنامه رقبای خود ارائه دهد.

بسته به فعالیت، تمایز می تواند در توانایی نوآوری، استفاده کارآمدتر از مواد خام یا فناوری، توسعه خدمات اضافی مرتبط با پیشنهاد، مانند خدمات پس از فروش با کیفیت یا شخصی سازی مشتری رخ دهد. ارتباط.

با چنین استراتژی، شرکت به دنبال توسعه و حفظ یک مزیت رقابتی است، اما همچنین به دنبال ایجاد مشکل برای بازیگرانی است که قادر به کسب سهم بازار یا جایگزینی آن هستند.

دو شکل عمده از راهبردهای تمایز را باید متمایز کرد:

تمایز از بالا:

این شرکت با تمایل به تولید ارزش بیشتر درک شده توسط مصرف کننده، پیشنهاد کامل تر، با کیفیت بهتر از رقبای خود را ارائه می دهد. به این ترتیب او می تواند قیمت فروش خود را افزایش دهد.

تمایز از پایین به بالا:

این شرکت پیشنهاد کمتری را ارائه می دهد، اما با قیمت پایین تر. این تفاوت قیمت باید مشتریان بیشتری را جذب کند. این راهبردی است که توسط شرکت هایی اجرا می شود که با هزینه کم عمل می کنند.

استراتژی اسکیمینگ

Skimming یک استراتژی بازاریابی است که هدف آن قرار دادن خود در بازار با قیمتی بالاتر از آنچه توسط رقبا انجام می شود، با تمایل به دستیابی به بخش خاصی از مشتری با قدرت خرید بیشتر است.

برای دستیابی به این امر، شرکت باید بتواند مزیت رقابتی خود را نسبت به شرکت های همان بخش اعمال کند. باید به عنوان مثال، در کیفیت محصول ارائه شده، در بدنام بودن شرکت، در تصویر و جهان مرتبط با محصول تثبیت شود. به طور کلی، استراتژی skimming حاکی از آن است که برند به خوبی در بازار تثبیت شده و از شهرت قابل توجهی برخوردار است.

این رویکرد در زمینه راه اندازی یک محصول جدید، که اغلب مشتاقانه انتظار می رود، اجرا می شود. پس از عرضه، این شرکت آن را با قیمتی بالاتر از آنچه که فقط مشتریانی که برای اولین بار حاضر به پرداخت هستند، ارائه می دهد. این مشتریان وابستگی بسیار قوی به برند ایجاد کرده اند. به عنوان مثال، این مشتریان اپل هستند که می خواهند جزو اولین ها باشند خرید و تست یک محصول جدید، حتی اگر به معنای ساعات طولانی در صف باشد.

با استفاده از چنین استراتژی، برند می تواند سود خود را با فروش محصول خود با قیمتی بالاتر از آنچه که مصرف کننده معمولی مایل به پرداخت آن است، به حداکثر برساند. ابتدا بر کسانی تأثیر می گذارد که با بهره گیری از حاشیه بزرگ، آماده پرداخت بیشتر از دیگران هستند. سپس استراتژی skimming کاهش تدریجی این قیمت را در طول چرخه عمر محصول برای دستیابی به سایر بخش‌های مشتریان فراهم می‌کند. در واقع با کاهش هزینه‌های آن و مستهلک شدن سرمایه‌گذاری‌های مربوط به توسعه و عرضه محصول، به تدریج با کاهش قیمت‌ها و در عین حال حفظ حاشیه، به سراغ بازار بسیار بزرگ‌تری می‌رود.

استراتژی نفوذ

این استراتژی بازاریابی همانطور که از نامش پیداست برای نفوذ به یک بازار اجرا می شود. این شرکت با استراتژی skimming مخالفت می کند و به دنبال ارائه محصولی است که بیشترین انتظارات را برآورده می کند، با قیمتی به طور کلی جذاب، در وسیع ترین بازار ممکن.

با این استراتژی که تهاجمی در نظر گرفته می شود، تمایل شرکت این است که به سرعت سهم بازار را از رقابت به دست آورد. علیرغم سرمایه‌گذاری‌های عمده در توزیع، تبلیغات و فروش، در ابتدا بر سیاست قیمت‌های پایین دلالت دارد. با شکستن بازار، این شرکت مکانی را برای خود ایجاد می کند تا به طور دائم در آنجا مستقر شود و احتمالاً در مرحله دوم قیمت ها را به سمت بالا ارزیابی کند.

استفاده از این استراتژی اغلب با ورود یک اپراتور جدید مخابراتی به بازار نشان داده می شود. برای جلب مشتریان، حتی اگر خدمات همیشه وجود نداشته باشد، شرکت پیشنهادی را با قیمتی مقرون به صرفه ارائه می‌کند، با این هدف که خود را به‌طور دائم در فضایی که اغلب به‌عنوان بسیار رقابتی شناخته می‌شود، تثبیت کند.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید