ویرگول
ورودثبت نام
مهندس کوچولو
مهندس کوچولو
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چه ساختار سازمانی برای شرکت مناسب تر است؟

ساختار سازمانی به روشی اطلاق می شود که وظایف کاری سازماندهی و هماهنگ می شوند تا نیازهای عملیاتی کسب و کار را برآورده کنند و در عین حال کارایی آن را به حداکثر برسانند. کلاسیک ترین ساختار سازمانی، ساختار عملکردی است که با نمودار هرمی نشان داده می شود که همه با آن آشنا هستند. اما لزوما بهترین اجرا کننده نیست. در اینجا لیستی از ساختارهای سازمانی وجود دارد که به شما کمک می کند ساختار مناسب برای کسب و کار خود را پیدا کنید.

ساختار عملکردی

اصل ساختار عملکردی این است که کارمندان و منابع را بر اساس عملکرد در کنار هم قرار دهد: عملکرد تولید، عملکرد بازاریابی، عملکرد تحقیق و توسعه، عملکرد حسابداری / مالی، عملکرد منابع انسانی، به طور معمول. کلیه عملکردها توسط مدیریت نظارت می شود.

قدرت این ساختار سازمانی؟ از نظر فنی بسیار کارآمد است. تولید بر تولید و غیره متمرکز است. این مدیریت است که به تنهایی کنترل خود را بر هر کاری که در شرکت انجام می شود حفظ می کند و تخصصی بودن وظایف باعث می شود که بسیار کارآمد باشد.

مشکل این ساختار این است که از یک طرف مدیریت به اشباع می رسد و از طرف دیگر هماهنگی عملکردهای مختلف فقط توسط تیم مدیریت تضمین می شود. بنابراین، نه تنها ممکن است از دست دادن اطلاعات زیادی رخ دهد، بلکه از ابزارهای مختلف توابع مختلف برای بهبود عملکردهای دیگر استفاده نمی شود. این سازمان نیز بسیار تقسیم بندی شده است.

ساختار تقسیمی

این ساختار سازمانی حساب‌های بزرگ است: کارمندان و منابع زیادی وجود دارد که لازم است شرکت به بخش‌های مختلف تقسیم شود که هر کدام توسط یک مدیر نظارت می‌شود. هر بخش (مرتبط با یک محصول به عنوان مثال یا یک فعالیت خاص از شرکت) به خودی خود از نظر عملکردی تجزیه می شود.

مزیت این ساختار سازمانی این است که با تمرکززدایی از قدرت تصمیم گیری امکان مدیریت فعالیت های مختلف و حجم زیادی از منابع و کارکنان را می دهد. مدیریت عمومی ناب است و می تواند بر استراتژی تمرکز کند. عملیات در حال واگذاری به بخشها.

مشکل این است که در حالی که هماهنگی بین بخش‌های مختلف تسهیل می‌شود، بین عملکردهای مختلف در هر بخش تسهیل نمی‌شود. مدیریت کل نیز در حال از دست دادن جایگاه خود با واقعیت موجود است.

ساختار ماتریس

اگر ساختار ماتریسی مزیت های اصلی تمام ساختارهای سازمانی را بدون وام گرفتن از کاستی های آن ترکیب کند، گران است و پیچیدگی اجرا و نظارت آن برای شرکت های بسیار بین المللی محفوظ است.

اصل این است که هماهنگی در یک محور عمودی و همچنین در یک محور افقی انجام می شود. توابع مختلف با یکدیگر و همچنین با سلسله مراتب خود ارتباط برقرار می کنند.

به عنوان مثال: هر بخش از مهارت های همان توابع استفاده می کند. یک بخش را تصور کنید که روی محصول A کار می کند. واحدهای اختصاصی خود را برای تولید، خرید یا توزیع ندارد. این واحدها در همه بخش ها مشترک هستند.

هماهنگی بهینه و کارایی عالی است، مدیریت تا حد زیادی محول شده است اما واقعیت را در زمین حفظ می کند. از طرفی ساختاری گران قیمت و پیچیده است.

ساختار پروژه

ساختار پروژه بدون شک منعطف ترین و مدرن ترین است. این موردی است که به ویژه در آژانس های ارتباطی استفاده می شود اما به راحتی می توان آن را در بسیاری از فعالیت ها اعمال کرد. اصل این است که تمام بخش ها (در شرکت های بزرگ یا SME های بزرگ) یا همه وظایف توسط یک اداره (یا یک مدیر در ساختارهای سبک تر) برای مدیریت وظایف جاری و مکرر نظارت می شوند.

اما به محض راه اندازی یک پروژه جدید، یک مدیر پروژه برای اطمینان از هماهنگی بین عملکردهای مختلف منصوب می شود. این ساختار سازمانی بسیار منعطف و کارآمد، بدون ایجاد اختلال عمیق در ساختارهای موجود به راحتی قابل پیاده سازی است و پاسخ سریع و موثر به نیازهای جدید و در عین حال ترویج نوآوری را ممکن می سازد.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید