MJ 6384
MJ 6384
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

دیوانگی

کاش می شد کل شبو زیر بارون بدون چتر ، تو خیابونای شهر راه برم و بلند بلند بخندم ! :)

کاش می شد کل جاده شمالو پیاده برم ، تو راه آهنگ گوش کنم و بلند بلند با آهنگ بخونم ! :)

کاش می شد تو جنگلا انقدر بدوم و بخندم تا گم بشم ! :)

کاش می شد برم زیر آبشار وایسم و عین موش آبکشیده بشم ! :)

کاش می شد انقدر صدای آهنگ رو زیاد کنم که همسایه ها شاکی بشن ! :)

کاش می شد وقتی صدای کلاغا رو شنیدم ، بلند بلند باهاشون همخونی کنم ! :)

...

کاش می شد دیوانه باشم ...

اونوقت میتونستم کلی کار کنم ، کلی خوش بگذرونم ، و یه دلیل قانع کننده براشون داشته باشم :)


دیوانگیچیزخیلیبدی
درد زیاده ولی ما بازم میخندیم :) ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید