به نام خدا
سلام :)
امروز حالم عوض شده ... یه حال عجیب ، که دوست دارم پرواز کنم و به دنیای خیالاتم برم .
امروز دلم خیلی رنگ بهشت گرفته .
امروز دلم هوای خنک می خواد .
امروز دلم خیلی برای سفر های کوچیک خونوادگیمون تنگ شده .
امروز روز عجیبی برای دلمه ...
دلش میخواد پر بکشه به آسمون هفتم ، جایی که هیچ آرزوی برآورده نشده ای روی دستای هیچ دلی نمی مونه .
دلم هوای شهر خیالات رو کرده ...
شهر کوچیکی که یه جای روحم ، یه مدت بود درش قفل شده بود و کلیدش دست درگیری ها بود .
دلم امروز کلید رو از دست مشکلات قاپیده و در این شهر کوچیک رو باز کرده .
هیچوقت هوای شهر گرم نمیشه ، همیشه خنک ! آسمونش صورتی کمرنگ و سفید و آبی آسمونیه .
خورشیدش گرم نیست ، خنکه :)
توی این شهر نسیم عاشقانه هیچوقت از وزیدن دست بر نداشته ...
همجا بوی آزادی میاد !
پر از طبیعت ، پر از گیاه ، پر از رنگ سبز ، پر از رود و آب و دریا ، پر از بوی چوب نم گرفته ، پر از بوی خاک خیس خورده ، پر از بوی بهار ، پر از بوی خیال و آرزو و رویا ...