آلودگی هوا یکی از مشکلات اساسی در بیشتر شهرهای ایران است. اما واقعا چرا فکری به حال آن نمیشود؟ این سوالی است که اکثر مواقع افراد جامعه ایران در زمانهای مختلف به آن میاندیشند و پاسخی برای آن پیدا نمیکنند یا اگر هم پیدا کنند (و از نظر کارشناسی هم قابل اجرا باشد) امکان اجرای آن بسیار سوال برانگیز است. مخصوصاً زمانی که در معرض شدید آن قرار میگیریم. شکی نیست که آلودگیهای محیطی بر عملکرد افراد و جامعه تأثیر گذارند و در حال و آینده هزینههای زیست محیطی و جسمی و روانی بر دولت و جامعه تحمیل میکنند. اما آیا در مواقع لازم دولت هزینههای آن را پرداخت میکند؟ آیا امکان مدیریت بحران وجود دارد؟ آیا برای پیشگیری از آن وضعیت در حال حاضر اقدامی انجام می شود؟ و هزاران سوال ریز و درشت دیگر! با وضعیت فعلی پاسخ سوال ها برایمان مشخص است.
اما آیا برای آلودگی هوا کاری نمیشود یا نمیخواهند کاری انجام شود؟ علت آلودگی خودروها هستند یا مازوت سوزی یا کارخانهها و یا هزاران عامل دیگر؟ پر واضح است که علتتراشی و یا یافتن علت فایدهای ندارد.
آلودگی هوا در ایران متاثر از سیاستهای فعلی است. در وضعیتی که برنامهای وجود ندارد دولت (یا حکومت) مجبور است به صورت نقطهای عمل کند. مانند فردی که در جنگ ترکشهای بسیاری در بدن دارد و با لمس هر زخم درد فراوان بر وی وارد میشود. در وضعیت فعلی جامعه، محیط زیست، سیاست، اقتصاد، روابط خارجی و همه چیز آنقدر نابسامان و درهم ریخته است که حتی لازم نیست به آن اشاره کنیم و در خصوص آن صحبت کنیم. هر طرف را که مشاهده کنیم میبینیم.
ما با یک ماز از بحران روبرو هستیم. مازی که در نتیجه بی توجهیها پدید آمده است. نحوه مواجهه دولت نیز با توجه به سیاستهای جاری لاجرم توجه نقطهای است. امروز شاخص آلودگیهوا به نقطه بسیار خطرناک میرسد دولت مدارس را تعطیل میکند و آلودگیهوا کاهش مییابد. تا زمانی که آلودگی هوا مجددا به این مرحله نرسد کاری صورت نمیگیرد (البته اگر بتوانیم تعطیلی مدارس را کار بنامیم).
پ.ن: هدف از انتشار این نوشتار به اشتراک گذاشتن سوالهای خودم با شما است. در ابتدا لازم است نسبت به موضوع سوال داشته باشیم تا به تدریج بتوانیم آنرا بفهمیم و در صورت امکان برایش راهی بیابیم. بنابر این این نوشته را به عنوان یک گفتگو در نظر بگیرید.