محمدجواد اصغریان
محمدجواد اصغریان
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

تمرکز بر یک سیاست یا سیاست‌های چندپاره

بسیاری از سیاست‌های اجتماعی چه مسیری طی می‌کنند؟ منظور از مسیر، آن فرایندی است که در محیط علمی مطالعه می‌شود، یک مدل برایش طراحی می‌شود، مورد بررسی نظری قرار می‌گیرد، نظرها تجمیع می‌شوند، بازبینی نظری بر روی آن صورت می‌گیرد، مطالعه نظری مجدداً صورت می‌گیرد، طرح پایلوت طراحی می‌شود، ارزیابی می‌شود، اجرای طرح اصلی صورت می‌گیرد، نظارت بر طرح وجود دارد، ارزیابی نتایج سیاست صورت می‌گیرد و مجددا نتایج به بررسی نظری گذاشته می‌شود.

بله این روند طبیعی ماجرای سیاست‌گذاری است که هیچ‌گاه در واقعیت رنگی به خود نمی‌گیرد. البته شاید به خودش رنگی بگیرد اما نه در زمانی که من زندگی می‌کنم و با بررسی سیر تاریخی بشر فقط می‌توانیم امید به وقوع آن داشته باشیم؛ همان آرمانشهر و اتوپیا و مواردی از این قبیل.


مدتی پیش در اپیزود دوم یا سوم پادکست رادیو راه (مجتبی شکوری) یک مثال بیان کرد که به نظرم رسید، نزدیکی آن با وضعیت اجرای سیاست‌اجتماعی (مخصوصاً در ایران؛ با این فرض که ممکن است در ایران سیاست‌اجتماعی داشته باشیم) می‌تواند در فهم آن (روند سیاست‌های اجتماعی) خالی از لطف نباشد.

مجتبی شکوری می‌گفت چه می‌شود که در سیرک، شیر که ما آن را سلطان جنگل می‌دانیم حرکاتی را اجرا می‌کند که مربی‌اش می‌خواهد. هنگامی که شیر عصبی و خسته می‌شود و به اصل خویش باز می‌گردد چطور باید آن را آرام کرد و همچنان حرکات نمایشی را که از قبل با آن تمرین شده برای حاضران نمایش اجراء کند و بساط تفریح و شادی آن‌ها ادامه‌دار شود؟ پاسخش چهارپایه است. بله چهارپایه. در میدان نمایش یک چهارپایه هست که اکثراً به آن بی توجهیم؛ اما کارکرد دارد. کارکرد آن چیست؟ زمانی که شیر عصبانی می‌شود مربی آن، توجهش را به چهارپایه جلب می‌کند. شیر هم بر اساس تبعیتی که دارد توجهش به چهارپایه معطوف می‌شود. در این زمان است که گیج می‌شود، هضم و درک چهارتا پایه برای شیر دشوار می‌شود و قاطی می‌کند و دوباره به همان گربه مطیع اول نمایش تبدیل می‌شود، این درحالی‌ست که نگاه یک پایه برای شیر باعث ایجاد تمرکز می‌شود و ممکن است ورق برگردد.

وضعیت سیاست‌های اجتماعی نیز اینطور نیست؟ آنقدر سیاست اجرا می‌شود، طرح می‌شود، پیشنهاد می‌شود که نه تنها عاملان و مجریان آن سردرگم می‌شوند و از تمرکز روی برنامه‌ها غافل می‌شوند بلکه ابعاد وسیع‌تر آن متوجه مردم می‌شود. نه تنها جامعه در این عدم تمرکز سرگردان و دچار رویه‌های گوناگون می‌شود بلکه مانند طول موج سنگی که در آب می‌افتد به تدریج افزایش می‌یابد و حال نیز لازم است که برای همین طول موج مجدداً سیاستی در نظر گرفته شود؛ اگرچه شاید این خیال من در فضای دانشجویی باشد نه عالم واقع؛ منظورم چاره برای موج و موج‌هاست.

تمرکز؛ شاید راه شروع خوبی باشد.

مجتبی شکوریتمرکز
دانشجوی ارشد برنامه ریزی رفاه اجتماعی دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید