در این سالیان که در دانشگاه مشغول به تحصیل بودهام همواره این موضوع که تحلیل مهم است یا مطالعه عمیق مسأله ذهنی من بوده است. بسیاری از افراد را دیدهام که علیرغم مطالعهشان، چه به صورت عمیق و چه سطحی، نسبت به تحلیلهایی که ارائه میدهند فاصله بسیاری بین مطالعه و تحلیلشان وجود دارد. گو اینکه آنها نسبت به فهم مسائل از لنز قوی برخوردار نیستند و صرفاً دارای اطلاعات و خوانشهایکتابی هستند. ما برای چه مطالعه میکنیم؟ مگرنه اینکه به دنبال فهم بهتر مسائل و امکان ایجاد ارائه و تفسیر از مسائل هستیم تا بتوانیم یک قدم به حل مسائلی نزدیک شویم ؟
لااقل من اینطور فکر میکنم.
در کنار خوانش، که اگر عمیق نباشد به کار نمیآید، تحلیل و فهم مسأله نیز لازم است. این دو اگر با یکدیگر نباشند امکان بروز و فهم بهتر برای ما فراهم نخواهد آمد. گو اینکه اطلاعاتی داریم ولی ابزاری برای عمل نداریم. به نظر میرسد در سیاست اجتماعی، یکی از ابزارهای ما تحلیل است.
با توجه به مطالعاتی که انجام میدهیم لازم است نگاهی به واقعیتهای اجتماعی و پرابلمهای نظری و عملی خود داشته باشیم. اینگونه به نظر میرسد نسبت به فهم بهتر و مطالعه درونی و اثر بخش اقدام نمودهایم.
ابزارهای دیگر کدامند؟