شماره دو
اینکه ذهنیت شما با آنچه که میخواهید به صورت آکادمیک دنبال کنید هم بسیار مهم است. بسیاری از مواقع بوده است که افراد با علاقه یا بی علاقه رشتهای دانشگاهی را انتخاب میکنند، آن را مطالعه میکنند و بعدا میبینند این که میخوانند با ذهنشان مطابقت ندارد.
من موضوع را اینطور میفهمم: ذهن با مطالعه یکی نیست. این موضوع آخرسر یک جایی کار دست آدم میدهد. از آن دست کار ها که به خود میآیی و میبینی که کل مسیر زندگی به قبل و بعد از آن لحظه تقسیم میشود. دیگر شما میتوانید متصور بشوید که چقدر آثار آن بر خود و اطرافیان عمیق خواهد بود.
اگر آنچه که میخواهیم در سیاست اجتماعی بخوانیم و ذهنمان با آن همراه نباشد واقعا چیز زیادی عایدمان نخواهد شد. من چندین استاد و دانشجو را میشناسم که از فضای فکری دیگری آمدهاند اما چون ذهنشان با سیاست اجتماعی یکسان و همسو بود امکان اثربخشی و فهم مسایل و ایجاد گفتمان را پیدا کرده اند.
چه ذهنیتی برای مطالعه سیاست اجتماعی لازم داریم؟ در نوشته بعدی به آن میپردازیم.
به راستی که مسیر دشوار و زیباست.