✍️این یادداشت حاصل تأملات و نگارش مجید شیبانی، دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، است که با الهام از مباحث و دیدگاههای مطرحشده توسط استاد ارجمند جناب آقای دکتر حسین هنرور صدیقیان نگاشته شده است.

فمینیسم واژهای برگرفته از femme (زن به زبان فرانسوی) است که نخستینبار در سال ۱۸۳۷ توسط فیلسوف فرانسوی، شارل فوریه، مطرح شد. این جنبش بهطور گسترده در دهه ۱۹۱۰ وارد فضای فکری آمریکا شد و به تدریج شکلگیری موجهای مختلفی از آن را شاهد بودیم. یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در آغاز فمینیسم مدرن، سیمون دوبووار بود که در کتاب معروف جنس دوم به نقد ساختار سنتی نقش زن پرداخت و از محدود شدن زنان به خانه و خانواده انتقاد کرد.
دوبووار در تحلیل خود، شخصیت ناتاشا در رمان جنگ و صلح تولستوی را نماینده زنانی دانست که هویتشان را در خدمت به خانواده تعریف میکنند؛ مسئلهای که از نگاه او مصداقی از فرودستی زن در تاریخ است. او معتقد بود مرد همیشه کنشگر و زن همیشه کنشپذیر تصویر شده است، و این نگاه باید دگرگون شود.
فمینیستها بر این باورند که زن و مرد در انسانیت برابرند و در نتیجه باید حقوق و فرصتهای یکسان داشته باشند. با وقوع انقلاب صنعتی، این تفکر با حمایت صاحبان صنایع روبهرو شد؛ چرا که آنها به نیروی کار ارزان و فرمانپذیر نیاز داشتند. ویل دورانت، مورخ مشهور، فمینیسم را از نتایج مستقیم انقلاب صنعتی میداند.
در طول زمان، فمینیسم به شاخههای متنوعی تقسیم شد؛ فمینیسم لیبرال، مارکسیستی، رادیکال و لزبین فمینیسم، هر یک با تأکیدات خاص خود به نقد ساختارهای جنسیتی پرداختند. اما در کنار این گسترش، برخی متفکران به نقد جدی این جریان پرداختند.
از دیدگاه استاد رحیمپور ازغدی، تأکید صرف بر انسان بودن زن، موجب فراموشی زن بودن او شده است. شهید مطهری نیز با استناد به آموزههای دینی معتقد است سعادت زن و مرد در آن است که هر یک در مدار طبیعی و فطری خود حرکت کنند و برابری زمانی سودمند است که تعادل طبیعی را بر هم نزند.
در دنیای معاصر، تأثیرات برخی گرایشهای فمینیستی موجب بروز چالشهایی در نهاد خانواده شدهاند. طبق اظهارات برخی پژوهشگران، مادران فمینیست پس از تنش با همسر، فرزندان را علیه پدر تحریک میکنند و این پدیده میتواند مفاهیم سنتی مردانگی را تضعیف کند. همچنین افزایش طلاق، کاهش فرزندآوری و تأخیر در ازدواج از دیگر تبعات اجتماعی این نگرشهاست.
در بُعد علمی نیز شواهد نشان میدهد که زن و مرد در بسیاری از جنبههای زیستی تفاوتهای بنیادی دارند. بنابراین، طرح قوانین و مجازاتهای کاملاً یکسان ممکن است نادیده گرفتن این تفاوتها باشد.
گلوریا استینم، از نظریهپردازان فمینیسم، جملهای تأملبرانگیز دارد: «یا باید دیگری را به دنیا آورد یا خود را زایید.» این جمله بازتابدهنده چالشی است که فمینیسم امروز با آن روبهروست: مرز میان بازتعریف هویت زن و بازآفرینی انسان نوین.