انیشتین می گوید مثال زدن یکی از راه های آموزش نیست، بلکه تنها راه آموزش است .با این مقدمه مفهوم ZMOT را با یک مثال بررسی میکنیم.
(مثالی که اینجا مطرح می کنیم درباره یک بیزینس B2B هست.)
مثال:
مرحله 1- فرض کنید محمد جواد مدیربازاریابی یک شرکت نرم افزاری است. او یک تبلیغی در مورد Marketing Automation را در گوگل می بیند و کنجکاو می شود تا در این باره بیشتر بداند.
مرحله 2- محمد جواد تصمیم می گیرد کمی تحقیق کند. در این مرحله او به بررسی محصولات و نظرات خریداران می پردازد تا سیستم اتوماسیون بازاریابی (Marketing Automation) مناسب برای نیازهای خود را پیدا کند.
مرحله 3- محمد جواد تصمیم به خرید یک سیستم اتوماسیون بازاریابی می گیرد.
مرحله 4- این مرحله مربوط به تجربه استفاده محمد جواد از این محصول است. بنابراین تجربه استفاده از محصول را با دیگران به اشتراک می گذارد.
مرحله 1، "محرک" یا Stimulus نام دارد. نوع تبلیغی که در این مرحله می تواند در بسترهای زیر هم اتفاق بیفتد:
مرحله 2، Zero Moment of Truth یا ZMOT نام دارد. یعنی مرحله ای که هدف شخص خریدار تحقیق و جستجو و بدست آوردن اطلاعات است، که از طریق موارد زیر انجام میپذیرد:
مرحله 3 First Moment of Truth نام دارد.
در این مرحله:
1- خریداران به دنبال انواع محتواهایی(مانند نظرات سایر خریدارن یا استفاده کنندگان) هستند تا به آنها در تصمیم گیری کمک کند، پس آنها را در دسترس قرار بدهید.
2- بیشتر تحقیقات برای محصولات در بستر اینترنت انجام می شود، بنابراین بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو یا همان SEO را جدی بگیرید.
3- اتفاقی نیست که یوتیوب دومین موتور جستجوی معروف در اینترنت هست.خریداران دنبال تصاویر بصری هستند که به آنها در خرید کمک کند، پس از ویدیوها غافل نشوید.
درحالت کلی، مهم است که بدانید مصرف کنندگان در این فرآیند به چه اطلاعاتی نیاز دارند. دسترسی به آنها را برایشان آسان کنید.
من یکی از دانشجویان دوره آنلاین دیجیتال مارکتینگ آقای طالبی هستم و این مقاله بعنوان تمرین انجام می شود. امیدوارم مفید واقع شده باشه