محمد جواد محبی
محمد جواد محبی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

تجربه ناموفق من در فشرده کردن زمان به روش گرنت کاردون (و ۳ درس مهم)


تابستان ۹۶ بود که بالاخره نامه استعفای خودم را نوشتم و با شرکت تسویه کردم و تصمیم گرفتم که به دنبال کاری بروم که دوست دارم. یعنی نوشتن…یاد گرفتن و یاد دادن….

در آن مقطع تمرکز من روی آموزش سرمایه‌گذاری به زبان ساده و کاربردی بود و چند کارگاه حضوری در تهران برگزار کردم….اما کار من به خوبی پیش نمی‌رفت (که فکر می‌کردم یکی از دلایل آن خیال راحتم بابت پول و پس‌انداز خوبم بود اما بعدا فهمیدم که داستان از طرز فکرم است که می‌ترسیدم با قدرت خودم را تبلیغ کنم)

خلاصه….

مثل همیشه در زندگی دست به دامان کتاب شدم….این اختراع عجیب و قدرتمند بشری که فشرده زندگی و دانش برترین انسانهای زمین را در قالب دویست سیصد صفحه و با مبلغی بسیار کم در اختیار ما قرار می‌دهند….

و…ناگهان کتاب قانون ده برابری گرنت کاردون چشمم را گرفت.

البته قبلا هم این کتاب را دیده بودم ولی فکر می‌کردم که از آن داستانهای موفقیت زرد است ولی وقتی که در یوتیوب سرگذشت او را از زبان خودش شنیدم…تصمیم گرفتم که این کتاب را بخوانم….

خلاصه کتاب قانون ۱۰ برابر در ۳ جمله کاربردی!

۱# دلیل نرسیدن افراد به اهدافشان، هدف‌گذاری به سبک متوسط‌ هاست….و برای رسیدن به هدف باید اهدافی را ۱۰ برابر بزرگتر از آن چیزی که باور داری قابل دستیابی است تعیین کنی

۲# برای رسیدن به این هدف باید ۱۰ برابر بیشتر از آنچه فکر می‌کنید برای رسیدن به هدف لازم است انجام دهید

۳# غول ترس از زمان تعذیه می‌کند. هر چقدر که به آن زمان بیشتری بدهید این غول قوی‌تر شده و کل زندگی شما را در برخواهد گرفت.

فکر کنیم که این ۳ جمله نیاز به توضیح اضافی ندارند اما….حتما در شما هم مقاومت بزرگی ایجاد کرده‌اند درسته؟

هدفدهبرابرییعنیاینکهاگرهدفشماقبلارسیدنبهدرآمد۳۰میلیوندرماهبوده….الانبایدهدفخودتانرارسیدنبهدرآمد۳۰۰میلیوندرماهقراردهید

و علیرغم متن متقاعد کننده کتاب و شور و شوقی که برای من ایجاد کرد….متاسفانه دلیل مقاومت ذهنم را در برابر آن کشف نکرده و این روش را فراموش کردم.

چرا بر خلاف ظاهر، هدف ۱۰ برابری بسیار منطقی است (و اشتباه من کجا بود؟)

در همان سال من هدف ۱۰ برابری خودم را نوشتم.

اما هر بار که به آن نگاه می‌کردم….با خودم می‌گفتم که آخر چطور ممکن هست؟ در سال ۹۶ حقوق من در شرکتی که کار می‌کردم تقریبا ۱۰ میلیون تومان در ماه بود…که قبل از جهش تورمی حقوق خوبی محسوب می‌شد و مثلا با یک ماه حقوق، می‌توانستم یک سفر ۳ نفره خوب به آنتالیا بروم…..

اما….رسیدن به درآمد ۱۰۰ میلیون در ماه؟

و ذهن من شروع به توجیه کرد

که همه رشدها به تدریج هستند و تو باید به شیوه سود مرکب فکر کنی و اگر هم هدف تو رسیدن به درآمد ۱۰۰ میلیون در ماه است باید ابتدا بتوانی همین درآمد ۱۰ میلیونی را در کسب و کار جدید تثبیت کنی و… تمام حرفهایی که خیلی خیلی منطقی بودند و آنقدر پذیرفته بودم که فراموش کردم که گرنت کاردون گفته بود….ترس با خوردن زمان قوی‌تر می‌شود.

اشتباه من در اشتباه گرفتن طرز فکر و شکل رسیدن بود

یعنی چی؟

من هدف ۱۰۰ میلیونی را به عنوان نقطه‌ای برای رسیدن می‌دیدم….که چطور به این درآمد برسم (این مشکل بزرگ ما پس از تعیین اهداف است که ذهن مدام با پرسیدن چطور، ته دل ما را خالی می‌کند)

در صورتی که هدف ۱۰ برابری یک مایندست و طرز فکر است.

دقت کنید….

کسیکههدفخودشرارسیدنبهدرآمد۵۰۰میلیوندرماهتعیینمی‌کندباکسیکههدفخودشرارسیدنبهدرآمد۵۰میلیوندرماهتعیینمی‌کند….ازلحاظمایندستی….وطرزفکری….تفاوتعظیمساختاریدارند.

متوجه شدید؟

فرض کنید که به هر دلیلی ۳ ماه دیگر نیاز به ۵۰ میلیون تومان پول دارید و تهیه این پول برای شما بازی مرگ و زندگی است….

حالا فرض کنید که ۳ ماه دیگر با همین شرایط به ۵۰۰ میلیون تومان پول نیاز دارید.

در این دو حالت…طرز فکر و شیوه نگاه کردن شما به فرصت‌ها و شکل اقدام و همه چیز و همه چیز متفاوت خواهد بود.

کسی که قرار است ۵۰۰ میلیون تومان را جور کند، نوع نگاه دیگری به دنیا و فرصت‌ها دارد و این اشتباه من بود که متوجه نشدم این موضوع بیشتر از اینکه یک شیوه هدفگذاری باشد یک شیوه نگرش هست.

اگر در موقعیت اضطراری نباشیم چی؟

و اینجا داستان اصلی ما شروع می‌شود.

ما انسانها معمولا در شرایط اضطراری نیستیم….و ذهن ما هم اصلا دوست ندارد که پیوسته در حال تنش و اضطراب برای رسیدن به هدفی باشد که معلوم نیست ارزش رسیدن دارد یا نه.

بنابراین باید چه کار کنیم؟

به هدف ۱۰ برابری فرصت رشد و تکامل بدهیم

منظورم چیه؟

فرض کنید که درآمد فعلی شما ۱۵ میلیون تومان هست….اگر بخواهیم طبق فرمول گرنت کاردون پیش برویم باید این ۳ کار را به این شکل انجام دهیم….

  1. هدف من رسیدن به درآمد ۱۵۰ میلیون تومان در ماه است چون …..(هر چه می‌توانیم اینجا دلیل بیاوریم….که ۱۵۰ میلیون در ماه یا ۱.۸ میلیارد تومان در سال چه کارهایی می‌تواند برای ما انجام دهد؟ چه اهدافی را محقق می‌کند؟ چرا برای ما مهم است؟)
  2. به هیچ وجه و به هیچ وجه به چگونگی رسیدن به این درآمد فکر نکنید….فقط این سوال را از خود بپرسید که فردی که ۱۵۰ میلیون تومان در ماه درآمد دارد….چه طرز فکری دارد؟ چه کارهایی می‌کند؟ و چه احساسی دارد؟ مثلا کسی که ۱۵۰ میلیون در ماه درآمد دارد حتما از اهرم‌های خوبی در زندگی استفاده می‌کند….حتما از قانون ۲۰-۸۰ استفاده می‌کند….حتما زمانی که روی آن ۲۰ درصد کار می‌کند به شدت متمرکز است….حتما پیوسته از خودش می‌پرسد که چطور این کار را سریع‌تر و آسان‌تر انجام دهم….حتما پیوسته در سطح بالایی از انرژی است….حتما شکرگزاری و قرار گرفتن در یک حالت ارتعاشی مثبت جز شخصیت اوست…..و
  3. فهرست کارهایی که باید انجام دهد را می‌نویسیم….(با استفاده از قسمت قبل) و ۱۰ برابر بیشتر از آنچه که باور می‌کنیم لازم است، روی آن ۲۰ درصد مهم متمرکز می‌شویم….

به نظر شما این فرمول فوق‌العاده نیست؟

آیا حاضرید همین امروز این کار را انجام بدهید؟ یا اگر نه….به نظر شما مانع پیش روی شما چیست؟

گرنت کاردونقانون ده برابراهداف ده برابراهداف بزرگ
محمد جواد محبی...نویسنده کتاب ناخودآگاه ثروتمند. اگر دوست دارید مطالب جذابی در مورد ناخودآگاه ببینید، حتما اینستاگرام من را فالو کنید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید