محمد جواد محبی
محمد جواد محبی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

توسعه فردی، چقدر باید علمی باشه؟

اولین باری که با مبحث ترانسرفینگ آشنا شدم، پذیرش اون خیلی سخت بود.

چون به قول معروف یک ذهن پوزیتیویستی و مثلا علمی داشتم و از آن چیزی که به شبه علم معروف هست گریزان بودم.

علم از دید اثبات‌گراها و بعدا کارل پوپر دارای دو مشخصه مهم بود...

  • اول چیزی عملی است که تجربه‌ای قابل تکرار باشد.. یعنی اگر یک موضوعی مطرح شده، من بتوانم آن را تجربه کنم و این تجربه (چه برای من و چه برای دیگران) قابل تکرار باشد.
مثلا اگر من نظریه‌ای در مورد درمان افسردگی دارم، این نتیجه باید در آزمایشی استاندارد روی افراد مختلف انجام شود و اگر محقق دیگری هم همین کار را انجام دهد، به نتایج مشابهی برسد
  • دوم هم چیزی که حدس و ابطال کارل پوپر هست. یعنی چیزی که نتوان آن را رد کرد، علمی نیست. و طرفدارهای او با همین معیار، بسیاری از نظریه‌های حوزه توسعه فردی را شبه علم می‌دانند.

با این مقدمه کوتاه، به سرعت متوجه خواهیم شد که بسیاری از موارد مرتبط با توسعه فردی، علمی نیستند چون به شکلی فراتر از قوانین شناخته شده طبیعی به نظر می‌رسند.

در زمینه علمی سازی توسعه فردی، کارهای زیادی شده...مثلا خانم کارول دوک مطالعات زیادی در خصوص مایندست و نقش آن در موفقیت انجام داد (مشاهده سخنرانی خانم دوک در تد با زیر نویس فارسی) یا دیوید سلیگمن با آزمایش معروف درماندگی آموخته شده مطالعات زیادی در خصوص شیوه علمی مثبت اندیشی انجام داد.

اما همه چیز را نمی‌توان به شکل علمی اثبات کرد

من به تجربه و بازخورد خیلی عقیده دارم.

در واقع به نظر من، باارزش‌ترین روش برای رسیدن به موفقیت، تجربه و بازخورد است. فرض کنید که شما تمرکز کاری چندانی نداشته و به همین دلیل چندین کتاب و دوره آموزشی در مورد بهره‌وری و تمرکز تهیه کرده‌اید.

حتی اگر هر کدام از این روش‌ها روی صدها نفر آزمایش شده و نتیجه مثبت حاصل شده باشد، ممکن است برای شما کاملا بی‌تاثیر باشد.

بنابراین ساده‌ترین روش برای کشف بهترین راه افزایش بهره‌وری، اقدام و بازخورد است. مثلا شروع به اجرای تکنیک‌ها و ترفندها و استراتژی‌ها کرده و پس از انجام آنها به شکل صادقانه به خود بازخورد دهید.

بازخورد حلقه گمشده آموزشهای توسعه فردی است که تقریبا در 90 درصد اوقات موجب می‌شود تا عامل اصلی موفقیت مغفول بماند.


دنیای ناشناخته و توسعه فردی

بسیاری طبق عادت، چیزی را که قادر به توضیح منطقی آن نیستند، فراطبیعی می‌نامند.

ولی تاریخ بشر نشان داده که بسیاری از این موارد، هنوز ناشناخته مانده به این دلیل که ذهن و منطق قادر به توضیحی برای آنها نیست.

و به نظر من این موضوع در توسعه فردی اهمیت زیادی دارد.

حتما در نوشته‌های قبلی، با ترانسرفینگ آشنا شدید.

در نگاه اول، مطالب گفته شده، فراطبیعی به نظر می‌رسد چون ذهن منطقی توضیحی برای آن ندارد. مثلا این فضای تقدیر کجاست؟ یا چه شاهد علمی برای آن وجود دارد؟

اما...باید به دو نکته توجه کنید:

  • اول اینکه ترانسرفینگ یک مدل هست. به این معنا که مطالب گفته شده، وحی منزل نیست و نویسنده هم چنین ادعایی ندارد. مدلی برای نگاه به دنیا معرفی شده و در قالب این مدل اصطلاحاتی تعریف شده و ادعا شده که اگر چنین کارهایی انجام شود، به چنان نتایجی خواهید رسید
  • دوم اینکه بهترین روش برای اثبات آن، روش تجربه و بازخورد است. ممکن است روشی در ده‌ها مطالعه کاملا استاندارد علمی مورد تایید قرار گرفته باشد اما هیچ لزومی ندارد که در زندگی شما هم، همان نتیجه را بدهد. بنابراین مطالب گفته شده در ترانسرفینگ را باید تجربه کرد، بازخورد داد و اگر نتیجه مورد نظر حاصل شد، آن را تکرار کرد

پی‌نوشت:

اگر هم خواهان شنیدن فایلهای صوتی 10 دقیقه‌ای روزانه من در مورد ترانسرفینگ هستید، به کانال تلگرام زیر مراجعه کنید (اینجا را کلیک کنید)


ترانسرفینگمحمد جواد محبیترانسرفینگ واقعیتتغییر واقعیتودیم زیلاند
محمد جواد محبی...نویسنده کتاب ناخودآگاه ثروتمند. اگر دوست دارید مطالب جذابی در مورد ناخودآگاه ببینید، حتما اینستاگرام من را فالو کنید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید