محمد جواد محبی
محمد جواد محبی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

نقش مدرسان زرد در قانون جذب در برابر نقش مدرسان زرد در تحقیقات علمی


انسان ماشینی است که طبق انتظار عمل می‌کند.

این جمله را بی اف اسکینر…یکی از بزرگترین روانشناس‌های قرن بیستم گفت. و ما می‌دانیم که حرف او کاملا اشتباه است چون با وجود اینکه اکثر افراد هر جامعه توسط رسانه و دولت و اینترنت و…..هیپنوتیزم شده و طبق انتظار عمل می‌کنند، افراد زیادی خلاف این موضوع را اثبات می‌کنند.

حالا موضوع چیست؟

موضوع این است که طی چندین دهه….اسکینر چنان تسلطی بر روانشناسی دنیا داشت که کسی جرات نداشت مخالف او حرف بزند. تا اینکه از دهه ۶۰ میلادی و با شروع پایه‌های علوم شناختی، نظریات انجیل گونه او زیر سوال رفت.

نیمچه مقدمه شماره ۱- در علم روانشناسی این اثبات شده…

عبارت بالا یکی از (معذرت می‌خواهم) احمقانه‌ترین حرفهایی است که زده می‌شود. در دنیای به شدت متغیر امروز اثبات در علوم تجربی مثل فیزیک و شیمی هم دیگر اعتبار گذشته را ندارند چه برسد به اثبات در علمی که با ذهن و روان بسیار پیچیده انسان سر و کار دارد.

من با رویکرد علمی به موضوعات روانشناسی موافقم اما این تحقیقات چیزی را اثبات نمی‌کند. مثلا بامیستر تحقیقات بسیار زیادی روی محدود بودن اراده انسان کرده و حجم تحقیقات مستقیم و غیرمستقیم او روی این نظریه بسیار زیاد است….اما چند سال بعد کلیه نظریات او با انجام تحقیقات متفاوتی زیر سوال رفت. (هر چند که من نظریه بامیستر را بیشتر می‌پسندم)

حرف من این است که نباید هر چیزی را با برچسب تحقیقات علمی و اثبات شده بررسی کرد چون دانش ما در این زمینه بسیار محدود است.

نیمچه مقدمه شماره ۲ – اگر ارتعاش تو با آن لامبورگینی قرمز هم فرکانس باشد…

با عبارت بالا هم مشکل دارم.

البته به شکلی که متاسفانه رایج شده است. به این شکل که انگار اگر من صبح خودم را با آن چه می‌خواهم هم ارتعاش کنم….و بعد از آن به اداره رفته و کارهای روزمره را انجام دهم…به زودی این موجود هم فرکانس وارد زندگی من خواهد شد.

این تفسیر بسیار سطحی و بسیار دروغین و البته کاملا ناکارآمد از قانون جذب است و شاید توسط کسانی به منظور تخریب متافیزیک ترویج داده می‌شود وگرنه من چنین چیزی را در کتابهای جو ویتالی و استر هیکس و وین دایر و ….ندیدم.

وظیفه ما در زندگی، دستیابی به سیستمی برای ایجاد نتایج تکراری است

فرض کنید که دوربین موبایل شما به دلایلی خوب کار نمی‌کند و عکسهای تار می‌گیرد.
شما چندین وبسایت را جستجو کرده و انواع و اقسام راهکارها را امتحان کرده و در نهایت دوربین موبایل شما درست می‌شود.

این موضوع را فراموش می‌کنید تا اینکه ۴ ماه بعد دوباره با همین مساله روبرو می‌شوید. کلا فراموش کرده‌اید که دفعه قبل چه کار کرده‌اید و باید تمام کارها را از اول انجام دهید.

زندگی ما هم به همین شکل است.

خیلی از نتایج و دستاوردهای ما در زندگی به شکل اتفاقی (ظاهرا) رخ داده است….مثلا در هنگام مراسم ازدواج از جایی که فکرش را نمی‌کردیم پولی جور شده یا در اثر توصیه یکی از دوستان به شکل شانسی در فلان شرکت استخدام شدیم یا مثلا به شکل شانسی ارز دیجیتال خریده و قیمت آن چندین برابر شد.

اما این شیوه زندگی به دلیل اینکه نمی‌تواند نتایج تکراری برای ما ایجاد کند، به هیچ دردی نمی‌خورد. چون همیشه باید از اول چرخ را اختراع کنیم.

اینجا طرفداران رویکرد علمی پا به میان گذاشته و می‌گویند که به دلیل اتفاقی بودن نتایج در اثر مراقبه یا تصویرسازی یا قانون جذب، شما باید رویکرد درستی داشته باشید. باید یک مکانیزم گام به گام را طی کنید.

اما کار به این آسانی نیست….که اگر به همین آسانی بود نه هزار نفر و نه صد نفر….حداقل ۱۰ نفر می‌بایست قادر باشند با شیوه کاملا مشخص سرمایه‌گذاری وارن بافت سوپر میلیاردر شده باشند….اما حتی یک نفر هم موفق به این کار نشده است.

چرا؟…چون هر کس مسیر منحصر بفرد خودش را دارد.

مهم‌ترین وظیفه ما در زندگی ساخت یک مدل ذهنی شخصی و رو به تکامل است

مدل ذهنی موتور تصمیم‌گیری و انتخابهای ماست. هر نتیجه‌ای در زندگی هم حاصل مرکب شده انتخابهای ماست. بنابراین مدل ذهنی نقشی حیاتی در زندگی ما و ایجاد نتایج دارند.

اما مساله اینجاست که این مدل ذهنی ریشه در ناخودآگاه دارد. مثلا ممکن است من خودم را انسان ریسک‌پذیری بدانم چون از بانجی جامپینگ نمی‌ترسم یا ۳ بار تا الان شرکت عوض کرده‌ام اما داستان کاملا برعکس باشد.

به همین دلیل است که بارها نوشته‌ام که ناخودآگاه، سوپر کامپیوتر خلق نتایج در زندگی است.

و

به همین دلیل است که برخی از آموزه‌هایی که در مورد قانون جذب وجود دارد، برای موفقیت و رسیدن ما در زندگی بسیار کارآمد و حیاتی هستند و کاملا احمقانه است که با گرفتن ژست روشنفکری، قانون جذب را به خرافات پیوند بزنیم.

به قول اسکینر….انسانها ماشینهایی هستند که طبق انتظار عمل می‌کنند و این موضوع قطعا روی بسیاری از تحقیقاتی که به آنها برچسب علمی می‌زنیم اثر گذاشته است.

نظر شما در این مورد چیه؟

چقدر با قانون جذب یا تحقیقات علمی موافق یا مخالف هستید؟

قانون جذبشبه علمموفقیت
محمد جواد محبی...نویسنده کتاب ناخودآگاه ثروتمند. اگر دوست دارید مطالب جذابی در مورد ناخودآگاه ببینید، حتما اینستاگرام من را فالو کنید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید