ویرگول
ورودثبت نام
معصومه کرم پور
معصومه کرم پور
خواندن ۳ دقیقه·۹ ماه پیش

تورو خدا هرچی خوشتون اومد نخرید !

دوباره نشستم وسط اتاق و تلی از کارتن های پر از وسیله دور و برم چیده شده . دوباره منم و این کارتن ها که باید دونه دونه شونو بازکنم و بچینم توی کمد ها ، دوباره من اثاث کشی کردم !

اثاث کشی خیلی سخته خیلی انرژی از آدم می گیره یکی دو ماه قبل از اثاث کشی درگیری که وسایل رو جمع کنی و یکی دو ماه هم بعد از اثاث کشی درگیری که وسایل رو بچینی توی کمدها . این پروسه برای من خیلی وقت گیرتره ! چون هر وسیله ای رو که باز می کنم نگاش می کنم بهش فکر می کنم و بعد میزارم تو کمد .مهم تر از همه اینه که خیلی وقتها فکر می کنم که باید اینو نگه دارم یا نه ؟ آیا لازمش دارم یا نه ؟ و از همه بدتر اینکه خیلی وقتها به این نتیجه می رسم که خیلی هم لازمش ندارم !


اما این داستان چطوری برام شروع شد:

راستش چند سال پیش من مجبور شدم که از ی خونه ی صد و بیست متری برم تو ی خونه ی شصت و پنج متری ، اونجا بود که دیدم کمد هام خیلی کوچیکه و ظرفیت وسایلمو نداره ، با خودم تصمیم گرفتم که ی فکر اساسی برای اینهمه وسایل کنم . بعد خیلی از وسایل رو توی دیوار آگهی زدم و فروختم و خیلی هاهم که فروش نرفت رو بخشیدم و بعضی ها رم انداختم دور ! !

عجب کاری بود ، چقدر دور و برم خلوت شد و چقدر فهمیدم که ی عالمه وسیله اضافه دارم : چند تا دفترچه یادداشت ، بلوزهای یکرنگ ، روسری هایی در طرح های مشابه ، گل سر کش سر دستمال سر ی عالمه ، دمپایی رو فرشی چند تا ، ی سری از وسایل که کاملا نو بودن و بعد از مدت یکسال که از خریدشون گذشته بود هنوز اصلا ازشون استفاده نشده بود ! اونجا من فهمیدم که هر وقت می رم بیرون و از هر چی خوشم میاد می خرمش ! گاهی حتی چیزایی رو می خرم که اصلا احتیاجی هم ندارم ! بعد اینا میان و میرن ی گوشه تو کمد جا خوش می کنن ! و چون خیلی هم ضروری نبودن همون تو می مونن و دیگه بیرون نمیان تا اینکه اثاث کشی کنی ! البته اگر شانس بیاری و خونه مال خودت نباشه و مجبور بشی اثاث کشی کنی ، چون اونایی که اثاث کشی نمی کنن هی وسیله می خرن هی میندازن تو کمد و انبار می کنن و خودشونم اصلا متوجه نمی شن که دارن چیکار می کنن ؟ !

من یک سال تو اون خونه موندم و سال بعد دوباره رفتم تو ی خونه بزرگتر اما ، ، ، به خودم قول دادم که دیگه وسیله اضافه نخرم

واسه همینم هر وقت میرم خرید و یا خیابون وقتی به مغازه ها نگاه می کنم به خودم میگم که واقعا اینو لازم دارم ؟ واقعا ضروریه ؟ یا که پولمو بدمو بندازمش تو کمد ؟

اینطوری خیلی دست به عصا تر خرید می کنم، از پول های پس انداز شده برای خودم دوره های آموزشی می خرم .

به شمام توصیه میکنم هر وقت از چیزی خوشتون اومد محکم با این وسوسه مقابله کنین ، ، به خودتون بگین اگه اینو بخرم آیا الان می‌خوام ازش استفاده کنم ؟یا که بزارمش تو کمد؟بعد اگر قرارنبود که بره تو کمد بخریدش، ، در غیر اینصورت پولاتونو نگه دارین برای خرید های بهتر و خرج کردن های بهتر، اینطوری خونه تون هم خلوت تر باقی می مونه😃



دخل و خرجولخرجیپول هدر دادنمهارت خرید کردنمدیریت مالی
خوندم و می خونم و عاشق خوندن هستم ولی ، ، ، ارزشمندترین چیزا رو از خود زندگی یاد گرفتم ، وقتی گوشامو تیز کردم !
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید