معصومه کرم پور
معصومه کرم پور
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

جیب بُرهای نابغه چرا به فکر آزادی در ایران هستند !

از نفت که بگذریم خاورمیانه منابعی داره که طلا در برابرش هیچه ! ! مثلا ایران کُروم داره ، بدنه هواپیمای جنگی !

یا افغانستان لیتیوم داره که گفته میشه کشوری که لیتیوم داره عروس هزار شوهره ! ! از بس که لیتیوم در صنایع مهم کاربرد داره ، در تولید رایانه ، تلفن همراه ، همه صنایع الکترونیکی و برقی مثل خودروهای برقی و ...، تو بیمارستان و کلی موارد پزشکی دیگه .

کشورهای غربی نشستن فکر کردن که چقدر به این منابع احتیاج دارن ! از طرفی تو تحقیقات شون فهمیدن که جمعیت این کشورها هم به طور فزاینده داره زیاد می شه ! جمعیت زیاد یعنی مصرف کننده بیشتر برای این منابع ! از اون طرف کشوری که جمعیت ش زیاد باشه محکم تر هم میشه و راحت نمیشه به اون کشورها مسلط شد پس چه کنیم که مفت و مسلم این منابع ارزشمند و گرون قیمت رو به چنگ بیاریم ؟

راه اول و آسون جنگه ، بلایی که سر افغانستان آوردن ، بیست ساله که دارن تو افغانستان می جنگن ، تو کشور جنگ و بدبختی و هرج و مرج ایجاد می کنن بعد هم با تکنولوژی که دارن خیلی سریع و آسون این منابع رو غارت می کنن .تو عراق و سوریه هم دیدین که بربرای نفت شون چی کار کردن ، کل سوریه رو هشت سال کوبیدن با خاک یکسان کردن هنوزه که هنوزه ، جنگم تموم شده ولی دارن نفت سوریه رو غارت می کنن !

خوب حالا ی کشوری قوی شده و به راحتی نمیشه باهاش جنگ راه انداخت و غارتش کرد چیکار کنیم ؟

باید کاری کنیم که این کشوره نتونه این منابع مهم رو استفاده کنه ، اونطوری همش می مونه واسه ما ! آخ جون !

برای این کار دوتا راه حل وجود داره :

اول اینکه : جمعیت اون کشوره زیاد نشه تا خود کشوره نتونه منابع رو مصرف کنه!

دوم اینکه : برای اینکه بتونه این منابع رو بدست بیاره تکنولوژی ش رو می خواد که نداره ما هم بهش نمی دیم . باید ی کاریم کنیم که نتونه بهش برسه ! !

یک تیر و دو نشان : ما با یک حرکت می تونیم دوتا گزینه رو خیلی راحت بدست بیاریم !

حواس نسل جوون ش رو پرت می کنیم به چیزای دم دستی ، لذت های لحظه ای ، خوشگذرونی، ولنگاری ،لاابالی گری ، اون موقع کی دنبال سازندگی می ره ؟ کی دنبال پیدا کردن دانش می ره ؟ ! همه حواسشون اینه که دو روز دنیا رو خوش باشن و خوش بگذرونن و وِل بچرخن ! . . .

اگه این وسط مسطا چند تا آدم درست و حسابی هم پیدا شدن که خواستن تکنولوژی ای ، دانشی چیزی بدست بیارن تندی قُرشون می زنیم و میاریم این ور واسه خودمون ! ! خوب ، اینطوری گزینه دستیابی به تکنولوژی حل شد بریم سراغ زیاد شدن جمعیت شون :

حالا که حسابی حواسشون رو پرت کردیم به این خوشی های دم دستی آروم آروم کاری می کنیم تا ازدواج از مُد بیفته ! آزادی رو ترویج می کنیم تا مبادا کسی ازدواج کنه و به فکر داشتن خانواده بیفته ! ! اگر هم کسی از این فیلتر رد شد و ازدواج کرد ، ی فرهنگی درست می کنیم که بچه دار نشه ، تو فیلمها آدم با کلاسا رو بی بچه نشون می دیم و آدم بدبختا رو با چندتا بچه ! !

خوب خلا تنهایی بچه رو چطوری پر کنن ؟ باید ی سگی گربه ای چیزی داشته باشن تا خیلی هم تنها نباشن که به فکر بچه داشتن بیفتن ، اینطوری جمعیت شون روز به روز کمتر می شه !

یعنی با یک رواج بی بند وباری و ولنگاری هم جمعیت شون کم می شه هم از دنبال دانش و سازندگی رفتن وا می مونن و همینطوری تند تند در جا می زنن !

می بینی تا کجاها رو نشستن فکر کردن و براش برنامه ریختن ؟ صبر کن جالب ترم داره :

برسیم به قسمت بسیار جالب ماجرا !

چندی پیش مقاله ای می خوندم با عنوان بررسی آمریکا از اینکه چطور مردم ایران تونستن در این سال ها در برابر تحریم ها دووم بیارن!?

مقاله شرح می داد که که پس از بررسی بسیار و استفاده از روان شناسان و جامعه شناسان متخصص

دو عامل کلیدی در موفقیت ایرانی ها برای عبور از تحریم ها در این سال های متمادی پیدا کرده اند :

عامل اول دین و معنویت

اینکه مردم ایران در برابر سختی ها رابطه خود با خدا رو قوی تر می کنند ، از او کمک می گیرند صبور هستن و به راحتی از پا در نمیان یک باور قوی هست که به راحتی نمیشه تغییرش داد!

عامل دوم خانواده و ارزش های خانوادگی

زندگی درون خانواده و ارزش های خانوادگی ، سد هایی بسیار قوی در برابر خیلی از خواسته های غیر معمول در برابر انسان قرار میده.وقتی تو خانواده زندگی کنی تو ی چارچوب قرار داری که تعداد زیادی خط قرمز برات تعیین کرده ، طبیعیه که هر چه این ارزش ها قویتر باشه محکم تر به این خط قرمز ها پای بند می مونی?.

یعنی کشوری که خانواده نداره ارزش های قوی ای نداره و تازه جمعیت ش روز به روز کمتر میشه !
کشوری که خانواده نداره راحت تر از پا در میاد ! راحت تر فرو می ریزه !
خانواده حتی میتونه در بحران های اقتصادی کشور رو نجات بده ! !

هِی پسر ! جوابو دیدی ؟ عجب چیزیه این خانواده !

اگه بتونیم سر جوون ها رو گرم کنیم و کاری کنیم که خانواده نداشته باشن و تازه معنویت شون رو هم ازشون بگیریم اون موقع هر کاری که دل مون بخواد می تونیم باهاشون بکنیم ??

با رواج لاابالی گری به اسم آزادی ، سیستم فکری جوون ها رو طوری تغییر بدیم که ازخانواده دور بشن و زندگی هایی بدون خط قرمز رو تجربه کنن،. ? اینطوری معنویت شون هم کم میشه کاملا تهی میشن و به فکر همین زندگی دو روزه دنیا و همین لذت های زودگذر هستن و به راحتی نمی تونن در برابرچیزی ایستادگی کنن ?


خوب نتیجه چی میشه؟

دخترها از مادرانی تربیت کننده تبدیل میشن به آزاد های ولنگار و بی قید ! ! بدون همسر بدون فرزند ! !
بدون مرز و خالی از ارزش های معنوی و چون زن ستون اصلی خانواده س ، خانواده ها پاشیده میشه، ، ،آروم آروم شربت بی قیدی رو به اسم آزادی می ریزیم تو حلق شون ، کم کم که معنویت و خانواده و ارزشهای خانوادگی رو ازشون گرفتیم ، حالا دیگه مقاومتی وجود نداره و هر کاری می تونیم باهاشون کنیم !

حالا دیگه بَرده لذت های آنی و دم دستی میشن ، حالا دیگه کشور و منابع و سازندگی و دانش و اینا براشون فرقی نداره و هر طور که دلمون بخواد بازیشون می دیم ?

خودِ من ، پنج شش تا دختر و پسر بالای پنجاه سال میشناسم که ازدواج نکرده و تنها زندگی می کنن، همه شون هم به قول خودشون حال کردن و روابط ناسالمی داشتن?

جالبه که اون حرفو میزنن ولی وقتی پای درد و دل شون میشینی میگن الان باید بچه می داشتم ، زن می داشتم ، شوهر می داشتم ، ، ، زندگی می داشتم !

زندگی می داشتم ، گوشاتو تیز کن : بالاخره زندگی اون بود یا اینه ؟ ؟ ؟ ! ! !

خودِ این حَرفه نشون میده که آدمی که اون راهو رفته ، خیلی هم راضی نیست و الان خیلی هم حالش خوب نیست ! اینکه خانواده نداره یعنی اینکه زندگی هم نداره !

من به همه مجرد ها میگم که هر آدمی بعد از چهل سالگی نیاز اولیه ش داشتن خانواده س !

هر چی از این سن بیشتر بریم جلو این نیاز پررنگ تر میشه ، ، جالب تر از اونم اینه که اگر کسی شرایط ازدواج رو نداشته ولی بعد از چهل سالگی با خانواده داره زندگی می کنه ، درسته محدودتر میشه اما چیزی که من دیدم اینه که حال اون آدمه که حال نکرده بهتره ! چون سالم زندگی کرده و سالم داره زندگی می‌کنه ?

خوشتون بیاد یا نیاد هیچ چیز مثل سالم زندگی کردن در بلند مدت به انسان احساس رضایت و شادی نمی ده !

یعنی رواج آزادی و بی قیدی اول معنویت رو می گیره بعد که معنویت کنار بره ازدواج از مُد میفته بعد خانواده ای وجود نداره و بعد جمعیت کشور روز به روز پیرتر و کمتر میشه و تازه بی قید و بی مسئولیت می شه و همه چی میشه مال خودمون !

پس حواستون باشه این شربت خوشمزه ی آزادی که همه هم با دهن باز برای خوردنش صف کشیدن سَمی هست به نام : غارت کشور ، حالِ بد ، بیزاری از خود و آینده ای تنها بدون همدم و یاور و خالی از احساس رضایت و شادمانی ! ! !



زن زندگی آزادیازدواج سفید
خوندم و می خونم و عاشق خوندن هستم ولی ، ، ، ارزشمندترین چیزا رو از خود زندگی یاد گرفتم ، وقتی گوشامو تیز کردم !
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید