سال 1955 زمانی که دیزنی لند تازه افتتاح شده بود پسر بچه ی ده ساله ای به آنجا رفت و در قسمت شعبده بازی مشغول به کار شد. کم کم متوجه شد که عاشق کار اجرا است. در سال های نوجوانی کار را در کلوب های کوچک اطراف لس آنجلس آغاز کرد. نمایش او کوتاه بود و جمعیت کمی برای تماشا می آمدند.به ندرت پیش می آمد که بیش از پنج دقیقه روی صحنه باشد! خیلی وقتها برنامه را برای سالن خالی اجرا می کرد.در دبیرستان نیز همچنان ادامه می داد..چند سال بعد برنامه اش به زمان های ده دقیقه ای تبدیل شد.گاهی برای اینکه برنامه اش طولانی تر شود سه شعر مختلف را در طول اجرا می خواند.در نوزده سالگی هفته ای بیست دقیقه اجرا می کرد. کم کم داشت بهتر می شد. مرد جوان سرانجام پس از 15 سال کار کردن به شهرت رسید.او در عرض شصت و سه روز به شصت شهر مختلف سفر کرد و برنامه اجرا کرد.سپس از هفتادودو شهر در هشتاد روز بازدید کرد.و در نهایت او به یکی از موفق ترین طنزپردازان زمان خود تبدیل شد.نام او استیو مارتین بود.
به سختی می توان موقعیتی را تصور نمود که به اندازه ی تنها اجرا کردن روی صحنه و شکست در خنداندن حتا یکنفر ترسناک باشد ! با این حال استیو مارتین به مدت 18 سال هر روز با این ترس رو به رو می شد.به گفته ی خودش ده سال به یاد گرفتن گذشت چهار سال به اصلاح شدن و چهار سال موفقیتی چشمگیر !
چطور عادت هایی خلق کنیم که ما را به طرف خود بکشانند نه اینکه کم کم محوشوند!
دانشمندان سالهاست در حال بررسی این مساله هستند .با اینکه هنوز چیزهای زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد .
اما یکی از اساسی ترین یافته ها اینست که راه حفظ انگیزه و رسیدن به اوج اشتیاق ، انجام دادن وظایفی است که میزان دشواری قابل کنترلی داشته باشند !
مغز انسان عاشق چالش است ، اما چطور چالشی ؟ چالشی که میزان دشواری آن مطلوب باشد. اگر شما عاشق تنیس باشید و در برابر کودکی چهارساله بازی کنید به سرعت خسته خواهید شد. در عین حال اگر در برابر راجر فدرر هم بازی کنید خیلی زود انگیزه ی خود را از دست می دهید چون بازی خیلی سخت خواهد بود! حالا تصور کنید که در برابر کسی با توانایی های برابر با خودتان بازی می کنید. چند مرحله را می برید و چند مرحله را می بازید. اینجا اگر واقعا تلاش کنید شانس برنده شدن تان زیاد است.دشواری این چالش قابل کنترل و نمونه ای از اصل گلدیلاکس است .
نکته طلایی که از این قانون میشه نتیجه گرفت اینه که : وقتی فعالیت تازه ای را شروع می کنید چیزی که بسیار اهمیت دارد اینست که در شروع عملکرد خود را در ساده ترین حالت ممکن نگه دارید تا حتا وقتی شرایط عالی نیست هم بتوانید آن را ادامه دهید! پیشرفت های اندک و چالش های جدید شما را متعهد نگه می دارد تا بهتر ادامه دهید و هم چنان در مسیر بمانید!
این مطلب برگرفته از کتاب خرده عادت ها نوشته جیمز کلییر است.