فروید در مقاله «اندیشه هایی در خور ایام جنگ و مرگ» به این موضوع اشاره می کند که ما در ضمیر ناخودآگاه خود نوعی طرز تلقی و نگرش بدوی نسبت به مرگ داریم. به عنوان مثال مرگ را برای دشمن و همسایه می دانیم. «ما نمی توانیم مرگ خود را مجسم کنیم و هر گاه بکوشیم چنین کنیم می بینیم که در واقع نظاره گری حی و حاضریم. اساساً هیچ کس باور ندارد که خواهد مرد و هر یک از ما در ضمیر ناخودآگاهش خـویشتن را فـنا نـاپذیر مـیپندارد». فروید معتقد است ما به مرور زمان و در طول تاریخ بر اثر رشد تمدن ، آن نگرش و طرز تلقی را عقب رانده ایم و سرکوب کرده ایم. به زبان خودمانی گفته ایم « زشت است و عیب است ما هنوز همان تلقی قدیمی را داشته باشیم. ما حالا پیشرفت کرده ایم و متمدن شده ایم. نمی شود که هنوز همان طور بدوی فکر کنیم». حاصل این سرکوب را چه زمانی درو می کنیم؟ وقتی در موقعیت هایی مثل جنگ قرار می گیریم. آن وقت رویه و ظاهر متمدنانه کنار می رود و نگرش بدوی ما آشکار می شود. آن وقت از پس خودمان بر نمی آییم. نمی دانیم با خودمان چطور کنار بیاییم و از دیدن این همه زشتی و پلیدی در خود تعجب می کنیم. نتیجه این که سردرگم می شویم و تا مرز فروپاشی پیش می رویم. فروید می گوید هر چند بازگشت به آن نگرش بدوی و اعتراف به این که «ما همانیم که بودیم» پسرفت محسوب می شود اما بهتر از سرکوب ضمیر ناخودآگاه و تبعات منفی آن است. اگر از محتوای مقاله فروید و درستی یا نادرستی آن بگذریم ، کلیت مقاله او نشان دهنده امر بسیار مهمی است. این که موقعیت های خاص و حساس ، اندیشه هایی در خور خود می طلبند. به این معنی که در شرایط بحرانی اندیشه های معمول و ظاهری ما دیگر جوابگو نیست و باید به لایه های زیرین اندیشه های مان راه پیدا کنیم. در موقعیت های مرزی ضعف اندیشه های معمول و ظاهری پدیدار می شود و هر آن چه عمری با آن سر کرده بودیم، دود می شود و به هوا می رود. موقعیت هایی مثل جنگ ، قحطی ، سیل ، زلزله و بیماریهای همه گیر جهانی یا همان پاندمی.
یکی از این اندیشه های معمول و ظاهری که ما زندگی خود را بر اساس آن چیده ایم ، اندیشه «موفقیت» است. اغلب فرمولهای موفقیت بر اساس فردگرایی و خودمحوری تنظیم شده اند. به این معنی که برای موفقیت کافی است شما پیش نیازها و قابلیتهای لازم را از طریق آموزش ، تمرین و ممارست در خود ایجاد کنید و اگر چنین کنید موفقیت در چنگ شما خواهد بود. آرایش موفقیت یک آرایش صد و صفر است. اینگونه نیست که شما پنجاه درصد خود را انجام دهید و منتظر پنجاه درصد باقیمانده بمانید. همه چیز در دست شماست. ویروس کرونا این اندیشه را کاملا به چالش کشیده و ما را سردرگم کرده است. در این روزها وابستگی موفقیت ما به موفقیت دیگران غیر قابل انکار است. ما زمانی می توانیم بر ویروس همه گیر غلبه کنیم که دیگران هم بتوانند. من وقتی سلامت خواهم بود که همسایه ام ، اهالی آپارتمانی که در آن زندگی می کنم ، اقوام و دوستان و آشنایانم سلامت باشند. ایرانی وقتی سلامت است که چینی سالم باشد و اروپایی زمانی سالم است که ایرانی در برابر ویروس مقاومت کند. سلامتی من کاملاً در گرو سلامتی دیگران است. اگر دیگرانی باشند که قرنطینه را جدی نگیرند، مدام سفر کنند و بهداشت فردی را رعایت نکنند من به تنهایی به موفقیت دست نخواهم یافت. شاید در روزهای عادی زندگی ، موفقیت ما به خودمان متکی باشد اما در ایام پاندمی موفقیت و سلامت همه دنیا به هم گره خورده است.
فروید در انتهای مقاله «اندیشه هایی در خور ایام جنگ و مرگ» نوشته بود: «اگر می خواهید تحمل زندگی را داشته باشید خود را برای مرگ آماده کنید». منظور فروید این بود که نگرش ضمیر ناخودآگاه نسبت به مرگ را سرکوب نکنید تا بتوانید زندگی را که خواه نا خواه با جنگ و سایر شرایط بحرانی عجین است ، تحمل کنید. شاید لازم باشد ما هم نگرش خود را نسبت به موفقیت به معنای عام تغییر دهیم تا در دنیایی که اپیدمی و پاندمی جزیی از آن شده است بتوانیم دوام بیاوریم.