ماندانا خلوتی
ماندانا خلوتی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

آفتابه لگن هفت دست

چند روز پیش علائم کرونا رو حس کردم. سرماخوردگی همراه با حال خراب دستگاه گوارش. خنده‌م گرفته بود که از مصادیق مکتب و حسنی شدی. حالا که همه دارن برمی‌گردن به زندگی پیشین ...! از صبح روز بعد شروع کردم به جستجوی دکتر و تست در محل و انواع تقویت‌کننده و غیره. اولین گزینه‌م اسنپ بود. سوپر اپی که همه چیز کنار هم هست و در نهایت، نیاز به بیرون رفتن از خونه رو تا حد زیادی مرتفع می‌کنه. یه دکتر داخلی پیدا کردم، مشاوره متنی رو انتخاب کردم و باهاشون "چت" کردم. (ناگفته نماند که گلودرد روز اول شدید بود و اصلا حرف زدن سخت شده بود، برای همین متنی، و گرنه که من از اوناش نیستم که :D) علائم رو گفتم، تشخیص‌شون کرونا بود. گفتن قرنطینه و اینم نسخه‌ت. از اسنپ دکتر رفتم سراغ داروخانه و داروهام رو گرفتم. بعد رفتم سراغ سوپر اسنپ و هر چیزی فکر می‌کردم به درد تقویت می‌خوره رو تهیه کردم. یه سری هم زدم ببینم تست کرونا در محل چطوره. دیدم و نشستم منتظر.
گفتم "بذار حالا دیتا رو بخوونن، بذار وقت (schedule) پردازش هم برسه، صبر کن. الان نتیجه‌ی تست تاثیری که نداره. بذار اقلا ببینیم دوستان با دیتا چه می‌کنند."
تا بعدازظهر صبر کردم و خبری نشد. از یه آزمایشگاه دیگه وقت گرفتم و اومدن تست گرفتن، و تمام.
ولی، آگهی‌های استخدامی اسنپ، حداقل برای سِمت‌هایی که با دیتا سروکار دارن، مثل کلاس آموزشی می‌مونه که بفهمی در بازار تکنولوژی چه خبر. من انتظار داشتم از روی دیتای دکتر و داروخانه پیدا کنن که الان تست کرونا به کار من میاد، یه آفر درست و حسابی پیشنهاد بدن و اقلا من ناخوشی که دیتا دوست دارم، رو خوشحال کنن. ولی خب خبری نشد.
هر چند وقت یک بار اسنپ تکست می‌فرسته که ماندانا عزیز، دلتنگتیم! بیا و فیلان... . و از متن پیام‌ها معلومه از کجا آب می‌خوره. ذره‌ایی گشت و گذار داده‌ایی و جستن الگوها توشون وجود نداره. که برای من نشانی از اینه که انگار همچنان، مثل اکثر شرکت‌ها و سازمان‌های دیگه دوستان در حال جمع‌آوری دیتا هستند، نه بهره‌ بردن ازشون.
برای من، حداقل از طریق پیشنهاداتی که از سرویس‌های مختلف می‌گیرم واضحه که هیچ کدوم بر مبنای عملکرد من نیستن. مثلا شاتل، مثلا همراه اول، مثلا دیجی‎‌کالا. (نهایت فعالیت دیجی‌کالا انگار نمایش "مردم اینا رو با هم می‌خرن"، و یا نمایش کالاهای مشابه‌هه که باز هم...)
یه مدت توی لینکدین مد شده بود مردم پست بذارن، از ابزارهای مختلف بگن، و پشت‌ش اضافه کنن این داده‌کاوی نیست، یا مدیریت نیست یا ... . در حال حاضر در دنیای تکنولوژی‌های داده اتفاقات بسیار جالبی در حال وقوع هستن. انگار هر روز یه ابزار جدید، که مشخصا از دل یه نیاز بیرون اومده، ساخته و پرداخته می‌شه. همه هم اپن سورس که آی مردم بیاین همه کمک کنین یه طرف کار رو بگیرین بره جلو. ولی چه دلیلی داره ما بریم ازشون استفاده کنیم، وقتی هنوز نمی‌توونیم هیچ کاری با دیتا بکنیم؟ انگار هیچ دید درستی از Data Driven بودن وجود نداره. کیلو کیلو دیتا جمع کنیم که چی؟
هنوز تیم‌های تحلیل خودشون میان KPIها رو تعریف می‌کنن، (تعریف KPI کاری جمعی و در سازمان‎‌های نوین
باید بر مبنای دیتا باشه)، تیم‌های داده انگار صرفا مهر تاییدی می‌ذارن به همه‌ی امور و روال‌های سابق.
از یه طرف دلم می‌خواد به خودم بگم، خب زوده و باید فرصت داد و در ایران اندکی کار با دیتا سخت‌تره، به دلیل امور محرمانگی، و گرنه که... ، و امثال این بهانه‌ها.
ولی حقیقت اینه که دنیا داره با سرعتی پیش می‌ره که اصلا وقتی به آدم نمی‌ده که بخوای بگی حالا سر فرصت... . (البته ما رقابتی با کسی نداریم. خودمونیم و خودمون. و هر کی دنبال اون رفاه‌هاست جمع کنه بره، که اینم منطقیه.)
اصلا اشتباه از منه، دست‌تون هم درد نکنه، هم اینکه من در این سه چهار روز پا از در خونه بیرون نذاشتم، باید یه نون بخورم و هزار شُکر کنم.
پی نوشت، یه نق ریز دیگه هم: آیا در یک سوپر اپ نباید بین سرویس‌های مختلف اندک اشتراک طراحی، از لحاظ بصری، وجود داشته باشه؟ آیا اینکه همه در نهایت از یه کیف پول استفاده کنن کافیه دیگه؟ یه طوریه که انگار در هر سرویسی مشغول کشف مسیر جدید هستی.
زیاده عرضی نیست.

دادهسازمان داده محورkpiداده کاوی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید