خیلی از افرادی که مطالب سایتم را میخوانند و من میشناسمشان، برای یکبار هم که شده این سوال را از من میپرسند. چرا در سایت فعالیت میکنی؟ چه کسی حوصله خواندن سایت را دارد؟ کار تو با یک کانال تلگرام یا پیج اینستاگرامی هم راه میافتد.
قبلترها در مورد اهمیت و دلایل نوشتن در وبلاگم گفته بودم. اما اینکه خانه و مأوای نوشتن ما کجا باشد و نوشتن هایمان را در کجا ثبت کنیم هم نکتهی قابل تأملی است. یکی در دفترچه خاطراتش مینویسد. دیگری در کانال و یا گروه تلگرامی مینویسد. آن یکی روزنوشتههایش را در شبکهای دیگر هوا میکند. اما من، به این نتیجه رسیدم که سایت چیز دیگریست و توصیه خیلی از آدمهای کاردرست را تایید میکنم.
هرکسی دلایل خودش را برای داشتن وبسایت دارد. اما جنس دلایل و حرفهایم از نوع مشترییابی، دسترسی ۲۴ ساعته به کاربران و برند شدن نیست هرچند این موارد را نفی نمیکنم و شاید بعدها به آنها هم بپردازم. مواردی که تا به امروز به ذهنم رسیده و من را قانع کرده همچنان در سایت بنویسم را بازگو میکنم. ممکن است بعدها نظراتم تاحدی تغییر یابد، کاملتر شود یا بخواهم مواردی را اصلاح کنم.
سایت محل تلاقی من و همفکرانم است. فرض کنید شخص یا اشخاصی دنبال موضوع خاصی هستند و آن موضوع در دایره علایق و نوشتههای من هم هست. با اندک جستجویی به وبسایت من برخواهند خورد. این سایت نقطه تلاقی من با کسانی خواهد بود که هردو به نوعی تشنه آن موضوع بودهایم. دایره دوستان من هوشمندانه شکل میگیرد. همفکران من از هرجایی به واسطه نوشتههای من به من نزدیکتر خواهند شد و دوستیهای عمیق شکل میگیرد.
ثبت و ضبط کردن نوشتهها به من توان رصد کردن میدهد. وقتی محتوایم را در سایت منتشر میکنم، روند نوشتههایم را میبینم. پسرفت و پیشرفتهایم مشخص میشود. نقاط ضعفم آشکار میشود. بارها برای نوشتن یک جمله و ویرایشش به انواع سبکها و روشها روی میآورم. چرا که نوشته هایم را در سایتی قرار میدهم که ممکن است توسط دوستانم، همکارانم و سایر انسانهایی که دورتر از من هستند در هر زمانی خوانده شوند.
انسانهای وبسایت عمیقتراند. شبکههای اجتماعی محل زودچرخیدن و رفع عطش لحظهای کاربران است. مطالبش گسسته و فرّار است.مخاطبی که در سایتها عادت به سرچ دارد، قطعا دنبال ارزش افزودهای است. با نیت خاصی دنبال یافتن سایتی میرود. وقتی کامنتی در زیر یک پست مینویسد کامنتش ارزش رسیدگی و توجه بیشتری دارد.
سایت، ویترین تجربیات، دانش، مطالعات و تفکرات من است. در سایت افکار من، ایدههای من دیده میشوند پس بیشتر مراقب تک تک کلماتم هستم. با جستجویی ساده به تمام آنچه برایم مهم بوده میتوان دست یافت. گوگل واسطه این آشناییست. همچنین در نتایج گوگل بودن، خودش یک طعم و مزه دیگری برایم دارد. تفاوت رسمیت من در وبسایت با شبکه های اجماعی از زمین تا آسمان است.
وقتی در سایت مطلبی مینویسم به راحتی میتوانم ویرایشش کنم،کاملترش کنم. چیزی که در شبکه های اجتماعی امکانش نیست و یا حداقل کمتر امکانپذیر است. من مانند همه آدمهای دیگر، عاشق دسته بندی کردن و طبقه بندی کردن مطالب هستم. سایت این امکان را به خوبی برایم فراهم میکند. هر باری که بخواهم نوشتهای را کامل و یا بروز کنم، کافیست از دسته مورد نظر فرابخوانمش و تغییرات مد نظرم را اعمال کنم.
من در سایت میتوانم نوشتههای بلند بنویسم. مگر در یک پیج اینستاگرام میتوان بیش از ۲۲۰۰ کاراکتر نوشت؟تعداد کاراکترهای این پست من ۳۳۱۰ کاراکتر است پس همین یک مقاله کوتاه من، برای انتشار در اینستاگرام نیز به مشکل بر میخورد. اگر یک روز هم این امکان اضافه گردد، خواندن مطالب طولانی به خاطر فضای حاکم بر شبکه اجتماعی از حوصله کاربران خارج است. اما در سایت مقالات بلند به راحتی قابل نوشتن هستند. و کاربرانی که به سایتها روی میآورند ذهنیت و حوصله خواندن مطالب طولانی را هم با خود به همراه دارند.
وقتی در سایت مینویسم میتوانم به نوشتههای دیگر خودم یا دیگر سایتها ارجاع و لینک بدهم. نمونهاش را در پاراگراف اول همین پست انجام دادهام. این کار هم مخاطبم را از سردرگمی درمیآورد و هم خودم مطمئن میشوم که مطالبم انسجام خودش را دارد.
وقتی در سایت مینویسم دوستان دیگری میآیند و نظراتشان را ثبت میکنند. این نظرات باقی میماند و میتواند منبعی برای آموزش و تسهیم تجربیات باشد.
هر یک از ما، حتی اگر گاهی به ماندگاری فکر میکنیم باید این سوال را از خود بپرسیم. چرا باید سایت داشته باشیم؟ میدانم مدیریت سایت کار زمانبرتری نسبت به شبکههای اجتماعی است اما این دلیلی نیست که مرا دلسرد کند، چرا که دلایل حضورم در سایت انگیزههای مرا همیشه گرم نگه میدارند. این دلایلی است که تا اکنون به ذهنم رسیده. دلایل دیگری بعدها به این لیست اضافه خواهد شد و این مطلب بروزرسانی میشود.