محمدمهدی افشاری
محمدمهدی افشاری
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

قصه‌ی شب: از «ماشین چاپگر» تا «MS WORD» (قسمت دوم)

بالاخره بعد از مدتی دوباره تونستم به ویرگول سری بزنم و ادامه‌ی «قصه‌ی شب» رو بنویسم! اول از همه از دوستانی که مطلب رو دنبال می‌کنند ممنونم؛ ثانیا اینکه بعد از مدتی تفکر (!) فهمیدم که «چطور شد که ایطور شد؟!» ... یعنی فهمیدم که چرا اومدم سراغ «ماشین چاپ». راستش داستان از اون جایی شروع شد که من حین نصب سیستم‌عامل‌های مختلف همیشه با این وسواس روبرو بودم که Keyboard Layout استاندارد برای زبان عزیزمون چیه؟ خلاصه این سوال هِی عمیق‌تر و عمیق‌تر شد تا اونجایی که گفتم اصلا بذار از اول همه چیز رو بررسی کنم! انشاءالله جواب‌هایی که بهشون ررسیدم رو براتون به اشتراک می‌گذارم.

خب بگذریم؛ یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه ماشین چاپی ساخته شده بود که گفتیم عکسی ازش نیست و مربوط به قرن ۱۸امه (سال ۱۷۱۴). کم کم ماشین‌ها داشتند شبیه به اون چیزی می‌شدن که قابل فروش و استفاده عمومی باشن؛ مثلا متنی که می‌نوشتند حتما با استفاده از جوهر بود و می‌تونستید حین نوشتن، متن رو بببینن. بذارید گذر زمان رو روی تایم‌لاین زیر ببینیم:

۱۸۴۳ - چارلز تربر (Charles Thurber) یک دستگاه برای کمک به نابینایان اختراع کرد و اسمش رو گذاشت Chirographer!

Chirographer
Chirographer

۱۸۵۵ - اولین طرح ماشین‌های تایپی که بشه متن رو حین نوشتن خوند توسط Giuseppe Rivizza تولید شد. (می‌دونم خوندن این جمله سخته ولی خب ...)

ماشین ایتالیایی ساخته‌ی Giuseppe Rivizza
ماشین ایتالیایی ساخته‌ی Giuseppe Rivizza

۱۸۶۱ - به نظر میشه گفت باقی ماشین‌های تایپ از این ماشین برزیلی الگو گرفته باشن!

Father Francisco Joao de Azevedo
Father Francisco Joao de Azevedo

(انتقاد از ویرگول: اگر بنای ویرگول این باشه که اینقدر برای عکس گذاشتن اذیت کنه، دیگه فکر نکنم عکس بذارم!)

عکس بالا مربوط به پدرْ Francisco Joao de Azevedo هستش که برزیلی بود و همچین ماشین تروتمیزی اختراع کرد.

۱۸۶۵ - جان پرات (John Pratt) طرح جمع‌وجوری برای ماشین‌های تایپ ارائه کرد که به ذهن مشوش بقیه‌ی طراحان نظم داد.

شبیه قبلیه منتهی در ابعاد کوچکتر؛ مگه نه؟!
شبیه قبلیه منتهی در ابعاد کوچکتر؛ مگه نه؟!

اما گُلِ کار؛ در سال ۱۸۶۸ سه طراح به نام‌های کریستوفر شولز (Christopher Latham Sholes)، کارلوس گلیدن (Carlos Glidden) و ساموئل زوله (Samuel Soule) یک ماشین تایپ تجاری طراحی کردن که قابلیت‌های ماشین‌های قبلی را به خوبی داشت (آنچه خوبان داشتند این ماشین تنها داشت)! علاوه بر این یک مدل استاندارد برای نحوه‌ی قرارگیری کلیدها به ثبت رسوندن که امروزه بهش می‌گیم مدل QWERTY و خیلی هم استاندارده انصافا! منتهی این دستگاه هنوز جای کار داشت تا به صورت عمده به فروش برسه (می‌دونم الان با خودتون می‌گید «پس کی به فروش میرسه این لامصب!؟»)؛ حدودا سال ۱۸۷۰ کامل شد. زمانی که کریستوفر و دوستان مشغول ارتقای این ماشین جدید بودند، یک طرح جدید در بازار منفجر شد!

توپ نویسنده‌ی هَنْسِن
توپ نویسنده‌ی هَنْسِن

این توپ، اولین محصول تجاری بود که زودتر از باقی محصولات به فروش می‌رفت ولی خیلی زود به خاطر پیشرفت ماشین شولز از رده خارج شد.

ماشین اولیه‌ی شولز
ماشین اولیه‌ی شولز
این هم خود شولز
این هم خود شولز

خلاصه بگذریم مدل اولیه‌ی شولز که در عکس بالا دیدیم هم چندان به درد فروش و کاربرد گسترده نمی‌خورد. در حقیقت مدل شولز به خاطر دو کارآفرین به نام‌های دنسمور (Densmore) و یاست (Yost) به بازار ورود کرد و بعد از مدتی با پیگیری‌های این دو، قراردادی با رمینگتون (که در آن دوره چرخ خیاطی می‌ساخت) امضاء شد و فضای رقابتی با ورود چنین شرکتی داغ و داغ‌تر شد!


خیلی دوست داشتم بیشتر و البته بهتر بنویسم ولی اضافه‌ کردن زیرنویس به عکس‌ها خیلی زمان برد و اذیت کرد و طبیعتا شور نوشتن رو از من گرفت :'(

به هر حال امیدورام بتونم در مطالب بعدی به جاهای جذاب‌تر (ورود ماشین تایپ به ایران) اشاره‌ای داشته باشم و ویرگول هم اذیت نکنه ...


در برابر حق فروتن باشید؛ خدا یار و نگهدارتون.

شولزdensmoreyotماشین تایپرمینگتون
داد نزن؛ همه خوابن!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید