سال 99 سالی پر از چالش و هیجان بود برام، سالی که توش سه تا شرکت عوض کردم! سربازی رفتم (آموزشی منظورمه) و مادر بزرگ عزیزم رو از دست دادم...
ولی با کلی امید و انرژی می خوایم تو سال جدید بترکونیم! چطوری؟
راستش رو بخواید من کلی دوره آموزشی تو هاردم دارم که خیلی هاشو آخرین بار همون لحظه ای که دانلودش تموم شده دیده م!! و خیلی هاشم حتی ادامه ندادم. و به نظرم تا اینجا مشکل خاصی نیست! مشکل از جایی شرو میشه که ما فک میکنیم بازم باید دوره بگذرونیم و هی اطلاعات رو تو ذهن خودمون انباشت کنیم! در حالی که به نظرم واقعا به این حجم از اطلاعات نیازی نیست، چرا که بیشتر از اون چیزی که لازمه بلدیم گاها ولی چیزهایی رو که بلدیم بکار نمی گیریم!
ما بیشتر از اون چیزی که لازمه بلدیم، کافیه چیزهای کمی رو که بلدیم در عمل بکار ببندیم!
وقتی در حین انجام یه پروژه (در عمل) یه مفهوم رو باهاش درگیر میشیم به درک عمیق تر و بهتر ازش می رسیم.
این جمله نیازی به اثبات نداره و اونقدی برام اتفاق افتاده که بهش ایمان دارم! برای مثال وقتی که از یکی از دوستان برای یادگیری تجربه کاربری و عمیق شدن تو بحث بهینه سازی نرخ تبدیل کمک گرفتم، کلی دوره خوب بهم پیشنهاد داد ولی من گفتم در حال حاضر من کلی دوره از جمله IDF، دوره های یودمی و... دارم و بعضی هاشم تموم کردم! ولی در عمل انگار چیزی بلد نیستم! چاره چیه پس؟!
سرمونو بندازیم پایین، عین چی کار کنیم؟! خب نه...
درس جذابی که استارتاپ ناب (lean startup) یادگرفتم این بودش که مدام در یک چرخه یادگیری خودم رو قرار بدم و عملکرد خودم رو بهبود بدم. شاید فقط کافی باشه قبل از شروع هر کاری انتظارات خودتونو یادداشت کنید و بعد تو بازه های منظم با گرفتم بازخورد ببینید چقدر با چیزی که انتظار داشتید تفاوت دارید در عمل، بعد بیاید برنامه تونو تغییر بدید و بهترش کنید. (همین ایده هم شاید نیاز به بهتر شدن داره، مگ نه؟)
برای مثال برای یادگیری انگلیسی، بیاید بگید که من میخوام با داستان کوتاه انگلیسی، زبانم رو تقویت کنم. انتظار میره که من با
من بتونم بتونم با اعتماد به نفس خوبی در شش ماه آینده حرف بزنم! (البته نیاز به برنامه بلند مدت و مدوام داره یادگیری زبان)
حالا باید تو بازه های 1 ماه از خودتون فیدبک بگیرید و ببینید که:
پس باید با فیدبک مدوام روند یادگیری و عمل گرایی رو بهبود بدیم!
اقدام و عمل کردن خودش انگیزه تو درون ما به وجود میاره، پس برنامه بریزید کنید، عمل کنید و فیدبک بگیرید.
مث این مونه شما با ماشین تو شب به سمت مقصد مشخصی که در حال حرکت هستید، نور چراغ ماشین فقط به اندازه که بتونید چن متر جلوتر رو ببنید جاده رو روشن میکنه، همین کافیه برای اینکه چک کنید تو مسیر درستی هستید!
کافیه به نظرم، بریم دست بکار بشیم؟ نظر شما چیه؟