این مطلب را بعد از ثبت شهر تاریخی یزد در فهرست میراث جهانی یونسکو برای رسانه چارسوق نوشتم و اکنون در چهارمین سالگرد آن را در اینجا بازنشر میکنم. با توجه به تحولات چهارسال گذشته، بازنویسی متن بسیار مفصل خواهد شد. بنابراین صرفاً از بابت ثبت، با تغییرات جزئی بازنشر میکنم.
بعد از کش و قوسهای چند ساله، در نهایت بافت تاریخی یزد در ۱۸ تیر ۱۳۹۶، با لطایفالحیلی به عنوان میراثی جهانی به ثبت رسید. پرونده تهیهشده در ایران به سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد(یونسکو) فرستاده شد و نمایندگان کشورهای عضو، بخشی از بافت تاریخی یزد را با عنوان «شهر تاریخی یزد» دارای ارزشهای برجسته جهانی دانستند و به عنوان میراث ملموس جهانی ثبت کردند. دیگر بافت تاریخی یزد نه تنها دارایی یزد و ایران است، بلکه به اثری تبدیل شد که مردم دنیا هم آن را میراثی از گذشتگان خود دانسته، نسبت به آن احساس وظیفه کرده و برای حفظ و بهبود آن تلاش میکنند. این موضوع در شهر یزد و حتی در سطح کشور، موج شادباشها و سخنرانیها را به همراه داشت.
اکنون 195.67 هکتار از 700 هکتار بافت تاریخی یزد دارای سنت و تمدنی زنده ارزیابی شده که در آن چند فرهنگ در تعامل با هم و با طبیعت در حال زندگیاند و همچنان اصالت و یکپارچگی بافت خود را نیز حفظ کرده است. قرارگیری نام بافت تاریخی یزد در کنار سایر میراثهای جهانی، اصلیترین دستاورد ثبت این اثر در سازمانهای جهانی است که فرصتهای ملی و بینالمللی بسیاری را به ارمغان میآورد. کمااینکه نگاهها در سطح کشور نیز نسبت به یزد متفاوت شده است و یزد میتواند به عنوان اولین شهر ایرانی ثبتشده در نمایه میراث جهانی، نقش پررنگتری در نظام شهری کشور ایفا کند. در مقیاس جهانی نیز جذب گردشگران، اصلیترین دستاورد این برند محسوب میشود. کمااینکه مطابق آمار اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد، در سال ۱۳۹۵، ۱۱۳۵۰۰ گردشگر خارجی از یزد بازدید کرده بودند و در سال ثبت جهانی یزد، این میزان به ۱۲۶۰۶۶ نفر افزایش یافت که نقش ویژهای در اقتصاد و توسعه شهر داشت (این روند در سالهای بعد هم از نظر گردشگر داخلی و هم گردشگری خارجی روند رو به رشدی داشت تا اینکه پاندمی کرونا آن را متوقف کرد).
به غیر از بعد گردشگری، منافع دیگری نیز میتواند در مقیاس جهانی تعریف شود. به طور کلی ثبت بیشتر آثار گرانبهای موجود در ایران، نگرش جهانیان را نسبت به کشور تغییر داده و تمدن و فرهنگ آن را در سطح جهان مطرح میکند؛ این موضوع در تعاملات سیاسی نیز میتواند به عنوان پشتوانه فرهنگی برای کشور قلمداد شود. همچنین سازمانهای جهانی نسبت به ارائه کمکهای علمی، فنی و گاهاً مالی در قبال این میراث جهانی متعهد شدهاند؛ به خصوص زمانی که اثر در معرض بحرانهای طبیعی قرار گیرد.
اما تمام این موارد تا زمانی فرصت محسوب میشوند که از مدیریت صحیح منابع برخوردار باشند. تهدیدی که متوجه بافت تاریخی یزد است، هجوم توسعهگران با نگاه صرف اقتصادی بدون در نظر گرفتن ویژگیهای زمینهای به بافت است. این موضوع باعث تغییر کاربریهای بدون اصول و مرمتهای بیقاعده در کالبد است که بهجای بازگرداندن زندگی به بافت تاریخی، زندگیزدایی میکنند. تصور کنید تمام خانههای بافت تاریخی به هتل و رستوران تبدیل شده؛ دیگر دورهمیهای زنهای محله را نبینیم؛ صدای خنده و بازی کودکان بافت را نشنویم و در عوض بافت تاریخی پر شود از ترمهفروشی و چند گردشگر بور و چشم آبی در حال عکسگرفتن از دیوارهای کاهگلی و کوچههای آشتیکنان. این تصویری از مرگ یک میراث است که در صورت عدم مدیریت صحیح و جهتدهی به فرصتهای ناشی از آن، به تهدید تبدیل خواهد شد. وجه ارزشی بافت تاریخی یزد، جریان زندگی در آن است؛ اگر هجوم گردشگرها و به تبع آن سرمایهگذاری بیقاعده در حوزه گردشگری مدیریت نشود، زندگی در بافت تاریخی میمیرد و به موزهای بیجان تبدیل میشود که ارزشهای خود را از دست داده و اقتصاد محلی را نابود میکند. فرهنگی که به واسطهی آن شناخته شدهایم، در فرهنگ هزار رنگ جهانی، بیرنگ میشود و دیگر چیزی از یک میراث دیرینه باقی نمیماند.
بی شک آنچه که برای بخشی از شهر یزد رقم خورده است، تأثیرات بسیاری در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر کلیت شهر دارد. در صورتی که شهروندان نسبت به آنچه که اتفاق افتاده است آگاهی داشته باشند، میتوانند زندگی بهتری برای خود مهیا کنند و در صورت عدم آگاهی شهروندان و مسئولین نسبت به وظایف خود، میراثی برای آیندگان خود باقی نخواهیم گذاشت. البته ظرفیتهای بسیاری که در حرفهها و علوم گوناگون در بین مردمان این شهر وجود دارد، امید به آینده را سبز نگه داشته است. در صورت آگاهی از مسئولیتهایمان، نه تنها میتوان از امانت گذشتگان حفاظت کرد، بلکه توانایی به ارثگذاشتن تازههایی نیز برای نسل آینده وجود دارد.