در گفتگوهای روزمره با آدمهای اطرافمون، دائما در حال انتقال اطلاعات و بیانِ وقایعی هستیم که اکثرا برامون رخ داده یا با واسطه از بقیه شنیدیم. هرکس بر اساس نوع، سبک و پیچوخمهای زندگی، یه عالمه تجربه داره که بیشترِ اونها رو در طول شبانهروز برای افراد مختلف نقل میکنه. اگه خیلی سریع به همین چند روزِ گذشته فکر کنید، میبینید که دائما داشتید تجربههاتون رو در مورد صدها موضوعِ مختلف به اطرافیانتون میگفتید! این تجربهها، باعث میشه آدمها در تصمیماتِ زندگی، گاهی بیشتر تأمل کنن، گاهی پختهتر عمل کنن و گاهی هم با سرعت بیشتر به نتیجه برسن. از کوچیکترین و سادهترین تجربهها تا بزرگترین و مهمترین.
حالا چی میشه که همین فرآیند رو در حوزههای تخصصیمون هم انجام بدیم؟ همه گیر بشه و آدمها از تجربههای تخصصی و کاریشون بیشتر بگن. به تازهکارها بیشتر کمک کنن و کسایی که در میونهی راه هستن رو هُل بدن. با متخصصهای دیگه حلقه تشکیل بدن و با اشتراکگذاری تجربههای قبلی، تجربههای جدید بسازن!
در ادامه میخوام به این موضوع در زندگیِ کاری و تخصصیِ خودم بپردازم و تجربههایی که داشتم رو بنویسم.
تقریبا از وقتی که به طور رسمی فعالیت تخصصیم رو شروع کردم، با توجه به فضا و اتمسفری که در اونجا فعالیت میکردم، انتقالِ تجربه و دانش، برای من عادت و فعلی ذاتی شده بود؛ که دو تا فایدهی اساسی داشت و به شدت ملموس بود:
۱. همیشه مجبور بودم بیشتر تلاش کنم که برای همراهیِ بقیه، بیشتر بلد باشم. پس خودم همیشه در حال رشد بودم.
۲. یاد دادن، انتقال تجربه و همراهی در مسیر پیشرفت، به خودم حسِ خیلی خوبی میداد؛ انرژی میگرفتم و حالم خوب بود.
در محیطی که بودم، دورههای کارآموزیِ فرانت (رایگان) برگزار میکردیم. کسایی که مستعد بودن رو وارد فضای واقعی کار در شرکت میکردیم و چرخهی آموزش و تربیت رو همیشه فعال نگه داشتیم. خودم هم خروجیِ همین چرخهی آموزش بودم و در نهایت در همین محیط شروع به انجام فعالیتهای تخصصی و آموزشی کردم.
بعدها بصورت جداگانه هم این فرآیند آموزش رو پیش بردم و به مباحث تخصصیِ دیگه مثل دیزاین و ... گسترشش دادم.
در یکی دو سال اخیر با توجه به گسترش ارتباطاتم، فعالیتم در شبکههای اجتماعی و تجربهنویسیهام، مراجعات زیادی داشتم؛ در مورد مسیر شغلی، مسیر یادگیریِ تخصصِ جدید، همراهی در مسیرهای تخصصی مثل دیزاین و ... .
گاهی این ارتباطات و همراهیها به قدری زیاد بود که برنامهریزی زندگی رو تقریبا از دست داده بودم. لذا تصمیم گرفتم که این همراهیها رو تبدیل به یک فرآیند منظم کنم.
چند ماه پیش از zeeg.me استفاده کردم. برنامهریزی جلسات رو اونجا انجام دادم و هرکسی که نیاز به همراهی داشت رو به این سمت سوق میدادم. دو ماه به صورت تستی، حدود ۷۰ جلسه رایگان رو با این فرآیند طی کردم. مدیریت زمان و برنامهی خوبی داشتم و به اموراتم به راحتی میپرداختم. از کسایی که باهام جلسه داشتن نظرسنجی کردم و در مورد کیفیت و خروجیِ جلسات پرسیدم و اینطور که گفتن، راضی بودن. [و جالبترین نکته برای من این بود که همه در انتهای جلسه، یک جملهی مشابه رو میگفتن: "گرههای ذهنیمون تا حد خیلی خوبی باز شد"]
خلاصه که بعد از کسب تجربه از اون پلتفرم، تصمیم گرفتم که در adplist.org این فرآیند رو تا جایی که در توان دارم، بدون داشتنِ تاریخِ پایان، ادامه بدم. تا هم بتونم اون حس و حال خوب رو در وجودم همیشه زنده نگه دارم؛ هم اینکه تاریخچهای از تمام جلسات در یک پلتفرم ثبت داشته باشم.
این همراهی، شغل من نیست. دلایل انجامش رو هم بالاتر نوشتم. پس اینکه همیشه بخوام بقیه رو همراهی کنم تا جایی که توان دارم، خواستِ قلبیِ منه. لذا بابتش هزینهای دریافت نمیکنم و رایگان هست.
برای اینکه با هم جلسه داشته باشیم، از طریق این صفحه در ADPList میتونید رایگان یک جلسه رو ثبت کنید.
از اونجایی که درخواست یه سری جلسات زیاد بوده و همینطور اطرافیان توصیه به یکسری جلساتِ غیر رایگان کرده بودند، تصمیم گرفتم برنامهای هم برای اینها در نظر بگیرم. موضوعاتی مثل:
روند جلسات غیر رایگان هم به این صورت هست:
برای ارتباط با من، تمام راههای ارتباطی رو در وبسایتم قرار دادم. البته که اگر تلگرام پیام بدید، راحتترم :)