مرتضی ناصرخیل
مرتضی ناصرخیل
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

فقط آدم باش همین کافیست

تا حالا شده بشینید با خودتون خلوت کنید و از خودتون سوالای سخت سخت بپرسین؟؟؟؟

سوالایی که اگه یکی دیگه ازتون بپرسه سرخ و سفید میشد و خجالت می‌کشید؟

تا حالا شده از خودتون بپرسین من آدم خوبیم یا آدم بدییم؟

تا حالا شده برید جلو آیینه خودتونو خوب ببینید و بگید اگه یکی عینه خودم کنارم باشه یه صبح تا شب میتونم یه روز تحملش کنم؟

تا حالا شده خودتونو بو کنید ببنید چه بویی میدید مثلاً بوی مهربونی میدین یا بوی عرق؟

تا حالا شده دست از اعتیادتون بکشید مثلاً دیگه پشت دیگران حرف نزنید و غیبت نکنید؟

تا حالا شده یکبار خودتونو بشکنید و همونجور که شخصیت دیگران رو خرد میکنید یکبار هم با خودتون این کارو بکنید؟

تا حالا شده تو صف هر چی یکبار نوبتتون رو با تمام وجود به کسی دیگه بدید؟

تا حالا شده یکبار کلمات قشنگ رو روی کاغذ بنویسید و از روشون بخونید و تمرین کنید که این کلمات رو تکرار کنید ...

موقع گرفتاری دیگران کنارشون بودین یا ولشون کردین؟

به کسی پول قرض دادین اصلأ تا حالا؟؟

غیره مستقیم به کسی کمک کردین یا فقط خواستین خودی نشون بدین اگه کاریم کردین؟

یا دل شکستین فقط و تا زوندین و سوزوندین و غرورتون از همه چی مهم تر بوده واستون؟

همیشه تو عصبانیت تصمیم گرفتین یا گزاشتین وقته آرامش؟

بزرگی کردین تا حالا ببینین چقدر حاله خوبی داره حتی با سن کم؟

سفره دار بودین یا همش چتر؟

خیلی جاها خیلی ها میتونستن جوابتونو بدن خرابتون کنن اما مصلحت رو در گذشت دیدن شما چی تا حالا گذشت کردین یا فقط گفتین حق با منه؟؟؟

تا حالا کسی رو با کسی آشتی دادین یا از قهر اونها به نفع خودتون استفاده کردین؟؟؟

چشم پاک بودین یا همرو به چشم جنس مصرفی نگاه کردین؟

واژه ناموس رو با صاحب ترکیب کردین یعنی اینکه هر ناموسی یک صاحبی داره یا ترکیبی زدین؟

منت گزاشتین یا کمک کردین؟

جرأت داشتین یا ترسو بودین؟

حقیقت رو گفتین یا فراره رو به جلو کردین؟

نون و نمک خوردین و نمکدون شکستین یا معنی نون نمک رو یاد گرفته بودین؟چند روز خونه یکی رفتین پذیرایی شدین گفتین خندیدین یه محض اینکه اومدین بیرون حرف درست کردین براشون؟

اصلأ وجدان داشتین میدونین چیه؟

آدم بودن و انسان بودن تعریف خیلی ساده ای داره،

از نظر من کالبد و نماد هر کسی وجدان اون شخصه،

کسی که وجدان داشته باشه یک انسان همه چی تمومه تا حدی که حتی نیازی به دین هم نداره،

کسی که وجدان داشته باشه ظلم نمیکنه این و اونو به جون هم نمیندازه،غیبت نمیکنه از این به اون از اون به این حرف نمیزنه ،حرف نمیبره نمیاره،اگه یه جا داستانی هم شد بنزین بیار معرکه نمیشه ،صلح و صفا میده،

بزرگی میکنه و بزرگی کردن رو به کوچکترها آموزش میده،

بزرگ بودن به سن و سال و نماز خوندن و تند تند قرآن خوندن نیست،بزرگ بودن به نذری دادن و مانور دادن نیست برای بزرگ بودن باید آروم باشی باید با گذشت باشی، و باید با اصالت باشی،

اصالت رو میشه از طرز صحبت کردن

از انرژی مثبت داشتن از راضی بودنه از زندگی

از مدیریت درست در شرایط بهرانی فهمید..

کاش ما آدمها یاد بگیریم تا وقتی کسی رو دوست داشته باشیم که مارو دوست داره،

تا وقتی به کسی احترام بگزاریم که به ما احترام میزاره

که قبل از تمام اینها باید خودمون رو دوست داشته باشیم تا دیگران هم ارزش برای ما قایل بشن...

به نظر من بهترین راه برای انسان بودن و زندگی مملو با آرامش داشتن، داشتن وجدان است...

انسانم آرزوست






انرژی مثبت
دیری است که عشاق گنه کار و خموشند...از باده و می غیره رخ یار ننوشند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید