در یک آزمایش روانشناسی، چند کودک را در جایی قرار میدهند و چند شیرینی هم روی میز میگذارند. به بچهها میگویند اگر تا نیمساعت دیگر این شیرینیها را نخورید به شما جایزه میدهیم. شخص آزمایشگیرنده از اتاق بیرون میرود و رفتار بچهها را با دوربین کنترل میکند. بعضی از بچهها خیلی به شیرینی نگاه و فکر میکنند که شیرینی بخورند یا نه؟ بعضی از بچهها گاهی به شیرینی نگاه میکنند و برخی هم خیلی کمتر نگاه میکنند یا اصلا نگاه نمیکنند.
نتیجه آزمایش این بود: اکثرا بچههایی که به شیرینی نگاه میکردند، بالاخره شیرینی را خوردند و کسانی که نگاه نمیکردند، نخوردند. پس نگاهکردن انسان در اراده او تاثیر دارد. آن روانشناس بعد از ۱۵سال وضعیت کار، زندگی و رشد علمی بچهها را بررسی میکند و به نتیجه جالبی میرسد: هرکدام از بچهها که شیرینی را نخورده بودند، آدم موفقی شده بودند و هر بچهای که شیرینی را خورده بود -حتی اگر هوش شناختی بالایی داشته- آدم موفقی نشده است.
براساس همین روش، مدرسهای در غرب درست کردهاند و روی پیراهنش نوشتهاند: «شیرینی را دیرتر بخور!»
اگر میخواهید دانشمند تربیت کنید، در دوران دبستان «مبارزه با هوای نفس» به بچهها یاد دهید. شما قلب بچه را سالم کن، خودش دنبال فهمیدن میرود!
یعنی سبک زندگی را با ادب فراوان به بچهها آموزش بدهیم، آنوقت ضمن گفتوگو و حتی بازی و تفریح بین معلم و دانشآموز، علم و دانش هم منتقل خواهد شد.
برگرفته از سخنرانی استاد پناهیان