یادمه زمانی که بچه بودم تا 7 سالگی خیلی خجالتی بودم، حتی مهمون که میومد پشت بابا و مامانم قایم میشدم، حتی تو دوران راهنمایی آدم اجتماعی ای نبودم و البته خودم رو هنوز نشناخته بودم و دنیای بیرونه خونه رو هم ندیده بودم میشه گفت بچه خونگی بودم، کم کم رفتم دبیرستان با دوستام بیشتر بیرون میرفتیم خیلی هیجان داشتم وقتی از ناحیه امن ام خارج میشدم اما وقتی که وارد دانشگاه شدم من به سرعت آدم اجتماعی ای شدم و شروع کردم به شرکت تو رویداد ها و شبکه سازی با افراد مختلف حتی به عنوان داوطلب هم تو چند تا رویداد همکاری کردم، اما وقتی تو جمع صحبت میکردم ته صدام میلرزید. کم کم ترس ام ریخت و سعی کردم کامیونیتی تشکیل بدم، خودمون چند بار کارگاه برگزار کردیم، حتی دورهمی های دات نت تاک هم من جزو برگزار کننده هاش بودم و بالای 260 تا برنامه نویس دات نت رو دور هم جمع کردیم. اینجا بود که من تبدیل به آدم اجتماعی و کامیونیتی محور شدم. اما یه ترس خیلی بزرگ تو وجودم بود رفتن روی استیج!!!
هیچ وقت نشده بود که من به استیج برم اما وقتی استارتاپ داشته باشی مجبور میشی بری رو استیج و صحبت کنی، با سایر رسانه ها مصاحبه بکنی و نشون بدی که به محصول ات باور داری!!!
تا قبل از این که برم رو استیج من چندین بار مصاحبه کرده بودم کم کم عادت کرده بودم اما استیج یه چیز متفاوت و ترسناکی برام بود بالاخره روز دمو دی رسید و من باید میفرستم رو استیج تا محصول مون رو جلو 150 نفر ارائه بدم، قبلش حسابی تمرین کرده بودم، حتی چند باری هم قبل از این که برم بالا جلو بچه ها پرزنت کردم اما وقتی بالا رفتم همه چیز متفاوت بود هیچی یادم نمیومد!! انگار مغزم قفل شده بود، صدام هم بالا نمیومد تا چند دقیقه اول سخت بود برام با صدای لرزون صحبت میکردم اما کم کم موتور ام گرم شد و آخراش خیلی بهتر توضیح دادم، درسته نسبت به سایر بچه ها ارائه ما ضعیف ترین بود و من هم خوب ارائه ندادم اما یه پله از بقیه جلوترم این که حداقل یه بار رفتم رو استیج، دیدم انقدر هم ترسناک نیست تا زمانی که عادت نکرده باشی و قطعا اون ترسی که اون روز داشتم و سری بعدی ندارم و تمرکز ام رو توجه مخاطب هاست تا ترس از استیج!!
درسته که استیج رفتن ترسناکه، اما اگه از جمع های کوچیک تر شروع کنیم و سعی کنیم با ترسمون مقابله کنیم و کلاس های فن بیان رو هم بریم میشه تبدیل بشیم به سخنران های خوب دیر یا زود یه روزی باید بریم روی استیج برای گفتن حتی یک کلمه!! چه خوبه که جوری صحبت کنیم که تاثیرگذار باشیم و همه به خاطر باورمون برامون کف بزنند.