محمود
محمود
خواندن ۳ دقیقه·۹ ماه پیش

برگی نو روی برگهای باطله

سالهای نو ازکجا میان ؟،با چی و چجوری میان ؟ اطمینان ندارم و فلسفه ی آن را خیلی مطالعه نکرده ام اما از دریچه درک شهودی خودم میگویم. برای من سال نو از دو سوراخ دماغم وارد می شه ، الزاما هم این طور نیست که چهارشنبه صبح راس ساعت ۶ و خورده ای مطابق با محاسبات خیامی بیاید ، گاهی زیر دوش ، گاهی لب پنجره و گاهی مثل امسال وسط ساعت كاری از راه می رسد . یك هفته پیش بود كه در ماموریت کاری ، یکهو آمد ، به متقاضی گفتم: اِه بوی بهار میاد و بعد کمی هم صحبت کردیم که اگر کسی بگوید بوی بهار ،پاییز ،و... چه بویی است نمی توان توصیفش کرد، اما وقتی بویشان می آید ، انگار واضح تر از خودشان بویی نیست .


عید یک مسافر بی سر و صدا نیست ، کاروانی طولانی دارد ،طبل و ناقاره دارد ، پیش قراول ،سواره ، پیاده و حتی سیاهی لشکر ،تغییرات دمایی ، و جون گرفتن خورشید ، درازشدن روز و آبرفتن شب با مردمی که انگار یکهو روده هایشان انگل گرفته و یکجا بند نمیشوند . باز برای من مورد خاص دیگری هم هست ، قرابتی بین عید و دندانهایم ،شاید از همان نزدیکی دندان و دماغ بیاید ، خاطره خوشی ندارم بسکه اغلب سالها نزدیک عید دندانهایم بازی در می آوردند ، یکی دو هفته مانده به عید وقت خواب ،درد مبهمی در دندانهایم لول می خورد ،زمان بیدار شدن کرم دندانها از خواب زمستانی است ، دیگر نه دکتر ها وقت می دهند نه خودم وقت آزاد برای دندان پزشکی رفتن دارم ، و یك فاجعه خارج از تصور .یكی دو سال این قدر عذاب کشیدم که در این سالهای اخیر ، پیشاپیش دندانهایم را چکاپ می کنم هر چند زیاد هم مثمر ثمر نبوده.


اهل مسافرت در عید نیستم ،شاید یکی دو روز در طبیعت، مثلا شمال خوزستان که در این ایام علی الحده قشنگ است ، و برای ما که فرزند سردسیر هستیم حکم سفر در زمان دارد ، سه ماه به جلو می رویم .

از دیگر خصوصیات عید برای ما تقویم شلوغ مراسم هاست ، تولد خودم ، خانمم و سالگرد عقد و ... همه در همین ۱۳ روز است که از قضا هر از گاهی مایه دلخوری می شود ، از بسکه این چگالی مراسم و دید بازدید های شبانه و مهمانیها باعث میشود یک تبریک ساده فراموش شود و متاهلها می دانند که آتش چه جنگی زیر این خاکسترها خفته .

چند وقت پیش متوجه شدم خارجیها یک جشن "نیم تولد"می گیرند برای کسانی که جشن تولدشان با مراسمات دیگر تداخل پیدا می کند و به قولی "خرتوخر" می شود این جشن شش ماه زودتر برگزار می گردد .

خود بهار هر چه زیبا باشد ، در دلش پیر شدن را یاد آدمها می اندازد ، برای ماهایی که با جشن تولدمان تداخل دارد این نکته دوچندان می شود .

امسال خیلی دید بازدید های ما خلاصه شده ، به چند دلیل ، یکی اینکه کروناهر چند رفت ولی آثارش رابه جا گذاشت ، دو اینکه تعدادی از فامیل بااینکه در رفتن به خانه ی آنها سماجت کردیم آنقدر نیامدند که از رو رفتیم . سوم فوت برخی از بزرگان فامیل که خود، صورت مساله را پاک کرد ، و چهارم تنبلی خودمان هم هست انگار دوست داشتیم یک سری جاها نرویم و عید را بیشتر استراحت کنیم.

دست آخر برای شما خواننده ی این پست آرزوی سالی خوب و خوش دارم ،

امیدوارم امسال سال سربلندی ،شادی ،پول و سال برآورده شدن آرزوی مردم ایران باشد . هرچند آقای "سپهر سمیعی" بگوید مفهوم" مردم "در ایران گنگ است و هر کسی از آن سو استفاده کنند لاجرم ما هم سو استفاده ی خودمان را میکنیم

۱۴۰۳/۰۱/۰۸

آخرین روز چهل و سه سالگی


عیدتولدسال نوسال
از نوشتن ، یک ویرگول سهم ما شد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید