در سال ۲۰۰۷ شرکت کرهای ال-جی دست به طراحی و ساخت گوشی هوشمندی کرد که اولین گوشی با صفحه خازنی در تولید انبوه و زیبا در نوع خودش بود.
یک کار تیمی از طراحان کره جنوبی الجی و استودیوی ایتالیایی مد پرادا . البته طراحی الجی پرادا را به سه قسمت تقسیم میکنم: سختافزار، نرم افزار و بسته بندی (شخصیت محصول)
سخت افزار الجی پرادا در این مقاله مد نظرمان نیست، همان بس که بدانیم اولین گوشی با صفحه لمسی خازنی، آیفون اپل نبوده! و احتمالا شرکتهای تولید گوشی بعلت گرانی فنآوری به سمت اینگونه نوآوریها نمیرفتند. این توافق میان طراحان الجی و پرادا بود که گوشیهمراه پرادا یک، با قیمت ۷۷۷ دلار بتواند هزینه این حرکت را جبران کند.
تا قبل از الجیپرادا ، صفحههای لمسی گوشی موبایل با لمس فشار کار میکرد، اما این سری صفحههایی را رونمایی کرد که مانند گوشیهای امروزه با الکتریسیته ساکن بدن کار میکند (خازنی)
کد KE850 کمی قبل از اولین آیفون در سال ۲۰۰۶ رونمایی و در ۲۰۰۷ برای فروش به بازار آمد. اما خوب کیفیت و قیمت آیفون آنرا تحت تاثیر قرارداد. با اینهمه یک میلیون دستگاه از آن فروش رفت و سال بعد نیزLG KF900 با نام پرادای ۲ به بازار آمد ، سال بعد هم پرادای۳ یا P940 و در نهایت پروژه گوشیهای لوکس که با برند Vertu توسط نوکیا بال و پر داده شده بود و از میان جورجیو آرمانی سامسونگ گذر کرده با بدنه تیتانیوم موتورلا آئورا و صفحه رویایی دایره اش به اوج رسید و در پرادای ۳ الجی تمام شد. امروزه گوشیهای لوکس به قاب و لوازم جانبی گوشیها مهاجرت کردهاند.
در همینجا ذکر نکتهی مهمی واجب است که گوشیهای ورتو از قسمتی بعلت امضای استادکاران و از بخش مهمتری بعلت خدماتی که به دارنده گوشی داده میشد از سرآمدان طراحی محصول و طراحی خدمات بصورت همزمان سود میبرد.
البته عدد مشخصی اپلیکیشن برای گوشیهای هوشمند طراحی شده که با توجه به عدد زیاد اشتراک خدمات آنها، میتوان آنها را در حیطه اپلیکیشنهای لوکس برشمرد که تعداد مشخص از افراد را به نسبت افراد زیاد استفاده کننده از تلفن همراه پوشش میدهند.
به بحث گوشی الجیپرادا باز میگردیم. الجی در زمانهای که دیگران دست به ابتکارهای جالبی زد وقسمت مهمه از طراحی گوشیخود را برون سپاری کرد : طراحی شخصیت و رابط کاربری آنهم توسط یک برند فشن
طراحان پرادا ابتدا به یک پالت پرادایی برای محصول انتخاب کردند: سیاه و سفید!
ایدههای طراحی و نوآوری در پرادا قابل توجه است. اینکه یک برندتکنولوژی برای دیزاین دست به دامن استودیو طراحی مد میشود نشان میدهد که چقدر مفهوم پوشیدن و از آنِ تن بودن گجتی مانند گوشی همراه وجود داشته و عملا ایده از تکنولوژی روز جلوتر بود.
برای مثال الـجی پرادا نسل ۲ همراه با ساعت بلوتوثی به بازار آمد که البته کار زیادی به نسبت ساعتهای کارآمد امروزی انجام نمیداد، اما همان هم با دیزاین و خاص بودن جلوهگر بود.
رفیق طراحی الجی در این زمان پترن Saffiano بود. شاید هم هنوز باشد! یک پترن که از روی چرمهای خطخطی الهام گرفته شده. غیر از سری اول و دوم الجی که پترن روی لوازم جانبی کار شده بوده، سری آخر پشت گوشی را گرفت.
نکتههای طراحی زیادی هست که میتوان از جهت بازاریابی، طراحی و یا نوآوری در نظر گرفتشان. اما هدفم بیشتر قسمت مهمی از طراحی بود و آن طراحی رابط کاربری گوشی است. البته که در مجموع این سری جوایز طراحی صنعتی برای الجی و پرادا بهمراه داشتند. قبل از پرداختن به هرآنچه در ال سی دی میگذرد چند نکته طراحی محصول اضافه میکنم.
نکته مهم در طراحی سری الجی پرادا شخصیتی است که برای دارنده این دستگاه تعریف شده. لباس فاخر میپوشد، همیشه در ارتباط است. نباید ارتباطات مخل جلسات وی شود.میخواهد روی گوشی چیزی نمایش دهد یا چیزی ببیند.
جزئیات زیاد و جالبی در این گوشی طراحی شده، که خیلی میتوان به طراحی اخیر رابط کاربر نسبتش داد مثال زیر یک نمونه خوب از این موارد است:
سه گانه پرادای الجی هرکدام در بخش قوی بودند. هر سه دوربین عقبی قابل قبولی داشتند و صفحه تصویر شفاف (پولدار پسند!) در پرادای دو، ضعف کوچکی صفحه نمایش با قرار دادن صفحه کلیدی هماهنگ با پرادا بصورت اسلاید زیر گوشی مقدار زیادی پوشانده شد و در پرادای سوم، از ضخامت گوشی کاسته شده و صفحه نمایش بزرگتر طراحی شد.
صفحه نمایش با وضوح رترینا نبود وگرنه طراحان پرادا با ایدههای پیکسلی خود در آسمانها بودند یا آیپیاس نبودن نمایش، نتوانست حس پسزمینه لوکس آنگونه که پرادا مد نظر داشت را نشان دهد. البته در سری سوم چند کاغذدیواری توسط پرادا طراحی شد که کمی طعم رنگ به گوشی داد.
از اینجا وارد طراحی رابط کاربر میشویم، با ذکر اینکه تقریبا قسمتهای مشترک بین سه نسل بهم شباهت دارند. اما متاسفانه بعلت یکدست نبودن اپلیکیشن های شرکتهای دیگر وسط این بهشت سیاه و سفید مار رنگی را وارد میکند که در باغ خودش خیلی هم عروس است و اینجا وصله ناجور.
البته لازم به ذکر است که برای کسانی که علاقهای به این یوآی لوکس ندارند هم امکان تغییر فراهم هست البته طراحی خاصی برای آن صورت نگرفته صرفا طراحی رابط کاربری اصل الجی هستند.
نادیده پیداست که انیمیشنها با فریم ریت پایین اتفاق میافتد. زمان بالا آمدن اپلیکیشنها بالاست، بعلت بالا نبودن قدرت سخت افزار، خیلی از ایدهها انجام نشده.
میتوانم حس کنم که اگر امروز این گوشیها را به من میدادند همزمان هم ذوق میکردم هم حرص میخوردم. حرص از اینکه چرا نمیتوان موشنها با فریم ریت بالا یا رنگهای شفافتر یا صفحه نمایش رترینا داشت که بتوان این گرادینت ها رو با وضوح بالا دید یا کره زمینی که میتوان ناراحتی طراح موشناش زمانی که بایست فریم کم کند را حس کرد. (شاید هم خوشحال بود که با چند فریم ناقابل انیمیشن میسازد!)
همیشه سری دوم دیزاین بهتر از سری اول آن بوده است. اما اینبار پیشرفت صفحهنمایش هم مزید بر علت شده و سری سوم الجیپرادا از طراحی جذابتری نسبت به سریهای گذشته برخوردار گشته.
نگاه کردن به سیر تکامل طراحی و روندی که در پیش گرفتهایم که لوازم اطرافمان کاملتر و سهلالستفاده تر شوند باعث خواهد شد که بار زیادی از پردازش مغزمان را در جای دیگر خرج کنیم. آسودهتر زندگی کنیم. و این یکی از چیزهاییست که زندگی لوکس با خود دارد. شاید دلیل اصلی همکاری الجی و پرادا یک گوشی لوکس نبوده، زندگی لوکس هدف اصلی بوده و منظور از زندگی لوکس، آرامشی است که از داشتن وسیلهای کسب میکنید که میتوانید بخشی از کارها را به آن محول گردانید.
به همت شبکههای اجتماعی افراد زیادی زندگی لوکس را به یک بیخیالی بزرگ که در کنار دریا لمیده و درحال خوردن بستنی بر روی یاک یا ماشین آفرود و پرواز اختصاصی همراه با خدمه پلاستیکی میدانند در حالیکه همکاری الجی - پرادا روی درست زندگی لوکس است. خودروی هوشمندی که داخلش آرام است برای آرامش قبل از یک کار بزرگ. قایق یاک که شما را به وسط دریا در آرامش میبرد که فکر کنید و طرح های مهم بزنید و هواپیمای اختصاصی برای آرامش قبل از یک جلسه کاری مهم. اینها چیزهاییست که رسانهها به ما نمیگویند. آنها حس لبخند مصنوعی را نشانمان میدهند و ما نمیدانیم چرا خوشحالند، اما خوشحالیشان آرزوی ماست.
یکی از دلایلی که به طرحها و طرز فکر پشت آنها علاقه دارم، یک روند ابتدایی طراحیست که طراحان نچندان قدیمی رفتهاند. فارق از اینهمه بمباران اطلاعات و ترندهای روز.
در هنگام نوشتن این مقاله، آیکن ضبط صدای آیاواس چند خط صداستwave form که برای پیرترین شخصی که الجیپردا خرید، موج رادیو را به ذهن میآورد. ولی او آیکن میکروفن آنهم نه هر میکروفنی! بلکه میکروفن رومیزی رادیویی را میفهمد، راستی، چند نفر از کسانی که اکنون برای قبولی در رشته طراحی صنعتی در دانشگاه تلاس میکنند، رادیو میشنوند؟