درباره ی جهان شمول بودن، یا ارزش هایی که به هیچ قوم و محدوده جغرافیایی و فرهنگ محدود نمیشود، چه میتوان گفت؟
من فقط میدانم مانند رنگ پوستمان تقریبا همه ارزشها و اعتبارات ما حاصل وقایع پیرامون و جغرافیاست. و باز هم مانند رنگ پوست و ظاهرمان اقبال نسبت به این اعتبارات از نقطه ای به نقطه ی دیگر متغیر است. شکی در آن نیست که بعضی از ارزش ها را عده ی بیشتری و یا حتی غالب جمعیت کره زمین میپذیرند، اما این دلیلی بر اصالت و معتبر بودن ذاتی این ارزش ها نیست!
این که من روزانه چند ساعت کار میکنم، در چه رشته ای تحصیل کرده ام، چقدر هزینه صرف امور خیریه میکنم، چقدر منظم یا شلخته هستم، چقدر محتاط یا بی احتیاط هستم و بسیاری ارزش های از این دست، طبیعتا زندگی اجتماعی ما را متاثر میکنند، اما ارزش بنیادین و اصیل نیستند.
شاید سوال درباره اهمیت اصیل بودن یک ارزش عجیب باشد چرا که معنایش در واژه «اصیل» مستتر است؛ اما آنقدر سره و ناسره در هم آمیخته شده و آنقدر در زندگی امروز که از ما سرعت بیشتر و ذهنی درگیرتر میطلبد گیر کرده ایم که تفکیک چنین ارزش هایی از هم برای ما دشوار شده و گاه آنقدر به غیراصیل ها چسبیده ایم که با فرض پذیرفتن نا اصیل بودنشان میگوییم:«خب که چه!؟ تا الان که همین بوده و اصلا همه همینطور هستند...» اینجاست که باید روی اهمیت اصیل بودن پروژکتور بیاندازیم. اهمیت اصیل بودن اهمیت ریشه هاست. اهمیت چیز هایی که دیگر چیز ها روی آنها بنا شده اند. بسیاری از چیز هایی که الان برای ما ارزش های مهمی هستند ریشه ای در اصل وجود ما ندارند؛ حقیقتا وجودمان به آنها وابسته نیست، هرچند برای بدست آوردن یا از دست دادنشان عذاب بسیار و درد فراوان بکشیم یا اصلا از بین برویم! برای زیستن در جهان کنونی که برای خود ساخته ایم همراهی با دانش روز، کسب رفاه اجتماعی، داشتن درآمد مکفی و چنین چیز هایی لازم است اما اینکه این اسباب های رفاه و رشد به معیارهایی برای ارزشگذاری تبدیل شوند یعنی راه را اشتباه آمده ایم. پس اساسا ارزش اصیل چیست!؟
این سوالی ست که شاید پاسخی قطعی نداشته باشد. اما حتما رشدی که به هیچ امر بیرونی متکی نباشد، تلاشی که برای جلب نظر دیگری نباشد، بخشش و احسانی که بی هرگونه چشم داشت باشد را میتوان نمونه هایی از ارزش های اصیل دانست. شاید اندیشمندان اگزیستانسیال جوابهای دقیقتری برای این سوال داشته باشند. اما فارغ از آن نظرات فکر میکنم ارزشی که متکی به نظر و توجه غیر نباشد حاوی اصالت است و وجودش مانند ریشه درخت، الزامی.