چالش اساسی دیگر مربوط به سوءاستفاده از ساز و کار دموکراسیست و نه عنوان آن. همواره نمایندگانی وجود دارند که تلاش میکنند با تبلیغات عوامفریب (پوپولیسم) رای بیشتری جمع کنند و به قدرت برسند. ترامپ در آمریکا، مارین لوپن در فرانسه، نایجل فراژ در بریتانیا، فراوکه پتری در آلمان و صدها مثال دیگر، همگی نمونههایی از این دستاند.
پوپولیستها اغلب معتقدند مشکلات پیچیدۀ کشور، فقط یک راه حل ساده دارد و اگر نمایندگان فعلی از این راه حل ساده پیروی نمیکنند به این علت است که آنها خائناند. آنها اغلب این مشکلات را به گردن یک گروه خاص (که از قضا مردم هم حس مثبتی نسبت به آنها ندارند) میاندازند و چون تمرکز شعارها و تبلیغات آنها بر چیزی است که مردم نیز دوست ندارند، اغلب میتوانند در فرآیند کاملا دموکراتیک قدرت را به دست بیاورند. پوپولیستها ممکن است مانند مارین لوپن مهاجران را هدف قرار دهند، یا مانند هیتلر یهودیها را عامل اصلی تمامی بدبختیها بدانند. در هر صورت پوپولیسم عمدتا به فاشیسم و دیکتاتوریای جدید ختم میشود. نباید فراموش کنیم هیتلر، موسولینی و استالین هم در فرآیندهایی کاملا دموکراتیک به روی کار آمدند.
اغلب نظامهای دموکراتیک، ساز و کارهای لیبرالیای برای حفاظت از حقوق فردی و جلوگیری از استبداد اکثریت دارند. هنگامی که پوپولیستها به قدرت برسند، به این علت که خود را نمایندۀ اراده مردم میدانند، میل به اقتدارگرایی دارند. آنها برای پیادهسازی برنامههای خود تمام موانع و ساز و کارهای لیبرالی که قرار بود از حقوق فردی محافظت کنند را کنار میگذارند. پوپولیستها حملات خود را از رسانهها آغاز میکنند. ابتدا هر کس که در رسانهها و مطبوعات خلاف آنها حرف بزند یا انتقادی به آنها وارد کند را قلع و قمع میکنند. سپس اندک اندک مخالفین خود را از بدنۀ حکومت کنار گذاشته و کرسیهای پارلمان، دادگستری و ... را با حامیان خود پر میکنند. پس از مدتی مردم به خود میآیند و میبینند نظام دموکراسی دوستداشتنی آنها گر چه هنوز ظواهر خود را رعایت کرده ولی دیگر در خدمت خواست آنها نیست. اکنون نظام دموکراتیکی که قرار بود خواست عمومی را تبدیل به سیاستهای عمومی کند، تبدیل به یک نظام دیکتاتوری در خدمت منافع طبقه حاکم شده است.
به نظر مهمترین اقدامی که میتوان برای پیشگیری از این فاجعه انجام داد، ارتقای سطح آگاهی سیاسی عمومی و مطالعۀ سرگذشت سایر دولتهاست. عمدۀ دموکراسیهایی که به فاشیسم و دیکتاتوری ختم شدهاند، الگوهای مشابهی را طی میکنند که آگاهی از آنها میتواند موجب مقابله با این اتفاق شود.