دل نوشته های یک سرباز معلم
دل نوشته های یک سرباز معلم
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

اعزام به خدمت و دوران آموزشی

سلام عرض میکنم خدمت خوانندگان عزیز سال نو رو خدمت شما بزرگواران تبریک عرض میکنم امیدوارم همگی خوب و خوش باشید و سال خوبی رو شروع کرده باشین

خوب تو پست قبلی اومدم در مورد این که چه جوری برا سرباز معلمی اقدام کردم و این که چه جوری اسمم جزو پذیرفته شدگان سرباز معلمی بود صحبت کردم


تو این پست میخوام در مورد فرآیند اعزام به خدمت و کمی هم در مورد دوران آموزشی باهاتون صحبت کنم

اصولا سرباز معلم ها هر ساله تیر ماه اعزام میشن به خدمت برای طی کردن دوران آموزشی ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم و این که حدودا دو هفته قبل از اعزام محل آموزشی مشخص میشه اواسط خرداد ماه سال 97 بود که برای مشخص شدن پادگان آموزشی رفتم پلیس +10 و اونجا مشخص شد که افتادیم پادگان شهید قاضی تبریز از شهر ما تا تبریز فاصله خیلی زیادی بود خلاصه یکم استرس گرفتیم و شروع کردیم پرس و جو کردن از این و اون و سرچ کردن که چه جور جاییه و اینا که خیلی اطلاعات خاصی عایدمون نشد خلاصه تو این دو هفته ای که تا اعزاممون مونده بود شروع کردیم به جمع کردن وسایلی که لازم داشتیم و یه خروار خرت و پرت جمع کردیم پیشنهاد میکنم چیزایی که واقعا لازمه رو با خودتون ببرید خیلی چیزا رو میشه از خود پادگان تهیه کرد یه سرچ کنید خیلی چیزا دستتون میاد که چیا لازم هست و ... پس من بیشتر توضیح نمیدم ...

روز اعزام فرارسید یکم تیرماه سال 97 بود که رفتیم به محلی که برای اعزام مشخص کرده بودن اونجا به خطمون کردن و گروه گروهمون کردن با توجه به پادگانی که باید اعزام میشدیم خلاصه ما و همه اونایی که رهسپار پادگان شهید قاضی تبریز بودیم یه گروه شدیم و بعد سوار اتوبوس شدیم و سفر پر ماجرای ما شروع شد

فکر میکنم حدودا 8 صبح حرکت کردیم و 8 - 9 شب بود که رسیدیم جلو در پادگان اونجا دوباره ما رو به خط کردن و رفتیم برای کارای پذیرش و وارد شدنمون به پادگان و از این جا به عنوان سرباز به صورت رسمی کار ما شروع شد .

یه نکته ای رو خدمتتون عرض کنم شما به عنوان سرباز معلم در دوران آموزشی هیچ فرقی بایقیه ندارید فقط مثلا چون امریه هستید لباس و باقی وسایل رو بهتون کمتر میدن مثلا لباس به سربازای عادی دو دست میدن به شما یک دست و از این دست داستانا

خوب بعد این که به ما لباس دادن برگشتیم به گروهان و اونجا ما رو به ترتیب قد مرتب کردن و کدی برامون تعریف شد و دوره آموزشی ما رسما شروع شد خیلی نمیخوام براتون توضیح بدم که دوران آموزشی به چه صورته در کل من نسب بهش نه حس خوبی داشتم و نه حس بدی شاید چیزی که خیلی برا من به شخصه اذیت کننده بود کمبود خوابش بود که اونم کم کم عادت شد و دیگه اذیت کننده نبود و یه مقدار میزان مرخصی کمی بود که دوران آموزشی میدادن .

در کل به صورت خلاصه خواسته باشم خدمتتون عرض کنم دورانی سرشار از نظم هست هر روز یه سری کلاس های مختلف هست و تمام کارها طبق سین هفتگی انجام میشه و روز جمعه در اختیار خودتون هستین .

در کل اواسط دوره یه میان دوره به ما دادن حدود 5 روز که برگشتیم شهرمون و با خانواده دیداری داشتیم و یه تجدید قوا انجام دادیم دوباره رفتیم پادگان و تا اواخر مرداد ماه فک میکنم حدودا 26 مرداد بود که آموزشی ما تموم شد و برگشتیم به شهرمون

خوب تا اینجا رو داشته باشید فعلا ایشالله سعی میکنم در پست های بعدی راجع به پسا دوران آموزشی و کلاس هایی که برای آمادگی تدریس ما گذاشتن و بعد از اون رفتن به مدرسه و تدریس براتون صحبت کنم .

ممنون که وقت گذاشتین و مطالعه کردین


سرباز معلمپادگان شهید قاضیپادگان شهید قاضی تبریزسرباز معلمیشهید قاضی تبریز
یک سرباز معلم هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید