در خردادماه قرار شد کتابی بخوانیم که از ژانر ترس و وحشت باشد. کتابی که از اتفاقات ساده روزمره، ترس را بیرون بکشد و در قالب چینش عجیب کلمات، به ما منتقلش کند. از بین کتابهایی که برای این ماه از فصل بهار معرفی شدند، انتخاب من «ملکوت» نوشته بهرام صادقی بود که چندی پیش یکی از دوستانم آن را خوانده بود و حظ برده بود. برای بیشتر شناختن «ملکوت» ادامه مطلب یاریتان میکند.
اگر داستانهایی که تابهحال خواندهاید را کنار هم بگذارید، احتمالاً بسیاریشان را میتوانید در کوچه و محل خود تصور کنید و شخصیتها را، در آدمهای مختلف از دوست و آشنا تا رهگذر و غریبه ببینید. بنابراین اگر فکر میکنید که هر داستانی چنین ویژگیهایی دارد یا باید داشته باشد، مثل من چندان کتاب نخواندهاید که به نسخههایی مانند ملکوت برخورده باشید. ملکوت از سبک رئالیسم جادویی است و بااینکه در نگاه اول، همهچیز واقعی به نظر میرسد، رفته رفته شما را با اتفاقهایی روبهرو میکند که در جایی سراغشان ندارید.
صادقی متولد ۱۳۱۵ است و با اینکه رشته پزشکی دانشگاه تهران را پی میگرفت از ایام نوجوانیاش دستی بر شعر و ادبیات داشت. ملکوت یکی از شناختهشدهترین رمانهای کوتاه ادبیات داستانی معاصر است که در ابتدا سال ۴۰ شمسی در مجله کتاب هفته و در سال ۵۰ بهصورت مستقل منتشر شد. به نقل از ویکیپدیا، «عناصر فراطبیعی و اندیشههای غمانگیز و تیره» جزو ویژگیهای شاخص این رمان است. ممکن است نام «ملکوت» را در کنار نام بوف کور، به عنوان یکی از شاخصترین داستانهای معاصر شنیده باشید. برای من که بوف کور را در مرتبه اول خوانش نتوانستم به پایان برسانم، «ملکوت» آنقدری هم تیرهوتار نبود و البته، روان بودن داستان برایم بیش از بوف کور ملموس بود. جالب است بدانید که ملکوت تنها داستان بلند بهرام صادقی است که به حسابی خوش درخشیده. این تک بودن، خودش به نوعی جالب است و میتواند شما را در رابطه با داستان کنجکاو کند.
ملکوت را میتوانید به عنوان کتابی درنظر بگیرید که میتوانید از آن لذت ببرید، حتی اگر دانش ادبی بهخصوصی، مثل من، نداشته باشید. در بخشبخش کتاب غافلگیر میشوید و میتوانید ردپای واقعیت را در وهم، و ردپای وهم را در واقعیت، در سطرسطر کتاب پیدا کنید. البته دستهبندی ملکوت در میان کتابهای ترسناک، کمی اغراقآمیز است. شاید از عناصری مانند دستوپای بریده در داستان استفاده شده باشد، اما این عناصر در متن هضم شدهاند و شما، بعید است که با آنها به دلهره و اضطراب بیفتید. بنابراین حتی اگر طرفدار ژانر وحشت نباشید، داستان ملکوت گزینهای است روی میز که میتواند شما را به دنبال خودش بکشاند. به عنوان کسی که ادبیات را بهصورت حرفهای دنبال نکردهام و از سبکهای مختلف چندان سردرنمیآورم، ملکوت کتابی است که برایم قابل فهم و درک بوده و بزنگاههایش توانسته حالم را جا بیاورد.
اگر دوست دارید روی لپتاپ یا گوشی خودتان کتاب بخوانید و نمیدانید از چه راهی میتوانید نسخه الکترونیکی کتابها را خریداری کنید، طاقچه همان راهحلی است که به دنبالش میگردید. طرح طاقچه بینهایت هم درست مانند یک کتابخانه الکترونیکی بزرگ است که میتوانید هر کتاب دلخواهتان را با تنها یکبار خرید اشتراک، بخوانید و یادداشت بردارید و بخشهای مهمش را هایلایت کنید. اگر به کتاب و کتابخوانی به صورت الکترونیکی علاقهمند هستید، از لینک زیر به «ملکوت» بهرام صادقی میرسید. (نکته: من نسخه انتشارات نیلوفر را خواندهام.)