امروزه مرز بین مهارتهای فردی و سازمانی بسیار مبهم و پیچیده است.
بهآسانی قادر نیستیم تفاوتی بین مهارتهای سازمانی و مهارتهای فردی قائل شویم.
پیچیدگی و درهمآمیختگی زندگی و کار که برگرفته از فرهنگ و روش زندگی مردم است باعث شده دستهبندی مهارتها بهصورت فردی و سازمانی کارایی چندانی نداشته باشد.
وقتی از توسعه فردی صحبت میکنیم در اصل منظورمان توسعه و بهبود مهارتهای فردی است.
توسعه فردی ما را توانمندتر کرده و به انسانی بهتر تبدیل میکند.
قطعاً این توانایی در محیط کار و سازمان ما نیز بسیار مؤثر است.
بهعنوانمثال شما انسانی هستید که در نویسندگی مهارت دارید. این مهارت معمولاً در دستهبندی نظم شخصی یا توسعه فردی قرار میگیرد.
در سازمانتان از شما گزارشی خواسته میشود که باید آن را در تاریخی معین به مدیر مربوطه ارائه کنید.
مهارت نویسندگی شما سبب میشود که گزارش خواستهشده را جامعتر، اصولیتر و زیباتر در زمان بهتری انجام داده و به مدیر خود تحویل دهید.
این مهارت فردی، در کارکرد سازمانی شما تأثیر مثبت داشته است؛ بنابراین نمیتوانیم مرز واضح و مشخصی بین مهارتهای سازمانی و فردی ایجاد کنید.
برای توسعه و بهبود مهارتهای خود میتوانیم از سه روش اثرگذار زیر استفاده کنیم.
روشهایی که بر اساس پیشنهاد سازمان بهداشت جهانی تعیینشدهاند.
روش اول: برگزاری کارگاههای آموزشی
ما میتوانیم در قالب آموزشهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت دانش و مهارت خود را به کسانی که تشنه یادگیری هستند، آموزش دهیم.
البته روشهای فراوان دیگری نیز برای آموزش وجود دارد که بیان آنها از حوصلۀ این بحث خارج است.
روش دوم: آموزش عملی
در این روش، آموزش رسمی ملاک کار نیست. هر کس میکوشد در فضایی که در آن قرار دارد یا در محیطی که در آن زندگی و کار میکند تأثیرگذار باشد.
اگر وبسایت داشته باشیم میتوانیم آموزشهای خود را بهصورت مقاله، فایل صوتی یا تصویری منتشر کنیم.
همچنین استفاده از فضای مجازی و بستر اینترنت برای این کار بسیار توصیه میشود.
روش سوم: آموزش به قشر آسیبپذیر جامعه
در میان افراد جامعه کسانی وجود دارد که ازنظر مالی یا اقتصادی امکان استفاده از کلاسها، کتابها یا دورههای آموزشی را ندارند.
ممکن است اصلا هیچ اطلاعاتی در این زمینهها نداشته باشند.
این افراد معمولاً توسط سازمانهای مردمنهاد، بنیادهای خیریه یا افراد مختلف قابلتشخیص هستند.
این نوع آموزش صرفنظر از انتقال مهارت یک نوع اقناع و ارضای روحی را برای ما به ارمغان میآورد.
در ابتدا باید تعریف شفاف و روشنی از مهارت در ذهن داشته باشیم تا بر اساس آن بتوانیم شناسنامهٔ آن را مشخص کنیم.
این شناسنامه میتواند بر مبنای رؤیای ذهنی و آرزوهایمان باشد.
برای ساختن شناسنامه، پیشنهاد میشود پرسشهای زیر را در مورد هر مهارت پاسخ دهید.
یک پیشنهاد:
برای درک بهتر موارد گفتهشده، پیشنهاد میکنم برای هر مهارتی که دوست دارید، شناسنامهٔ پیشنهادی خود را بنویسید و با دیگران به اشتراک بگذارید.
پس از خواندن این متن، پیشنهاد میکنم نوشتههای زیر را نیز بخوانید:
تأثیر مسئولیت پذیری در توسعه فردی
چگونه میتوان از طریق توسعه فردی با خواندن و نوشتن از بحران جاری عبور کرد؟
چه رابطهای بین توسعه فردی و ترس وجود دارد؟