چند سال قبلتر برای اینکه به دنبال چیزی بگردیم در کوچه و خیابان چشممان بهدنبال دیدزدن دیوارها بود.
شاید بپرسید یعنی چه؟
آخر آن روزها مردم همه داشتههایشان را به دیوار میچسباندند.
از آگهی خرید و فروش گرفته تا نیازمندیهای استخدام و جذب نیرو.
در آن زمان مردم همه چیزشان روی دیوار بود!
با پیشرفت تکنولوژی و همهگیر شدن اینترنت و از آن بهتر آشنا شدن مردم با گوشیهای هوشمند، پدیدهای تازه بهوجود آمد.
اپلیکیشنی به نام دیوار.
دقیقا نمیدانم کِی برای نخستین بار این نام را شنیدم ولی یادم هست که خیلی آشنا بهنظرم آمد.
وقتی آن را نصب کردم بهناگاه رفتم به همان روزگاران پیشین. با این تفاوت که روشهای کاربری دیوار خیلی فرق کرده بود.
روی دیوار میگشتم و همۀ چیزهایی را که مردم خریدوفروش میکردند میدیدم.
تجربۀ جالبی بود.
یادم هست وقتی آگهی خودم را چسباندم خانم و آقایی از قزوین به تهران آمدند و لوسترها و چرخ خیاطی ما را خریدند و بردند.
فکرش را نمیکردم کسی از قزوین به تهران بیاید آنهم برای خرید کردن از من!
از آن روزها چند سالی میگذرد. دیوار ما مدام در حال تغییر است و بهتر و بهتر میشود.
هرازچندگاهی پوستر آگهیهای قدیمی را میشویند و جایش را آگهیهای تازه پر میکند.
البته همیشه گوشۀ ذهنم این جمله را بهخاطر دارم:
از دیوار کسی بالا نروید تا از دیوارتان بالا نیایند.
#ازدیواربگو