M Moasherati
M Moasherati
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

خوشی کوچک، همان خوشبختی بزرگی است که آن را باور نداریم.

خوشی های کوچک
خوشی های کوچک

ما با یک سری پیش‌داوری در مورد چیزهایی که خوشحالمان می‌کند مثل همین خوشی‌های کوچک، محاصره شدیم. 

دوست داریم برای رضایت به دنبال خوشی‌های خاص و کمیاب باشیم. 

انگار به چیزهایی که به‌صورت معمولی در اختیارداریم یک حس رمانتیکِ بدبینی داریم.

اغلب فکر می‌کنیم چیزهای منحصربه‌فرد، عجیب و ناآشنا ما را بیشتر خوشحال می‌کند.

از سوی دیگر دوست داریم وسایلمان گران‌قیمت باشند.

ما برای ارزش‌گذاری، به تأیید اقتصادی نیاز داریم.

اگر چیزی ارزان یا رایگان به دست ما برسد به‌سختی قدر آن را میدانیم.

کماکان خاویار از تخم‌مرغ جالب‌تر به نظر می‌رسد.

ما عاشق شهرت هستیم.

حتماً داستان جاشوا بل (Joshua Bell) یکی از بهترین موسیقی‌دانان جهان را شنیده‌اید. 

وقتی بالباس مندرس در ایستگاه متروی واشنگتن دی سی ویولن می‌نواخت هیچ‌کس کوچک‌ترین توجهی به او نکرد. 

درحالی‌که مردم برای شنیدن همان قطعهٔ موسیقی از همان هنرمند به سالن‌ها هجوم می‌برند. 

همان کسی که هر یک قطعات نوشته‌شدهٔ او سه و نیم میلیون دلار می‌ارزد!

برنامه‌های بزرگ مرکز توجه ما هستند. 

ما از طرح‌های کلان به این امید که به خوشی منجر شوند بیشتر استقبال می‌کنیم.

این نگاه در حالت کلی نادرست نیست ولی ناخواسته باعث گرایش غیرمفید بر ضد چیزهای ارزان، در دسترس، معمولی و کوچک می‌شود.

اگر کسی بگوید با هواپیمای خصوصی به فلان کشور سفرکرده، ناخودآگاه فکر می‌کنیم بیشتر از کسی که با دوچرخه محلهٔ خودش را چرخیده، خوش گذرانده است.

بازدید از موزهٔ لور پاریس از خواندن یک کتاب در بالکن خانه لذت‌بخش‌تر به نظر می‌آید.

شامی که در رستورانی معروف سرو می‌شود از نیمرویی که در منزل می‌خوریم بیشتر می‌چسبد.

پرواز با گلایدر از خیره شدن به آسمان ابری منطقی‌تر است.

اگر ادعا کنیم دیدن چند گل در گل‌فروشی سر کوچه از تماشای اصل نقاشی ونسان ونگوک بیشتر خوشحالمان می‌کند، همه تعجب می‌کنند.

نکتهٔ جالب این است که:

در بیشتر اوقات خوشی‌ها تصادفی و غیرمنتظره هستند.

خوشی‌ها مثل کالاهای لوکس در بوتیک‌ها چیده نشده‌اند.

آن‌ها به حس و حال، عاطفه و احساساتمان بستگی دارند. 

لذت‌ها می‌توانند خیلی کوچک باشند. 

مثل خوردن یک برگهٔ زردآلو، چایی خوردن در استکان کمر باریک، گفتگو باکسانی که دوستشان داریم یا دیدن آلبوم عکس و مرور خاطرات.

اگر به آن‌ها خوب فکر کنیم می‌فهمیم همین شادی‌های کوچک خیلی می‌توانند ارضاء کننده و تأثیرگذار باشند.

قدر داشته‌ها را دانستن، ارزان نیست. به دنبال آینده دویدن نیز سود زیادی ندارد مگر اینکه قبلاً یاد بگیریم با همین داشته‌های فعلی شادباشیم.

مهم‌تر از آن، کوچکی خوشی‌های کوچک، بیانگر ارزش واقعی آن‌ها نیست بلکه نشان‌دهندهٔ این است که مردم خوشی‌ها را ظالمانه نادیده می‌گیرند.

خوشی کوچک، همان خوشبختی بزرگی است که رسماً تاج‌گذاری نکرده است.

لذت بزرگی که هنوز بشر آن را به رسمیت نشناخته است. 

ما نباید برای لذت برن و کیفور شدن منتظر اجازهٔ دیگران باشیم. 

باید از جریان‌های آرام و بی‌صدای مغزمان پیروی کنیم زیرا شادی‌های مهم و باارزشی داریم.

بگذار دیگران هر طور که دوست دارند فکر کنند. تو شادباش و از شادی‌هایت لذت ببر.


پس از خواندن این متن، پیشنهاد می‌کنم نوشته‌های زیر را نیز بخوانید:

انتظار شما از خودتان چقدر است؟

کتاب عمل‌گرایی

لبخند بزن تا جریمه نشوی


یادگیریخوشبختی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید